حماسه جبهه مقاومت در عملیات طوفان الاقصی، شکست سختی را به منظومه جنگ ترکیبی رژیم اشغالگر قدس وارد ساخته است. ما امروز با مقاومتی ترکیبی در برابر یک جنگ ترکیبی( هیبریدی) تمام‌عیار مواجه هستیم،نبردی که مصادیق متعددی درگذشته، حال و آینده داشته و خواهد داشت. استراتژیست ها و صاحب‌نظران حوزه روابط بین‌الملل جملگی بر سر یک مسئله اتفاق‌نظر و اجماع دارند:اینکه فواید نبرد در جهان امروز نسبت به گذشته تغییر پیداکرده است. دشمنان امروز در حال پیاده‌سازی راهبردها و تاکتیک‌های خود در قالب «جنگ ترکیبی پیشرفته»هستند. در جنگ ترکیبی سلاح‌ها در حال شلیک مداوم هستند، اما دشمن کاری می‌کند شما آن‌ها را نبینید و حتی بعضا صدای آن‌ها نیز شنیده نشود! ترکیبی از عرصه‌ها و لایه‌ها وابزارها و تکنولوژی‌های مدرن را به کار می‌گیرد تا ذهنیت ، باورها و محاسبات ما را در عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و امنیتی مختل ساخته و درنهایت، ما را در چندین جبهه به‌صورت هم‌زمان زمین‌گیر سازد.

جنگ ترکیبی مردم محور و رسانه پایه است. سلاح دشمن در عرصه جنگ ترکیبی، باورها و پیش‌فرض‌های عینی یک جامعه را هدف قرار می‌دهد. زمانی که باورها تغییر کند، استراتژی‌ها و رفتارها نیز تغییر می‌کند و ثوابت و خطوط قرمزی که بر پایه باورهای عمیق انقلابی ما ایجادشده نیز هدف قرار می‌گیرد. در مواجهه با این جنگ ترکیبی، سه رویکرد خاص وجود دارد:برخی به‌صورت عامدانه جنگ ترکیبی و مهم‌ترین مؤلفه آن یعنی جنگ شناختی را انکار کرده یا دست به ساده‌سازی آن می‌زنند. این افراد و جریانات عملا جزئی از همان جنگ ترکیبی دشمن هستند و دشمن اتفاقا بر روی آن‌ها در پیشبرد اهداف ضد مقاومت خود حساب ویژه‌ای بازکرده است.

دسته دوم، کسانی هستند که دشمن توانسته است موجبات تمرکززدایی آن‌ها از جنگ شناختی و ترکیبی را فراهم سازد. آن‌ها معایب را می‌بینند اما در ریشه‌یابی آن سراغ آدرس‌ها و نشانه‌های نادرست می‌روند. اتفاقا دشمن در پیشبرد جنگ ترکیبی خود بر روی نخبگان و سیاستمداران ناآگاه نسبت به ماهیت جنگ ترکیبی حساب باز می‌کند.حتی دشمن با القای باورهای نادرست ذهنی و شناختی درمیان افکار نخبگان و متعاقبا عموم جامعه، تلاش می‌کند مسیر مسئله‌سازی طبیعی ذهنی آن‌ها حول ماهیت جنگ چندلایه علیه ایران و دیالوگ سازنده‌ای که بر مبنای این مسئله‌سازی شکل می‌گیرد را مسدود سازد. رسانه‌های دشمن در این«تصویرسازی» مهم‌ترین نقش را بر عهده‌دارند.
دسته سوم، افرادی هستند که جنگ ترکیبی دشمن و اضلاع آن را به‌خوبی می‌شناسند، لمس می‌کنند و نه‌تنها چنین حربه محرزی را انکار یا کتمان نمی‌کنند، بلکه درصدد ترسیم الگوی «مقاومت ترکیبی»و پیاده‌سازی گسترده این الگو در میان نخبگان و افکار عمومی برمی‌آیند.

مواجهه با جنگ ترکیبی دشمن مبتنی بر چهار مؤلفه مهم می‌باشد: «رصد و شناخت»، «مسئولیت‌پذیری درانتقال شناخت به جامعه »،«ترسیم روش‌های مواجهه با جنگ ترکیبی دشمنان »و«عملیاتی سازی مقاومت ترکیبی در برابر دشمنان».این همان مسئولیت مهمی است که بر دوش همه انسان‌های آزاده جهان و حامیان آزادی قدس شریف وجود دارد. قدر متیقن ماجرا مشخص است :امروز در عرصه جنگ ترکیبی نیزباید درک واضح و گسترده‌ای از نقشه جنگ ترکیبی دشمنان داشته باشیم. در گام دوم، باید این نقشه جنگ ترکیبی را در مقابل دید افکار عمومی قرار داد. یکی از خصائص جنگ ترکیبی دشمن، غیر اعلامی و تکثر ابعاد پنهان آن می‌باشد.زمانی که این ابعاد پنهان در معرض دید مخاطبان ( اعم از مخاطبان خاص و عام) قرار گیرد، بخشی از نقشه دشمن به‌صورت طبیعی خنثی می‌شود. بنابراین، مواجهه با جنگ ترکیبی دشمن را باید همواره به‌مثابه یک الگوی کلان و راهبردی، در دستور کار قرارداد و لحظه‌ای از آن غافل نشد.