فوتبال در دنیا به‌عنوان محبوب‌ترین ورزش شناخته شده است، ورزشی که در هر کجای این جهان پهناور رنگ و بوی خاصی دارد و کشورهایی در این بین صاحب سبک و فرهنگ هستند. نام‌هایی که تصویر ذهنی مناسب و متمایزی از خود در ذهن مخاطبان حک کرده‌اند.

شما با شنیدن این نام‌ها در عرصه فوتبال دنیا چه کلمه‌ای به ذهن‌تان خطور می‌کند؟ برزیل، ایتالیا، آلمان و حتی ژاپن.

بدون شک واژه‌هایی که انتخاب می‌کنید، شبیه به دیگری نخواهد بود، چون اساساً فوتبال هر کشوری شبیه به دیگری نیست، اما کشوری موفق است که یک واژه و یک تصویر ذهنی مناسب از خود در ذهن مخاطبانش ایجاد کند. به عبارتی دیگر برند فوتبال هر کشوری باید عصاره و جوهره برند داشته باشد.

باز هم به نام‌های ذکر شده دقت کنید. جوهره برند فوتبال این کشورها مشخص، متمایز و جهانگیر است: برزیل (مهد فوتبال، فوتبال تکنیکی و فنی)، ایتالیا (فوتبال تدافعی)، آلمان (فوتبال سیستمی و ماشینی) و ژاپن (فوتبال درحال توسعه و با برنامه)، اما ما (فوتبال ایران) در کجای این داستان قرار دارد؟ آیا اصلاً فوتبال ایران جوهره‌ای دارد؟ آیا ویژگی خاص و منحصر به فردی دارد که در داخل و چه بسا خارج از کشور بدان شناخته شود؟

رسیدن به چنین واژه‌ای سال‌ها برنامه‌ریزی و تلاش می‌طلبد، «برنامه‌ای استراتژیک، یکپارچه، جامع و هدفمند». در ابتدای مسیر برنامه‌ریزی باید هویتی ‌‌ برای فوتبال ایران تعریف کرد. حال شاید این سوال پیش بیاید که آیا فوتبال ما در حال حاضر بی‌هویت است؟ اساسا هیچ فردی و هیچ برندی بدون هویت نیست، ولی به این موضوع باید دقت کرد که آیا هویت برند فوتبال ایران را خودمان به‌صورت هدفمند ساخته و تغییر داده‌ایم یا در گذر زمان مانند اشکال نامنظم در ذهن مخاطبان شکل گرفته است؟

برای رسیدن به توسعه پایدار در فوتبال‌مان نیاز با ایجاد هویت به ساختار درست و مستحکم و هدفمند داریم و بعد از آن هماهنگ‌سازی کلیه ارکان فوتبال با هویت ایجاد شده، برگ برنده ما خواهد بود. هماهنگی که در حال حاضر همچون نور شمع کوچکی در حال روشنی‌بخشی است.

مطمئناً بهترین مثال در این مسیر، کشوری است به‌نام ژاپن که همه ما به اتفاق فوتبالش را با برنامه می‌شناسیم و حتی زمانی که فوتبال کشورمان در رده بندی فیفا در رتبه اول آسیا باشد، به خاطر تصویر ذهنی و جوهره فوتبال ژاپن آنها را قدرت اول فوتبال قاره کهن می‌شناسیم. اصلی‌ترین تفاوت ما با ژاپنی‌ها در داشتن وجه تمایز، چشم‌انداز و برنامه مدون و استراتژیک جامع و یکپارچه است. در یک جمله آنها می‌دانند چه می‌کنند و چه خواهند کرد و از فوتبال چه می‌خواهند. فوتبال را از پایه شروع می‌کنند، برای این کار در بین کودکان و نوجوانان خود اشتیاق به فوتبال ایجاد می‌کنند که یکی از این فعالیت‌ها ساخت سریال کارتونی به نام فوتبالیست‌ها در ابتدای دهه 80 میلادی بود که نسل جوان ما هم از آن خاطره دارند، چه برسد به جوانان و نوجوانان ژاپنی!

پیشنهاد می‌کنم یکبار دیگر این انیمیشن رو مشاهده کنید. اکنون و در سال 2016 وقتی به بررسی این سریال می‌پردازیم، می‌بینیم مواردی که در قالب آرزو مطرح می‌شد، بعدها رنگ واقعیت به خود گرفته است. برای مثال حضور فوتبال ژاپن در جام جهانی، میزبانی جام جهانی و به زانو درآوردن قدرت‌های برتر دنیا که چند سال بعد این رویا با قهرمانی مکرر ژاپن در آسیا، حضور مستمر در جام جهانی از سال 1998، میزبانی جام جهانی در سال 2002، معرفی فوتبالیست‌های ژاپنی به بهترین باشگاه‌های دنیا، تبدیل فوتبال به یک صنعت درآمدزا، راه‌اندازی لیگ حرفه‌ای به نام جِی لیگ، افزایش روحیه همدلی و تعصب ژاپنی و تفکر پیروز در بین جوانان و فوتبالیست‌های این کشور محقق شد و البته قهرمانی در جام جهانی هم در چشم‌انداز آنها گنجانده شده که در آینده‌ای نه چندان دور شاهد آن خواهیم بود.

اما فقط ساختن چنین سریالی عامل موفقیت فوتبال ژاپن نبود، بلکه بخشی از برنامه برندینگ فوتبال را شامل می‌شد که اتفاقا بسیار مفید واقع شد و حتی فراتر از مرزها باعث رشد فوتبال در دنیا شده و فوتبالیست‌های مهمی از آن بعنوان عامل ترغیب کننده یاد کرده‌اند. ژاپنی‌ها در این سال ها نظم، برنامه و توسعه را به‌عنوان ویژگی‌های خاص خود برگزیده‌اند و فوتبال خود را براساس آن ساخته‌اند و به تدریج فوتبال ژاپن را به یک فرهنگ تبدیل کرده است.

امروزه مشکل اصلی فوتبال ما اساساً فوتبال پاک و ناپاک، بودن یا نبودن کارلوس کی‌روش، 16 تیمی یا 18 تیمی شدن لیگ برتر، انتخاب یا عدم انتخاب علی کفاشیان به‌عنوان رئیس فدراسیون فوتبال، به‌حق دانستن یا ندانستن حق پخش تلویزیونی از سوی صداوسیما، تماشاگرانی که سنگ و نارنجک پرتاب می‌کنند، برخی بازیکنانی که فرهنگ حضور در جامعه اعم از واقعی و مجازی و تعامل با هواداران را نمی‌دانند و نمی‌فهمند، قهرمانی مشکوک و درست، حضور مدیران سنتی و ناکارآمد، رفتن یا نرفتن به جام جهانی، قهرمانی یا حذف در جام ملت‌های آسیا، دخالت یا عدم دخالت دولت، مدیریت هزینه، خندیدن مدیر و... نیست. البته هست اما اَبَرمشکل نیست. مشکل اصلی «هویت آشفته فوتبال ایران» است و در یک کلام فوتبال ایران اساساً برند قابل اعتنایی نیست.