پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مسعود فتحی پور-  همواره در اخباری که مربوط به مهاجران ساکن در ایران است، مبالغه می‌شود و نحوه برخورد ایران با مهاجران غیرقانونی افغان مورد اعتراض و حتی تمسخر مقامات، رسانه‌ها و افکار عمومی جهان غرب است. این مسئله گزاره‌ای است که هیچ‌گاه از نگاه جهان غرب مغفول نمی‌ماند! با این وجود وقتی به وضعیت کشورهای اروپائی و حتی ایالات متحده در این زمینه نگاهی می‌اندازیم، تفاوت‌ها به خوبی آشکار می‌شود. واقعیتی که شاید در ابتدا به علت شعارها و تبلیغات حقوق بشری با شوک و انکار اولیه همراه باشد. مسئله تقسیم پناه‌جویان در کشورهای گوناگون اتحادیه اروپا از سال ۱۹۹۹ یعنی زمانی که این اتحادیه تنها از ۱۵ کشور تشکیل می‌شد، در دستور کار قرار گرفت. در این سال، اروپا با موج آوارگانی روبرو شد که از پیامدهای جنگ‌های داخلی یوگسلاوی سابق می‌گریختند. حال، با غرق شدن بیش از ۳۶۰ پناه‌جو در آب‌های نزدیک ساحل لامپدوزای ایتالیا بحث‌ها در خصوص سهمیه‌بندی پناه‌جویان دوباره بالا گرفته است. مسئله‌ای که در کنار دیگر شرایط مربوط به مهاجرپذیری در غرب، تناقض آشکاری با مفاد حقوق بشر پیدا می‌کند.

استفاده از بهترین‌ نخبگان در تقابل با پذیرش پناه‌جو
کشورهای غربی که همواره خود را سردرمدار حقوق بشر و کرامت انسانی معرفی می‌کنند، در بسیاری از موارد مقصد اولیه قاچاق انسان بوده و برخی بهره‌کشی‌ها از زنان تحت عنوان آزادی در این کشورها، تاسف و اعتراض بسیاری از کشورها، افراد و گروه‌های مستقل را به همراه داشته است. سیاست کلی این کشورها به خصوص در دوره ثبات و آرامش اقتصادی، پذیرش مهاجران کارآمد و نخبه برای پر کردن خلاء موجود در سیستم خدمات‌رسانی‌شان بوده است. طبیعی است نخبگانی که در کشور خویش فرصت عرض اندام نداشته و به دلیل ناکارآمدی نظام مدیریتی خود نتوانسته‌اند توانمندی‌ها و مهارت خود را در وطن خویش به کار گیرند، چه بسا اشتیاق و انرژی فراتری از شهروندان آن کشور برای خدمت‌گزاری در عرصه اقتصادی-اجتماعی دارند. البته، نحوه پذیرش این نخبگان با دشواری‌ها فراوان و همراه با موانع و محدودیت‌های فراوان بوده و در نهایت فرد کاملاً سازگار شده با این جوامع برای ادامه خدمت‌گزاری انتخاب و نگه داشته می‌شود در حالی که فرد غیرماهر(یا کسی که نتوانسته رضایت مقامات اداره مهاجرت را برآورد)، در صورت نیاز مبرم نیز هیچ‌گاه به مرحله حضور در این کشور هم نائل نمی‌شود که بخواهد یا بتواند ماندگار شود.

پناه‌جویان چالشی برای شعارهای حقوق بشری
با همه شرایط و محدودیت‌های که ذکر شد بحث مهاجران به همین ماجراها ختم می‌شود. یعنی این کشورها با مهاجران نخبه به این شکل گزینشی برخورد می‌کنند چه برسد به پناه‌جویان. برای مثال اکنون اختلافات و رقابت شدیدی میان کشورهای اروپائی که در پی حفظ وجهه خود هستند برای قبول نکردن پناه‌جویان جنگ زده خاورمیانه و شمال آفریقا وجود دارد. کار به جائی رسیده است که ماموران حفاظت از مرزها و مبارزه با مهاجران غیرقانونی کشتی پناه‌جویان در حال غرق شدن را نیز یاری نمی‌کنند و اگر بتوانند صحنه‌هایی این چنین را برای عبرت دیگران نیز به صورت وسیع توزیع می‌کنند.

نحوه برخورد آمریکا با مهاجران غیرقانونی مکزیکی
نمونه دیگر نحوه برخورد مقامات آمریکا با مهاجران مکزیکی یا هسپانیک زبان‌هاست. مهاجرانی که ۱۲ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند. برخی شهروند شده اند و برخی با وجود چندین سال اقامت هنوز نتوانسته‌اند حتی از اولین خدمات انسانی در این کشور بهره‌مند شوند و از ترس زندانی یا دیپورت شدن حاضر نیستند که به چشم پلیس دیده شوند یا از خدمات بهداشتی یا حقوق اولیه دیگر انسانی استفاده کنند. مقامات به خصوص از حزب جمهوریخواه با وجود دیوار‌کشی‌های عظیم در مرز و نظارت‌های خشن و همیشگی، به رویکردهای بسیار سخت باور داشته و در دوران زمامداری خود آن را اعمال می‌کنند. از سوی دیگر مردم آمریکا به‌خصوص ثروتمندان این کشور از این جمعیت مهاجر بهره‌کشی می‌کنند و این گروه از مهاجران نیز از ترس زندانی شدن مخالفت یا اعتراضی نمی‌کنند.

نحوه برخورد استرالیا با پناه‌جویان تاسف بار است
نمونه دیگر کشور استرالیا است که اخیراً تعداد زیادی از پناه‌جویان راهی به این کشور را دچار مشکلات فراوان نموده است که از جمله آن زندانی‌شدن، دیپورت شدن و حتی کشته شدن بوده است. حتی تعدادی از هموطنان عزیز ما نیز از جمله کشته شدگان بوده‌اند که کشور استرالیا حتی در این زمینه پاسخگو نیز نبوده است. این مسئله تا آنجایی با سیاست‌های مهاجرتی این کشور در تضاد بوده است که تناقضات آن ها در عدم پذیرش پناه‌جویان با عنوان تبلیغاتی «استرالیا کشور شما نخواهد شد!» با تمسخر افکار عمومی مواجه بوده است.

نحوه برخود برخی کشورهای دست چندم
تغییر سیاست‌های مهاجرتی به گونه‌ای بوده است که کشورهای دست چندم که به یمن توریسم و توجه خارجی‌ها(اغلب از جهان سوم) به شکوفایی رسیده‌اند نیز کرشمه‌های خمارین تحویل مهاجران می‌دهند. با این وجود ذکر چند نکته راجع به پناهندگی در ایران لازم به نظر می‌رسد:

واقعیت‌های ملموس ولی انکارشده
الف) هر کشوری باید از مرزهای خودش مراقبت کند، بنابراین طبیعی است که با خیل فزاینده مهاجرانی که مهارتی ندارند مقابله شود. این مسئله به خصوص در زمان صلح بیشتر مورد قبول و منطقی است.

ب)پناه‌جویانی که زمان جنگ و ناامنی به کشوری مهاجرت کرده‌اند و پناه خواسته و گرفته‌اند و ساکنین قانونی نشده‌اند، طبیعی است که در زمان صلح با درخواست طبیعی و به موقع دولت، کشور مذکور را ترک گویند و این یک رفتاری اخلاقی است که به خاطر لطفی که کشور پذیرنده داشته است، سپاسگزار باشند.

پ)نحوه گزینش این مهاجران برای سکونت دائمی نیز بر اساس قوانین هر کشوری متغیر است. بنابراین هیچ حرج و ندامتی برای کشور پذیرنده نیست که قوانین خود را که اکثریت نمایندگان مردم به آن رای داده‌اند به اجرا در می‌آورد.

ت)با توجه به واقعیت‌های موجود نحوه برخورد ایران با پناه‌جویان مشفقانه و همراه با اخلاق و کرامت بوده است. طبیعی است که برخی رفتارهای موجود نیز اگرچه پذیرفته و مورد تایید نیست از نارسائی موجود در سیستم مدیریتی ناشی می‌شود که مردم ایران نیز به همان اندازه مهاجران از آن متضرر بوده‌اند. هر گاه نیز چنین رفتارهایی اتفاق افتاده است با مخالفت و محکومیت مردم و دستگاه سیاسی همراه بوده است. پس می‌بینیم که میهمان‌پذیری مردم ایران هیچ‌گاه تحت تاثیر تبلیغات مسموم و خراب نمی‌شود.