به گزارش پارس ، به نقل ازروزنامه اعتماد، در مبارزات قبلی « عبدالسلام گادیسوف» روس، سرسخت ترین حریف خود و « ماگومد موسائف» قزاق را شکست داده بود تا خیال همه بابت روی سکو رفتنش راحت شود؛ اما در همان مبارزه در اصطلاح « پا» یش را دادند « دست» ش تا در مصاف با « والری آندریتسف» اوکراینی که کسی انتظارش را نداشت لنگان لنگان به عنوان فردی که دیگر شرایط برگزاری ادامه مسابقه را ندارد از میدان خارج شود و غم « رضا یزدانی» – که روی ویلچر سالن « اکسل» را ترک می کرد- تبدیل به اشکی که از چشمان میلیون ها ایرانی سرازیر و صورت هایشان را تر کرد، شود. چوب چه چیزی را می خورد « رسول» ی که « رسالت» ش پیروزی و موفقیت بود و البته تیم اش بدشانس ترین تاریخ که قرعه و گوی هم روی خوش نشانش نمی داد؟ ! چه فریاد می زد رسول و چه زجر می کشید پلنگ؛ که مدال را از کف رفته می دید و « جکوب وارنر» ی که در جام جهانی مغلوب سرپنجه یزدانی شده بود، طلای المپیک را با خود به امریکا می برد. داستان، داستان « یکی برای همه/ همه برای یکی» بود و یزدانی برای ایران می جنگید و ایران یک صدا از حنجره « خادم» برای پلنگی که در دهکده المپیک درمانده بود، فریاد می زد؛ اما « تغییر» ی در این تقدیر نبود و باید راضی می شد به « رضا» ی خدا. بعد از آن، کشتی ماند و تشک زردش و وحشت اینکه باز سنگینی حضور پلنگ را روی خود احساس خواهد کرد تا از خجالت فردی که استحقاق طلای المپیک را داشت، درآید. یزدانی روی ویلچر به ایران آمد و لنگ لنگان به تخت جراحی رسید تا به ماندن امیدوار شود. ۱۱ ماه از زمانی که پس و پیش کاسه زانویش یکی شد، می گذرد و در این مدت رضا میدان های زیادی را از دست داد به امید جهانی مجارستان تا در این روزها که غول های ۹۶ کیلوی دنیا ازشان تنها نامی باقی مانده است، نشان دهد که او هنوز زنده است؛ اما امروز بعد از آب درمانی های فراوان و فیزیوتراپی های بسیار « قانون» مانع اوست.

ضد قانون یا قانون من درآوردی

قانون وقتی معنا و مفهوم پیدا می کند که به آن احترام گذاشته و اعمال شود. قانونی که به آن عمل نشود قانون نیست « ضد قانون» است که خود باعث بروز مشکلات و تخلفات بسیار می شود. کشتی ایران دچار چنین وضعیتی است و این باعث شده تا سال ها نه قانون، بلکه سلایق حکم نهایی را صادر کنند و جالب اینکه کشتی همواره بابت این موضوع متضرر شده است؛ اما با این وجود همچنان این بی قانونی است که حرف اول و آخر را در کشتی می زند. یکی از دلایل بی ثباتی کشتی ایران هم از این موضوع نشات می گیرد، که کشتی ما یک روز در اوج سیر می کند و روز دیگر حتی جایی در خاک هم ندارد و در نقطه مقابل این موضوع، روس ها را داریم که با قانونمند بودن، ثبات را در کشتی خود نهادینه کرده و اگر هم مدام در عرش نباشند حداقل سقوط نکرده و به فرش نمی رسند. البته این بدان معنا نیست که ما اصلا قانون نداریم، چرا داریم، خوبش را هم داریم؛ اما قانون ما با قانون روس ها یک فرق عمده دارد و آن اینکه آنها یک قانون دارند؛ اما در ایران، هر کس برای خود یک قانون دارد! قانون ما، من درآوردی است، سلیقه یی است، برای همین جایی که نباید رقابت انتخابی برگزار می کنیم و جایی که باید نه. از همین رو میان قانون ما و قانون روس ها تفاوت از زمین تا آسمان است.

تکرار ابدی تاریخ

همین چند روز پیش بود که روس ها مسابقات قهرمانی کشور خود را که حکم انتخابی تیم ملی را داشت، برگزار کردند. در رقابت های امسال همچون سال گذشته قهرمانان ریز و درشت زیادی حضور داشتند و در نهایت ستارگان بسیاری شکست خوردند؛ اما از آنجایی که در روسیه قانون حکم می کند به عنوان مثال حتی وقتی پیش از رقابت های حساس المپیک « ویکتور لبدوف» قهرمان جهان شکست می خورد و « جمال اوتارسلطان اف» قهرمان می شود، این جمال است که در وزن نخست در ترکیب روس ها به المپیک اعزام می شود و می بینیم که طلای لندن را هم به سینه می زند. یا وقتی « عبدالسلام گادیسوف» در فینال وزن ۹۶ کیلوگرم موفق به شکست « حاجی مراد گاتسالوف» قهرمان جهان و المپیک می شود، باز این گادیسوف جوان است که در لندن به میدان می رود نه آزادکاری که شناخته شده تر است فارغ از برد و باخت. و وقتی امسال در همین وزن « آنزور بولتوکائف» با شکست تمام این نامداران قهرمان می شود تردیدی نیست روس ها که قانونمدار هستند در هر هفت وزن با اینکه هیچ یک از آزادکاران شان تجربه حضور در رقابت های جهانی را ندارند، با همین تیم جوان و کم تجربه راهی مجارستان خواهند شد. به هر حال این قانون همواره در روسیه اعمال شده و سودش هم عاید روس ها شده است. این چرخه همیشه در روسیه تکرار شده تا به عنوان پرافتخارترین تیم دنیا معرفی شود. این تکرار ابدی تاریخ انتخابی هاست که از تیم روس ها یک تیم شش دانگ ساخته است.

قوانین آقای بی قانون

سیستم بیمار ورزش ایران به ویژه کشتی تا قانونمند نشود اوضاع از یک حد معمول بهتر و خوب تر نخواهد شد و شاید شرایط نسبتا مناسب امروز کشتی اوج این شرایط باشد. برای اینکه به یک شرایط ایده آل و باثبات برسیم هیچ چیز به اندازه قانون نمی تواند به ما کمک کند. کشتی فرنگی ایران طی چند سال گذشته پر از مهره های خوب شده است؛ مهره هایی که با تمام مهره سوزی های صورت گرفته همچنان همچون چشمه یی می جوشند و در مسیر قهرمانی قرار می گیرند؛ اما با این وجود نمی توان از کنار اسامی آنهایی که به این شکل کنار رفتند به سادگی عبور کرد. به عنوان مثال تا چند وقت قبل از المپیک نام « طالب نعمت پور» در میان نفراتی که باید راهی المپیک شوند مطرح نبود؛ اما وقتی این فرنگی کار ۸۴ کیلو در جام جهانی روسیه خوش درخشید و یکی از ستارگان ایران و جام لقب گرفت دیگر نمی شد بی تفاوت از کنار نام او عبور کرد، اما از آنجایی که « محمد بنا» سرمربی موفق تیم ملی کشتی فرنگی کشورمان عادت به برگزاری رقابت انتخابی نداشت و به نوعی می توان گفت « آقای خاص» قوانین خاص خود را برای گزینش مهره های کشتی داشت، نباید دلخوش به این موضوع می شدیم که بنا بین نعمت پور- که با تمام توانایی ها کمتر خود را به عنوان یک مهره مطمئن معرفی کرده است- و حبیب الله اخلاقی- که سهمیه حضور در المپیک را کسب کرده- رقابت انتخابی برگزار کند. محمد بنا مرد بی قانونی در برگزاری انتخابی بود، در واقع او همان طور که در بالا اشاره شده قوانین خود را برای انتخاب افراد داشت و با اینکه باعث سوختن مهره های کمی هم نشده موفقیت های بسیاری به دست آورد که او را تبدیل به موفق ترین مربی دنیا کرد. به هر حال سیستم بنا باعث شد تا در نهایت مهره یی چون نعمت پور چند وقت قبل از المپیک اردوی تیم ملی را به نشانه اعتراض ترک کند، اما این قهر طالب هم باعث نشد تا بنا از عقاید خود صرف نظر کند و در نهایت هم اخلاقی را به لندن برد و « حبیب» هم در دهکده « مهمان» ی بیش نبود تا با دستان خالی المپیک را ترک کند.

مورد عجیب پرویز هادی

داستان سنگین وزن های سال قبل از المپیک کشتی آزاد هم داستانی است برای خودش. آن موقع مورد عجیب « پرویز هادی» تبدیل به دغدغه بسیاری از کشتی دوستان شده بود. او که همچون « آلترناتیو» قدرتمند وارد میدان شد تا بعد از ناکامی فردین معصومی و مصدومیت محمدرضا آذرشکیب سهمیه المپیک را برای ایران به دست آورد در تک رقابت انتخابی که بین او و کمیل قاسمی برگزار شد طی پنج تایم نتیجه را به دیگر سنگین وزن ایران واگذار کرد تا باعث ناراحتی خیلی ها شود، به نحوی که در ادامه آذربایجانی ها در حمایت از همشهری خود نامه سرگشاده یی نوشتند؛ اما خب درخواست شان مورد قبول قرار نگرفت. آن زمان بسیاری از کارشناسان « هادی» را مهره خوبی برای حضور در المپیک می دیدند، چرا که در مسابقات اخیر خوش درخشیده و نشان داده بود که می توان روی او حساب باز کرد، اما این طور نشد تا علاقه مندان به کشتی این بحث را مطرح کنند که کادر فنی برای موفقیت کشتی در المپیک هم که شده منافع ملی را در نظر گرفته و با بازگشت آذرشکیب و معصومی که در رقابت های بین المللی لهستان به میدان می خواستند بروند، رقابت انتخابی را بین چهار مدعی این وزن برگزار کند تا فرد برتر راهی لندن شود. به هر حال برگزاری انتخابی در ایران قانون خاصی نداشت که اگر داشت بهتر بود بین اخلاقی و نعمت پور در کشتی فرنگی مسابقه یی برگزار می شد یا رسول خادم بین « مسعود اسماعیل پور» و « بهنام احسان پور» در وزن ۶۰ کیلوگرم رقابت انتخابی برگزار می کرد تا احسان پور جوان شانس خودنمایی پیدا می کرد. به هر تقدیر بعد از اینکه کمیل قاسمی در لندن خوش درخشید و به مدال برنز رسید خیلی ها که می گفتند « نبود قانونی برای انتخابی های کشتی در ایران باعث می شود تا در جایی که نباید انتخابی برگزار کنیم انتخابی برگزار کنیم و در جایی که باید انتخابی برگزار کنیم انتخابی برگزار نکنیم» به این باور برسند که انتخاب افراد از طریق انتخابی بهترین نوع گزینش افراد است و بهتر است ما نیز همچون روس ها قانونمدار شویم.

… و داستان ادامه دارد

… و اما در ادامه رسول تصمیم به قانونمند کردن کشتی گرفت. برنامه ریزی کرد، چالش ها و رقابت های بسیاری پیش روی آزادکاران قرار داد تا کشتی گیران را با عبور از فیلترهای متعدد به انتخابی نهایی برساند و برگزیند. سال سال بعد از المپیک است و تیم ها دست به جوانگرایی خواهند زد. ما هم برای یکبار که شده همچون روس ها انتخابی خود را برگزار کرده ایم و در این میان رضا یزدانی و صادق گودرزی از قانون سر باز زده اند - حال به هر دلیلی که می خواهد- چه باید کرد؟ باید به آنها که نامه داده اند و اعتراض دارند، فرصت دوباره داد؟ یا باید تنها گوشه چشمی به رضا یزدانی داشت که شرایطی متفاوت دارد؟ اما نه، قانون قانون است و اگر اعمال نشود ضد قانون خواهد بود. فرقی نمی کند رضا یا صادق، باید صادقانه عمل کرد و مصلحت اندیشی را برای یکبار هم که زمینه آن فراهم شده، کنار گذاشت و آینده نگر بود. چه عیبی دارد حالا که تیم ها جوان شده اند ما هم با تیمی جوان به میدان برویم، چرا ما که کم نباخته ایم باید از شکست بترسیم؛ شکستی که می تواند پلی باشد برای پیروزی های بزرگ؟ بگذارید پایان یزدانی و گودرزی شروع فرآیند دموکراسی در سایه انتخاباتی که به آن احترام گذاشته می شود باشد؛ هرچند فرصت دادن به این دو آزادکار خود بردی است برای کشتی ایران و شخص خادم؛ اما بی تردید رعایت قانون برد بزرگ تری برای کشتی ایران خواهد بود. بهتر نیست منتظر قضاوت تاریخ باشیم و به احترام قانون به پا خیزیم…