مسعود امیری کلیائی/ منتقدِ سینما

جواد رضویان بعد از سال‌ها بازیگری در حوزه طنز و همینطور کارگردانی سریال‌های کمدی پا به عرصه‌ی کارگردانی فیلمهای بلند گذاشته و بنا به گفته‌ی خودش آماده نقد شدنِ بی‌رحمانه نیز هست، این جرات و درخواست جواد رضویان را باید به فال نیک گرفت اما نکته‌ای بزرگتر این است آیا این فیلم اثر قابل توجهی است که ارزش نقد کردن داشته باشد؟ و سوال بزرگتر آیا جای این اثر در جشنواره فجر بود؟

بر روی کاغذ و پیش از تماشای اثر جواب این سوال آری است، کارگردان کار یک هنرمند محبوب و موفق در عرصه‌ی بازیگری است که نقد اولین فیلم سینمایی او می‌تواند ارزشمند باشد موضوع و خلاصه داستان فیلم هم بر روی کاغذ به شدت جذاب و جنجالی است برای بررسی و نقد شدن اما همه‌ی این جذابیت‌ها پس از مشاهده اثر به ناگاه از بین می‌رود.

شاید بتوان دلیل انتخاب این داستان و کاراکتر- مداح- توسط جواد رضویان را در بازخوردهای مردم نسبت به کمد‌ی‌های پرفروش چند دهه اخیر دید، فیلمهایی چون آدم برفی، لیلی با من است، مارمولک، اخراجی‌ها، رسوایی،اکسیدان، هزارپا و... فیلمهایی که با استفاده از تیپ‌های شخصیتی خاص-روحانی، سرباز، جانباز، ایثارگر، مسئول دولتی-و قرار دادن آنها در موقعیتهایی ویژه و یا ارائه دید دیگری از این شخصیتهای تیپیکالِ ایرانی توانستند در گیشه موفق باشند و انتخاب کمال تبریزی به عنوان مشاور کارگردان این فیلم خود مهر تاییدی است بر این دیدگاه، اما این اثر با تمام امکان و قابلیتی که شخصیت اصلی برای داستان پردازی و خلق موقعیتهای کمدی ایجاد میکند، در ارائه یک روایت سر راست و جذاب ناتوان می‌ماند.

یکی از دلایل این ضعف را می‌توان در خودِ عوامل سازنده اثر جستجو کرد، نویسنده فیلنامه پیمان عباسی به هنگام فیلمبرداری، این اثر را یک کمدی موقعیت می‌نامد، تهیه کننده‌ی کار جواد نوروزبیگی در زمان ارائه فیلم به جشنواره اثر را تحتِ عنوان طنز سیاسی معرفی می‌کند و کارگردان کار جواد رضویان این فیلم را نه یک کار طنز بلکه یک نقد اجتماعی می‌داند در حالی که کلیت کار پایه و اساس طنز دارد.

در این فیلم شما با عواملی رو به رو هستید که حتی بعد از اتمام ساخت فیلم و در زمان اکران در جشنواره تعریف ثابت و مشخصی از سبک و ژانرِ این اثر ارائه نمی‌دهند و هر کدام فیلم را در یک سبک دسته بندی میکنند همین امر نشان می‌دهد عوامل دخیل در تولید از ابتدا نمی‌دانستند در چه سبک و ژانری به دنبال ساخت فیلم هستند و همین ضعف را میتوان به صورت اگزجره در کل فیلم دید، فیلم نامه نویس با قرار دادن حاج حشمت در جایگاه کاندیدای شورای شهر سعی دارد به سمت طنز سیاسی حرکت کند اما این بخش را در همان ابتدا نیمه کاره رها می‌کند، سپس با وارد کردنِ یک زنِ بدحجاب و موادفروش به زندگی و منزل حاج حشمتِ مداح بدنبال ایجاد طنز موقعیت است و در ادامه قرار دادن این دو تیپ همراه با هم در موقعیتهایی با آسیب‌های اجتماعی سعی دارد به بخش نقد اجتماعی ورود ‌کند، اما در همه‌ی این موارد ناموفق است، فیلمی که سعی دارد همه‌ی اینها باشد اما هیچکدام از اینها نیست.

در مورد المان‌های تصویری، دکوپاژ و میزانسن نیز کار حرفی برای گفتن ندارد و قاب بندی‌های فیلمبردار نماهای معمولی به بیننده ارائه می‌دهد که بیشتر مناسب تله‌فیلم و قاب تلویزیونی است تا پرده‌ی نقره‌ای سینما، پایان بندی محتوایی اثر و ارائه پیام اخلاقی تنها در قالب یک دیالوگ از زبان شخصیتِ مواد فروش و تحول در این شخصیت به ساده‌ترین حالت ممکن بدون پرداختِ درست به علل و عوامل این تغییر کار را تبدیل به یک فیلم معمولی، بدونِ فراز و فرود لازم برای یک کار اجتماعی و دراماتیک کرده است.

این فیلم به عنوان اولین فیلم جواد رضویان در مقام کارگردان ضعفهای متعددی دارد، او در مسیر کارگردانی خود باید تغییرات اساسی بدهد و یا به کل این حوزه را به متخصصین آن واگذار کند.

 این فیلم با توجه به موضوع و کاراکتر انتخابی بیشتر نگاه به گیشه دارد تا با چند شوخی دم دستی و حتی جنسی بتواند فروش خود را تضمین کند اما بدون شک با این نوع از کارگردانی و سناریوی طراحی شده در فروش گیشه نیز عملکرد مثبتی نخواهد داشت، البته باید گفت کارگردان اشاره داشته که فیلم با عجله به جشنواره رسیده و در تدوین برای اکران تغییرات و تصحیحاتی بر فیلم اعمال خواهد شد، امیدوار هستم در تدوین مجدد، خروجی، اثر بهتری از این کار باشد.

اما سوال اساسی را باید از هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر پرسید که با چه شاخصه‌ها و معیاری این فیلم را وارد جشنواره کرده‌اند؟