پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- به تازگی برپایه آمارهای سازمان توسعه تجارت ایران، سلسله مطالبی را درباره خروج ارز کشور در دولت قبل برای ورود کالاهای غیرضروری منتشر شده است که در بین فهرست عجیب و غریب آن کالاها، با اقلامی مثل رخت آویز، زیپ و از همه عجیب تر «سنگ پا» آن هم در مقیاس بسیار بالا مواجه می شویم. از طرفی اداره گمرک ایران سال گذشته اعلام کرد که چین سالانه 500 میلیارد تومان از صادرات مُهر نماز و تسبیح به ایران درآمد دارد. کمی پیشتر از آن هم، رسانه های داخلی از واردات سالیانه چوب بستنی به ارزش 240 میلیارد تومان از چین به ایران خبر داده بودند. ویژگی مشترک بسیاری از کالاهای وارداتی از چین و کشورهای دیگر این است که در داخل کشور نیز تولید می شوند و ورودشان به گفته کارشناسان اقتصادی ضربه به تولیدات ملی است. از طرفی با گشتی در بازارهای داخلی، می توان به این حقیقت تلخ پی برد که هنوز هم واردات چنین اقلامی که نمونه داخلی دارند و ضمناً غیر ضروری هستندالبته نه در مقیاس قبل، ادامه دارد، کالاهایی که بسیاری از آنها، حتی اگر نمونه داخلی هم نداشته باشند حداقل آن قدر ضروری نیستند که فرآیند زندگی روزمره ما بدون آن ها مختل شود. شاید مصادیق و حجم واردات این کالاها دیگر مثل گذشته نباشد، اما اگر نسبت به همین اقلامی هم که در بازار است بی توجه باشیم ممکن است در کنار بی دقتی برخی مسئولان و طمع برخی واردکنندگان که منافع سرشاری دارند، بنده و شمایی هم که مردم محسوب می شویم به سهم خودمان در خارج شدن ارز کشور، لطمه زدن به تولید داخلی، کاهش اشتغال و خیلی چیزهای دیگر سهیم باشیم. در این پرونده سری به بازارهای مشهد زدیم و با مغازه داران و مردم همکلام شدیم تا بدانیم چقدر کالای غیر ضروری در بازار وجود دارد؟ مردم و مغازه داران چقدر روی خرید و فروش کالای داخلی حساسیت دارند؟ و....

مروری بر آمار عجیب و غریب واردات کالاهایی که باور نمی کنید/ 830 تُن مداد تراش و 14 تن سنگ پا!

فناوری ساختن بعضی کالاهای خارجی را نداریم یا حداقل در حد کیفیت نمونه های مشابه خارجی نمی توانیم بعضی وسایل را در داخل کشور تولید کنیم. هرچند برای خرید همین وسایل هم در حد امکان و برای کمک به چرخه اقتصاد کشور نمونه های داخلی را باید بخریم، اما پر واضح است که برای خرید وسایلی مانند مداد تراش، پونز و رخت آویز چوبی نباید سرمایه های ملی مان را به خارج از کشور گسیل کنیم. جالب است بدانید که به گزارش ایلنا و بر اساس اعلام سازمان توسعه تجارت ایران و گمرک، در دولت قبل به میزان 830 تن مداد تراش و تیغه، 247 تن مداد پاک کن، 780 تن میخ و پونز و 780 کیلو رخت آویز چوبی از چین وارد شده است. این واردات عجیب و غریب در کنار واردات 713 تن سیر، 388 تن عدس ، 184 تن زرد چوبه و 48 تن نخود فرنگی جالب تر هم می شود چراکه کشور خودمان در زمینه کشاورزی در دنیا دستی بر آتش دارد. در این بین شاید عجیب ترین واردات ها را واردات 160 تن قرقره و ماسوره، 160 کیلو خمیر بازی، یک تن انواع شمع، 14 تن سنگ پا، 16 تن واکس کفش، 10 تن زیپ، 35 تن سوزن دوزندگی، ۳ تن خلال کبریت، یک تن خال چوب پنبه، ۶ تن در بطری، ۸۳۹ تن کاغذ سیگار، ۱۶ تن کارت پستال، ۵۲ تن چوب اره، ۴۹۴ تن دستمال کاغذی، ۵۱ تن کاغذ توالت، ۴۷ تن دفترچه مشق، 342 نخ یک لا، 950 تن تور ماهیگیری، 38 تن لباس نوزاد، 202 تن جوراب زنانه و ساپورت، 318 تن حوله و 352 تن روتختی بدانیم. هرچند این آمارها مربوط به چند سال گذشته است و به تازگی رسانه ای شده اما گشتی در بازار این گمانه را ایجاد می کند که این واردات غیر اصولی ممکن است همچنان ادامه داشته باشد؛ بنابراین در حال حاضر هم آگاهی مردم در این باره برای نخریدن چنین کالاهایی حتی بیش از پیش احساس می شود؛ چون بازار ممکن است در هر مقطعی پر شود از چنین کالاهایی.

گشتی در یکی از بازارهای سنتی/ فرصتی برای پیدا کردن جنس ایرانی نداریم

مصطفی قاسمیان - می‌خواهیم بدانیم اجناس چینی چقدر در بازارهای مشهد عرضه می‌شود. به همین دلیل رفتیم به سراغ یکی از بازارهای قدیمی و سنتی مشهد که در یکی از مناطق مرکزی شهر قرار گرفته و وقتی زائران امام رضا(ع) به مشهد می‌آیند، بعد از زیارت حرم، این بازار یکی از مقصدهای اصلی آنان محسوب می شود. بازاری که در نزدیکی حرم مطهر واقع شده است و زائران خریدهایی را که قرار است هویت دار باشند و سوغات یک زیارت از پایتخت معنوی کشور محسوب شود از آنجا تهیه می کنند، سوغات هایی که شاید ارزان باشد اما داخلی نیست.

جنسی که چینی اش اصل است

اولین مغازه، فروشگاهی ا‌ست که انواع عطر، تسبیح و اجناس تزئینی را می‌فروشد. صاحب مغازه که تنهایی فروشگاهش را می‌چرخاند، عاقله‌مردی‌ است 40 ساله و متأهل ، به نام احمدرضا. در میان اجناس فروشگاه، چند چراغ تزئینی توجهم را جلب می‌کند که از برچسب رویش مشخص است از چین آمده. از او می‌پرسم: «از این چراغ‌ها، ایرانی‌اش را هم دارید؟» با این‌که انتظار نداشتم ولی نسخه ساخت ایرانی چراغ‌ها را هم داشت! ایرانی را آورد و توضیح داد: «این چراغ‌ها را از چین می‌آورند و رویش را تزئین می‌کنند تا می‌شود این چیزی که می‌بینید. برخلاف اجناس دیگر، این یکی چینی‌اش اصل است و ایرانی آن کپی! نسخه ایرانی‌اش 10 هزار تومان قیمت دارد درحالی‌که چراغ چینی، قیمتش دو برابر است.»

از خودم می پرسم چنین کالایی چه ویژگی خاصی می تواند داشته باشد که اصل و فرعی برای آن تعریف شود! به گشت و گذارم ادامه می دهم.

عروسک چینی، سوغاتی از مشهد

به یک اسباب‌بازی‌فروشی بسیار شلوغ می‌روم. بیشتر مردم نگاه می‌کنند و قیمت‌ها را می‌پرسند، اما نمی‌خرند. زوج مسنی را می‌بینم که مشغول بررسی چند عروسک هستند. آنها بالأخره یکی را انتخاب می‌کنند و می‌خرند. طی صحبت‌مان معلوم می‌شود محمدحسین و همسرش از یزد آمده‌اند و می‌خواهند برای نوه‌شان سوغاتی ببرند، اما حواسشان نیست که دارند از مشهد، سوغاتی چینی می‌برند! محمد حسین می گوید: «از فروشنده نپرسیدم که ایرانی است یا نه. اما به طور کلی سعی می‌کنیم ایرانی بخریم. البته اگر چیزی که لازم داریم، ایرانی‌اش در بازار موجود باشد.» وقتی روی جعبه عروسک، «Made in China» را بهشان نشان می‌دهم، مرد می‌گوید: «چون این عروسک کتاب دارد و کتاب می‌خواند، برای نوه‌مان خریدیم که به کتابخوانی علاقه مند شود.»

اسباب بازی ایرانی هست، اما کم...

سراغ اسباب‌بازی‌فروش می‌روم. رضا 32 سال دارد و با 3 برادر کوچک‌ترش، فروشنده اسباب‌بازی است. با نگاهی کلی به اجناس مغازه‌اش، معلوم می‌شود بیشترشان چینی‌اند گرچه چند ماشین اسباب‌بازی ایرانی هم بین‌شان دیده می‌شود. او بررسی اولیه‌ام را تأیید می‌کند: «بله، اسباب‌بازی ساخت ایران خیلی کم است. در بازار کلی‌فروشی که ما جنس‌هایمان را تهیه می‌کنیم هم بیشتر اسباب‌بازی‌ها چینی‌اند. از میان اسباب‌بازی‌های ایرانی، ماشین قدرتی (بدون کنترل از راه دور) دیده‌ام و لوازم خانگی کودکانه. اما اسباب‌بازی کنترلی یا برقی ندیده‌ام.» رضا یکی از ماشین‌های اسباب‌بازی ایرانی را می‌آورد: «این یکی را ببینید، از همه ماشین‌های خارجی گران‌تر است. چینی‌ها ارزان‌تر هستند» از برخورد مشتری‌هایش می‌پرسم که به نظر او هم عجیب است؛ رضا می‌گوید: «بیشترشان نمی‌پرسند این اسباب‌بازی، ایرانی است یا نه!» بسیاری از مشتری‌ها حتی به دنبال اسباب‌بازی ساخت ایران هم نمی‌گردند: «بعضی‌ها فقط چیزی مــی‌خواهنــد کــــه بچــه‌شان را ساکـــت کنــد و می‌خـواهند بــا حداقــل هــزینــه این کـــار را انجــام دهنــد. بـرای همیـــن چیــنی می‌خرند.»

معلوم نیست با چه موادی ساخته شده!

زوج جوانی را می‌بینم که پس از بررسی زیاد، یک دستبند و گردنبند 5 هزار تومانی تزئینی خریده‌اند. سعید 24 ساله است و به همراه همسرش از همدان برای زیارت امام رضا(ع) آمده است. در کمتر از 10 ثانیه، بسته را می‌چرخانم و نوشته بزرگ «Made in China» را نشانشان می‌دهم. سعید ابتدا از خریدش دفاع می‌کند: «خیلی وقت نداشتیم بگردیم.» همسرش بلافاصله می‌گوید: «برای زیارت آمده‌ایم و فرصت نداریم در بازار دنبال ایرانی‌اش بگردیم.» می‌پرسم: «فکر می‌کنید از این اجناس، ایرانی‌اش هم هست؟» سعید می‌گوید: «چیز خاصی ندارد که! حتماً هست. دستبند الکی و ساده که 500 تومان هم شاید بیشتر نیَرزد!» او با لحنی که نشان می‌دهد از خریدش پشیمان شده است، ادامه می‌دهد: «من اصلاً به خرید این‌طور اجناس راغب نیستم؛ معلوم نیست از کجا آمده و با چه موادی ساخته شده‌است. اینها را مغازه‌دارها می‌گذارند در ویترین و ما هم متأسفانه می‌خریم!»

اقتصاد ما بیمار است

نفر بعدی جوانی حدود 30 ساله است و آن‌طور که خودش می‌گوید، راننده تاکسی موتورسیکلت است. هنوز چیزی نخریده، اما از سخنانش برمی‌آید که خریدش خیلی طول نمی‌کشد.

وقتی خبر واردات 14 تن سنگ پای چینی را می‌شنود، اصلاً تعجب نمی‌کند. نظرش را می‌گوید: «به نظر من اقتصاد کشور ما بیمار است و در یک اقتصاد بیمار هر اتفاقی ممکن است بیفتد، حتی واردات سنگ پا!» از او سؤال می‌کنم که آیا به دنبال جنس ایرانی می‌رود یا نه؟ پاسخش صادقانه است: «راستش نه! با خودم می‌گویم وقتی می‌خواهم یک جفت کفش برای خودم بخرم، اگر کفش چرم تبریز بخرم، حداقل 140 هزار تومان هزینه دارد. خب به جایش کفش چینی می‌خرم! با این که می‌دانم عمر کمتری دارد، ولی حداقل پول کمتری می‌پردازم. بالأخره باید بتوانم با بقیه درآمدم، هزینه یک ماه خانواده را تأمین کنم. درست است؟»

به نظرش احترام می گذارم اما مقایسه اش را نمی پسندم چون قیمت چرم ایرانی را باید با چرم خارجی مقایسه کرد، نه هر چیزی!

نمی دانستیم و خریدیم!

مجید حسین زاده- وارد پاساژ که می شوی، مغازه هایی را می بینی که خیلی چیزها پشت ویترین شان چیده اند از توپ و عروسک گرفته، تا کلاه و چراغ قوه! پشت ویترین بیشتر مغازه ها، برگه هایی چسبانده شده است که در آنها نام کشورهای دیگر بیش از حد به چشم می خورد. به طور مثال روی بعضی از این برگه ها نوشته اند: «ماژیک چینی رسید!»، «مداد جادویی تایوانی موجود است!»، «آب پاش کره ای داریم!» و «شمع مالزی تمام شد!». در نگاه اول باورش سخت است که چنین برگه هایی پشت ویترین مغازه ها ببینیم. طبق مشاهدات خبرنگار زندگی سلام تبلیغ هیچ کالای ایرانی در این بازار (پاساژی در مرکز مشهد که به فروش اجناس روسی و چینی مشهور است) دیده نشد یعنی هیچ کالایی نبود که ایرانی اش رسیده باشد! هر چند قطعاً مشابه ایرانی خیلی از این کالاها تولید شده است. خیلی های دیگرش هم که مشابه ایرانی ندارد کالای ضروری نیست و زندگی کسی بدون آن لنگ نمی ماند. به سراغ چند نفر از مردم و فروشندگان این پاساژ رفتیم تا نظرشان را درباره واردات کالاهای غیر ضروری یا کالاهایی که خودمان هم می توانیم تولید کنیم، جویا شویم.

واردات این کالاها باید ممنوع شود

خانمی که یک عروسک برای دختر کوچکش خریده است از یکی از مغازه های طبقه اول بیرون می آید. از او می پرسم که این عروسک ایرانی است یا خارجی که می گوید: «نمی دانم!». برچسبی که روی جعبه عروسک است، نشان می دهد که عروسک از اندونزی وارد ایران شده است. خانم «رئوف زاده» درباره این که بهتر نبود مشابه ایرانی این عروسک را می خرید، می گوید: «حرف شما را قبول دارم ولی من الان کجا باید دنبال عروسک ایرانی بگردم. فرزندم از من خواست برای او عروسک بخرم و من خریدم.» از او می پرسم که باید چه کار کنیم تا سرمایه های ملی مان برای چنین کالاهایی از کشور خارج نشود، می گوید: «به نظرم بهترین راه این است که واردات چنین کالاهایی ممنوع شود. بالاخره خریدن کالاهای ایرانی برای عده ای از مردم مهم نیست و عده ای هم به این موضوع توجهی ندارند و بهترین راه حل، جلوگیری از واردات این کالاهاست.»

باید بیشتر به اصالت کالاها دقت کنم

مرد دیگری از مغازه ای در طبقه منفی یک این پاساژ بیرون می آید و برای خودش یک چراغ قوه خریده است. در حالی که آقای تشکری مشغول امتحان کردن این چراغ قوه است، از او می پرسم که چقدر بابت این وسیله پول داده اید، می گوید: «18 هزار تومان. از این مرد 41 ساله می خواهم که به ما بگوید کشور سازنده این چراغ قوه کجاست؟» بعد از چند ثانیه بالا و پایین کردن چراغ قوه، می گوید که روی آن نوشته made in china. از او می پرسم که چرا چراغ قوه ایرانی نخریدید که می گوید: «نمی دانم. اصلا فکر کنم چراغ قوه ایرانی نداریم.» از او می خواهم که درباره اهمیت خرید کالاهای ایرانی برای مان بگوید که صدایش را صاف می کند و می گوید: «اگر کالای ایرانی نخریم چرخ اقتصاد کشورمان نخواهد چرخید و همه به مشکل خواهند خورد. ما نباید وابسته دیگران باشیم.» از او می پرسم پس چرا شما برای خرید همین کالای ساده به دنبال ایرانی اش نبودید که می گوید: «باید کمی بیشتر در خرید کردن به اصالت کالاها دقت کنم.»

مردم درباره کشورهای سازنده این وسایل از ما نمی پرسند

رضا فروشنده 34 ساله، یکی از مغازه های این پاساژ است که سرش هم خیلی شلوغ به نظر می رسد و همه جور کالای ارزان قیمت در مغازه اش دیده می شود. از او می پرسم که از کالاهای ایرانی هم چیزی دارید که می گوید: «نه!» یک بار دیگر به مغازه تقریبا بزرگ او نگاه می کنم و می پرسم که واقعا هیچ کالای ایرانی ندارید؟ می خندد و می گوید: «ما از فروشنده های کلی خرید می کنیم و من تا به حال نشنیده ام که از این جور کالاها، ایرانی هم داشته باشند.» از او می پرسم که آیا مردم تا به حال از شما درباره کشورهای تولید کننده این محصولات پرسیده اند که می گوید: «تا به حال هیچ مشتری از من چنین سوالی نپرسیده است و چون اجناس من دم دستی است و قیمت زیادی ندارد اصلا کیفیت شان برای مردم اهمیت آن چنانی ندارد؛ به طور مثال همین کیف های بچه گانه ای که می بینید، فکر می کنم ساخت تایوان باشد ولی شنیده ام که ایرانی اش قیمتی چند برابر دارد بنابراین همین مدل را برای فروش به مغازه آورده ام.»