پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «دکتر نوذر شفیعی» عضو هیات علمی دانشگاه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و تحلیل گر ارشد مسائل سیاسی در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی لزوم احداث خط لوله صلح و مزیت های آن برای کشورهای پاکستان و هند نوشت: 

امروزه کشورها بر اساس مزیت نسبی عمل می کنند. ایران جزء بزرگ ترین تولیدکنندگان گاز در جهان است و در مقابل منابع انرژی در کشورهایی همچون هند و پاکستان محدود است؛ با این حال این کشورها اقتصاد رو به رشدی را تجربه می کنند که چنین اقتصادی نیازمند مقادیر زیاد انرژی است. گزینه های مختلفی برای تغذیه اقتصاد هند و پاکستان وجود دارد اما این گزینه ها برای این کشورها هزینه بردار است. به عنوان نمونه خط لوله تاپی (خط لوله ترکمنستان- افغانستان و پاکستان)، به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست. همین طور انتقال گاز از کشورهایی مثل یمن، قطر و عمان به پاکستان و هند به طریق تانکر و به صورت مایع مقرون به صرفه نیست. انتقال گاز به کشورهای هند و پاکستان از طریق خط لوله از زیر دریا در حوزه خلیج فارس نیز همچنان این مشکل را دارد؛ لذا بهترین گزینه برای تغذیه اقتصاد هند و پاکستان خط لوله ایران- پاکستان- هند (خط لوله صلح) است که این سه کشور را به همدیگر متصل می-کند. 

به نظر می رسد که چندین مساله در رابطه با خط لوله صلح وجود دارد. نخست این که هندی ها نسبت به گذر خط لوله از پاکستان نگران هستند و آن را به لحاظ استراتژیک جایز نمی دانند. مداخله ایالات متحده آمریکا مساله دیگر پیرامون این موضوع است. ایالات متحده آمریکا کشورهای هند و پاکستان را به نوعی تحت فشار قرار می دهد تا انرژی مورد نیاز خویش را از جمهوری اسلامی ایران تامین نکنند. با این حال به نظر می رسد که کشورهای ایران، پاکستان و هند به جای این که در چارچوب های رئالیستی صرف به موضوع نگاه کنند؛ یعنی این که فقط تحت تاثیر سیاست قدرت های بزرگ از این امکان دست بکشند، بایستی در چارچوب تفکرات رئالیسم نئوکلاسیک بیننده موضوع باشند.

ضمنا با اینکه کشورهایی مثل هند و پاکستان به ایالات متحده آمریکا به جهات مختلف نیازمند هستند، این کشورها بایستی شرایط داخلی خویش را نیز در نظر داشته باشند. به هر حال رشد و توسعه اقتصادی این کشورها نیازمند بهره مندی از منابع انرژی مستقل است. این کشورها از منظر منافع ملی خویش بایستی به احداث خط لوله صلح توجه کنند. همین طور به نظر می رسد که هندی ها نبایستی به همه موضوعات از منظر بدبینانه نگاه کنند؛ کشیده شدن خط لوله صلح از طریق پاکستان می تواند به حل خیلی از مناقشات فیمابین کمک کند. بایستی توجه داشت که هندی ها گاز را از جمهوری اسلامی ایران خریداری می کنند نه از پاکستان؛ به عبارت دیگر ایران این خط لوله را تضمین می کند.

اظهارات سفیر ایران در هند مبنی بر عدم امکان اجرایی شدن خط لوله صلح امکان دارد که بر اساس واقعیت های میدانی و مشاهدات وی در مذاکرات حاصل شده باشد؛ با این حال دیپلماسی نبایستی هیچ وقت متوقف شود، بلکه بایستی در پی تغییر شرایط و اقناع افکار عمومی و طرف های مذاکره برای حل و پیشبرد یک پروژه باشد.

گفتنی است که ایالات متحده آمریکا به دنبال ایجاد خط لوله تاپی (خط لوله ترکمنستان- افغانستان و پاکستان) است اما ایجاد این خط لوله اولا به لحاظ امنیتی دشوار است، ثانیا به جهت اقتصادی هزینه سنگینی را به دنبال دارد. کشورها بایستی بر اساس سود و زیان و مصلحت های ملی خویش عمل کنند. به نظر می رسد تحت این شرایط هر چقدر زمینه استخراج منابع داخلی پاکستان نیز فراهم باشد، به غیر از بلوچستان این کشور در سایر حوزه ها منابع مهمی وجود ندارد. اسلام آباد می تواند بر اساس مصالح ملی خویش در پی اجرای طرح خط صلح باشد. قدر مسلم این که این طرح هیچ محدودیتی برای فروش گاز خود ندارد. همچنین خط لوله ای که تا الان در سیستان و بلوچستان کشیده شده است، خود ایران نیازمند است که شبکه های گازی در این منطقه ایجاد و مردم منطقه از آن برخوردار شوند.

خط لوله صلح علاوه بر این که نیازهای داخلی پاکستان در حوزه گاز خانگی را تامین می کند، موجب به چرخش درآمدن چرخ اقتصاد این کشور می شود. ارتقاء رفاه در پاکستان می تواند به خاتمه دادن خیلی از بی ثباتی های این کشور کمک کند؛ چرا که پاکستان از محل عبور این خط لوله حق ترانزیت دریافت می-کند و این امر یک منبع خوب برای دولت این کشور به شمار می آید. مزیت خط لوله صلح در خصوص کشور هند نیز صادق است. هندی ها می توانند بخش مهمی از نیازهای انرژی خویش را تامین کنند و در عین حال به رشد و توسعه این کشور کمک می کند. در نهایت وابستگی هایی که بین هند و پاکستان در نتیجه خط لوله صلح به وجود می آید، به این دو کشور کمک می کند که کمتر در اندیشه حل اختلافات به طرق نظامی باشند و از وقوع درگیری بین این کشورها ممانعت به عمل می آورد.

در مقابل آمریکایی ها نیز نمی توانند نیازهای هند و پاکستان را تامین کنند. گرچه آمریکا مجموعه ای از راکتورهای هسته ای را در هند ایجاد می کند اما این راکتورها برای تولید انرژی از طریق نیروگاه ها است و نمی تواند برای اقتصاد این کشور چندان موثر باشد. آمریکا در پاکستان نیز گزینه های مفیدی برای حل انرژی این کشور ندارد؛ لذا در نهایت هند و پاکستان ناچار هستند که به احداث این خط لوله تن دهند. امید می رود که دول پاکستان و هند بر اساس منطق و ملاحظات منافع ملی خویش به این موضوع بنگرند و زمینه را برای احداث خط لوله فراهم کنند.