به گزارش پارس نیوز، 

کافی است 25 سال یا بیشتر داشته باشید، سابقه کیفری هم نباشد، لیسانسی هم باشد؛ یک سقفی هم داشته باشید، حالا وقت زدن یک دفتر نشر یا موسسه انتشاراتی است تا هرچه که می‌خواهید را چاپ کنید. می‌توانید کتاب دیگران را چاپ کنید یا هر چیزی که خودتان نوشته‌اید. سه سال هم مدت زمان فعالیت‌تان است. بخواهید بعد از سه سال تمدید پروانه نشر داشته باشید، باید در سال تعداد کمی کتاب اعم از تالیف و ترجمه چاپ کرده باشید. تاسیس این موسسه انتشاراتی در کل برایتان سرشار از سود خواهد بود. در این گزارش به این موضوع پرداختیم که چرا در کشور ما آنقدر همه علاقه دارند تا انتشاراتی بزنند.

علاقه به ناشر شدن از کجا پدیدار شد؟

می‌گویند اواخر دهه70، اوج تب و تاب کتاب‌های کنکور بود و ناشران آموزشی با تبلیغاتی که انجام می‌دادند، ناگهان با فروش و سود زیاد کتاب‌هایشان مواجه شدند. ناشری که تا دیروز برای فروش کتاب‌هایش باید تلاش می‌کرد و فروش چندانی هم نداشت، حالا تند و تند کتاب‌هایش تجدیدچاپ می‌شود و برایشان سودهای زیاد می‌آورد، درست در همین زمان بود وقتی تبلیغات این کتاب‌ها زیاد شد و مخاطبان زیادی پیدا کرد و کتاب‌ها در مدارس به فروش رسید و دانش‌آموزان حتی مشق شب‌شان را با همین کتاب‌ها می‌نوشتند، تب ناشر شدن در حوزه آموزشی بالا گرفت و خیلی‌ها به سراغ زدن نشر رفتند. اما این علاقه به ناشر شدن فقط به این مورد محدود نمی‌شود، زمانی که وزارت ارشاد یارانه کاغذ را شروع کرد و به ناشران یارانه برای خرید کاغذ می‌داد؛ همین مورد باعث شد تا خیلی‌ها از کنار گرفتن این یارانه برای کاغذ بار خودشان را ببندند. البته که همین مورد باعث فسادهای زیادی هم شد، کاغذهایی که در انبارها ماندند و بعد با قیمت‌های بالا فروخته شدند. همین مورد خیلی‌ها را وارد عرصه نشر کرد.

۷۷ درصد ناشران هیچ کتابی چاپ نمی‌کنند

ناشر مولفان

15 سال پیش بود که وزارت ارشاد تصمیم گرفت، لطفی به نویسندگانی کند که کتاب‌هایشان در جایی منتشر نمی‌شود و به آنها مجوز داد تا خودشان نشر بزنند و این باعث پدید آمدن «ناشرمولفان» شد. ناشرمولفانی که اصلا شأن به وجود آمدن‌شان، چیز دیگری بود و حالا به سمت و سوی دیگری رفتند. اما خب در این یک مورد بالاخره ارشاد توانست جلوی کارهای غیرقانونی‌شان را بگیرد. مرادی‌نیا، مدیر اداره کتاب وزارت ارشاد در هفته گذشته خبر از توقف مجوز برای ناشرمولفان داد و اعلام کرد: «این موضوع چند سالی است رویه‌ای برای سوءاستفاده برخی افراد شده است. روزانه در اداره کتاب با افرادی روبه‌رو هستیم که برای درخواست مجوز کتاب خود در قالب ناشر- مولف اقدام می‌کنند، افرادی که گاهی در سال بین پنج تا 50 عنوان کتاب با این مجوزها منتشر می‌کنند؛ یعنی در واقع نقض غرض شده و هدف اولیه گم شده است. اکنون روند صدور مجوز کتاب برای ناشرمولفان متوقف شده است تا بررسی بیشتری در این زمینه انجام و تصمیم صائب‌تری گرفته شود. ناشران برای ورود به کار نشر صلاحیت‌های حرفه‌ای و صنفی‌شان سنجیده و ارزیابی می‌شود و در برابر حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی مسئولیت‌پذیر می‌شوند اما درباره ناشرمولفان وضعیت این‌گونه نیست. در این میان یکی از سرنخ‌های پدیده کتاب‌سازی و سرقت ادبی را می‌توان در پدیده ناشر- مولف جست‌وجو کرد. علاوه‌بر اینها؛ اینکه شخصی بدون احراز صلاحیت حرفه‌ای نسبت به چاپ کتابی اقدام کند، قابل قبول نیست، زیرا کتاب‌های این‌چنینی معمولا از استانداردهای لازم برخوردار نیستند. به همین دلایل فعلا صدور این مجوزها متوقف شده است تا بررسی بیشتری روی موضوع صورت پذیرد و راه بر هرگونه سوء‌استفاده احتمالی نیز بسته شود.»

ناشران فعال زیر 10درصد!

ناشران حرفه‌ای در ایران کمی بیش از دو درصد هستند، حالا از این میان حدود 17درصد ناشر فعال داریم که در سال چهار عنوان کتاب‌شان را چاپ می‌کنند. در آخرین آماری که اعلام شده است، حدود 17 هزار مجوز نشر در بازار نشر و چاپ حضور دارند که حدود 72 هزار و 878 عنوان کتاب در سال منتشر کرده‌اند. طبق این آمار تنها 130 ناشر توانسته‌اند بالای 75 عنوان کتاب منتشر کنند. همچنین 235 ناشر بالای 50 عنوان و 540 ناشر نیز بالای 25عنوان کتاب منتشر کرده‌اند. سه‌هزار و 69 ناشر کمتر از 25 عنوان کتاب چاپ کرده‌اند که در مجموع 3974 ناشر در طول سال، در چاپ عنوان کتاب فعال هستند. با نگاهی به رقم 17 هزار مجوز نشر، می‌بینیم که 77 ‌درصد ناشران حضور فعالی در صنعت نشر کتاب نداشته‌اند.

ناشرانی که کاری به سرانه مطالعه ندارند!

این تعداد از ناشران، مطمئنا باید تکان اساسی به سرانه مطالعه بدهند، اما می‌بینیم که حدود 17 هزار ناشری که در کشور مجوز نشر دارند در این چندسال هیچ کاری برای سرانه مطالعه انجام نداده‌اند. در همان دقیقه‌های این چند ساله متوقف شده‌ایم و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. ناشرانی که فقط مجوز گرفته‌اند و مشخص نیست چه نفعی وجود دارد که حتی این دو
سه هزار ناشر فعال هم در حال فعالیت هستند، چه سوبسیدی از سمت وزارت ارشاد برای آنها لحاظ می‌شود و چه نفع اقتصادی‌ای برای آنها دارد که کنار نمی‌کشند و سالانه نیز به تعدادشان افزوده می‌شود.

چرا علاقه داریم موسسه انتشاراتی بزنیم؟

برای جمعیت حدود 80 میلیون نفری ایران این تعداد از ناشران جالب توجه است، علاقه‌مندی برای ورود به عرصه نشر حتی گرفتن مجوز، این سوال را ایجاد می‌کند که چرا علاقه‌مندی به تاسیس موسسه انتشاراتی در ایران اینقدر بالاست؟ شرایط صدور پروانه نشر آنقدر شرایط ساده‌ای است که همه را وسوسه می‌کند با داشتن این شرایط به سمت زدن یک نشر بروند. کافی است که یک مدرک تحصیلی کارشناسی داشته باشید و یک سقف؛ بحث‌های صلاحیتی و اطلاعات فنی هم البته مطرح است، در صورتی که این موارد وجود داشته باشد، از نظر وزارت ارشاد شما صلاحیت این را دارید که یک پروانه نشر بگیرید. اگر نگاه جامعه را بخواهید، مطمئنا ناشر شدن از نظر اجتماعی مقبول است و شغل محترمی است. دولت هم که مزایایی برای یک ناشر اختصاص داده است، ازجمله معافیت مالیاتی، کاربری فرهنگی در محل غیرتجاری و معافیت پرداخت حق بیمه سهم کارفرما.

نظارتی که باید باشد و نیست!

اما نکته مهم به وزارت ارشاد بر می‌گردد، مطمئنا باید نظارتی وجود داشته باشد که یک نفر وقتی مجوز نشر می‌گیرد، چه استفاده‌هایی از این مجوز می‌کند. وقتی یک ناشر مجوز بگیرد و از آن مجوز استفاده کند و معاف از مالیات باشد اما کتابی چاپ نکند و حتی مشغول به انجام کارهای دیگر باشد، اینجا وظیفه معاونت فرهنگی وزارت ارشاد است که باید نظارت دقیقی روی مجوزهایش داشته باشد تا راه سوءاستفاده را ببندد.

تعداد ناشران 5 برابر کتابفروشان

حدود 17 هزار ناشر را در نظر بگیرید، در مقابل‌شان تعداد کتابفروشی‌ها را قرار دهید. مثلا شاید این تعداد با تعطیلی‌ها و گرانی‌های اخیر به سه هزار کتابفروشی برسد، دقیقا تعداد ناشران بیش از پنج برابر کتابفروشی‌هاست در حالی که باید برعکس این موضوع را شاهد باشیم. باید ویترین زیادتر باشد تا کتاب‌ها دیده شود اما با تعداد زیادی ناشر مواجه هستیم که عملا اکثریت‌شان غیرفعال هستند.

دفتر بیمه و کانون تبلیغاتی، کنار نام ناشر

«برای واکاوی این موضوع، باید کمی به عقب برگردیم. براساس بررسی‌هایی‌ که تا دهه 60 انجام شده است، تعداد کتابفروشی‌ها در آن زمان نسبت به ناشران بیشتر بود. در طول تاریخ نشر ایران از دهه60 به بعد به دلیل تسهیلاتی که برای ناشران و یارانه‌هایی که برای تولید کتاب و همین‌طور یک‌سری معافیت‌هایی که در نظر گرفته شد، کم‌کم افراد راغب شدند که در حوزه تولید محتوا یا انتشاراتی فعالیت کنند. از اواخر دهه 60 و به تبع در دهه 70 و 80 به یک‌باره رشد زیادی در حوزه ناشران صورت گرفت. یکی از دلایل آن همین معافیت‌ها و تسهیلاتی بود که در قالب یارانه‌های کاغذ، زینک و در قالب خرید کتاب از ناشران اتفاق افتاد. نکته بعدی که باید به آن توجه کنیم، آمار صدور پروانه نشر است. ما در حال حاضر حدود 17 هزار نشر داریم ولی این آمار تنها مختص ناشران فعال نیست و بین این دو، یعنی ناشران فعال و غیرفعال باید تفکیک قائل شویم.
ناشر فعال یعنی ناشری که در سال چهار عنوان کتاب را چاپ کرده باشد و تعداد ناشران فعال ما در حدود چهار هزار ناشر است. نکته بعدی که بسیار مهم است اینکه نشر ما باید به سمت حرفه‌ای شدن برود؛ یعنی ناشران ما در شغل خودشان خیلی حرفه‌ای نشده‌اند، خیلی از آنها به دلیل مسائلی که عرض کردم ناشر شدند. برخی در شرایط اقتصادی یک‌باره عقب‌نشینی و نشر را تعطیل می‌کنند، ولی آن ناشران حرفه‌ای هستند که در همه شرایط اقتصادی، ماندگاری دارند و می‌مانند و به کارشان ادامه می‌دهند.

طبق آخرین آمار، در ایران کمتر از 400 ناشر حرفه‌ای وجود دارد که دارای دفتر کار، پرسنل از قبیل تایپیست، ویراستار، مترجم و... هستند تا بتوانند به صورت حرفه‌ای کارشان را انجام بدهند. به نظر می‌آید نشر ما باید به سمت حرفه‌ای شدن برود و از آن طرف نظارت بعد از صدور پروانه نشر هم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کمی جدی‌تر باشد چون بعضا مشاهده شده که بعضی از افراد پروانه نشر می‌گیرند اما فعالیت دیگری در ذیل پروانه نشر انجام می‌دهند. به‌عنوان مثال با پروانه نشر که یک معافیت مالیاتی دارد، می‌توانند در محل مسکونی ادامه فعالیت داشته باشند، به‌عنوان مثال، ناشر، پروانه نشرش را در آنجا نصب می‌کند که اگر مامور شهرداری یا مالیاتی آمد به او اعلام ‌کند که ناشر هستم ولی ممکن است در کنار آن دفتر بیمه یا کانون تبلیغاتی نیز داشته باشد و در ذیلش هزاران فعالیت دیگر انجام بدهد. در اصطلاح از نظر من اینها ناشرنما هستند و ناشر به مفهوم واقعی نیستند. واقعا ناشران ما قشر فرهیخته‌ای هستند که در زمینه فرهنگی کار می‌کنند و آدم‌های بزرگی هستند و از این منظر باید به ناشران نگاه کنیم. از طرفی هم قوانین را اصلاح کنیم که هم به تجربه و سابقه افراد نگاه شود و کسانی که می‌خواهند مجوز نشر بگیرند مراحل گرفتن مجوز خیلی ساده نباشد. آیا واقعا لازم است که این مقدار پروانه نشر در کشور داشته باشیم؛ ما حتی بیشتر از اتحادیه اروپا ناشر داریم.

سازمان جهانی شابک طی هفته گذشته، نامه‌ای به خانه کتاب ارسال کرده که در ایران چقدر شابک زیاد مصرف می‌شود. البته در کنار تمام این موارد، بحث‌های کتاب‌سازی و مسائل سیستم‌های آموزشی را هم ببینیم که چه ضربه‌ای به صنعت نشر کشور زده است. همه اینها را در یک فضای فرهنگی کامل در کنار هم ببینیم و فقط ناشران را تنها نبینیم و حتی سیستم آموزشی را هم ببینیم و سیستم‌های دیگر را کنار هم ببینیم تابتوانیم یک تحلیل واقعی کنیم که چرا این اتفاق می‌افتد؟ در حوزه نظارت، به‌خصوص نظارت بعد از صدور پروانه نشر حتما باید بیشتر بررسی شود، چون قبل از صدور پروانه یک‌سری مدارک محدودی می‌خواهد اما بعد از صدور پروانه نشر به نظر می‌آید نظارت در وزارت ارشاد خیلی کامل نبوده و در این حوزه باید تصمیم‌گیری‌های جدی انجام شود و قوانین و اصلاحات جدیدی مطابق شرایط امروز صورت پذیرد.

برای نظارت از ارشاد انتظار نداشته باشید

اگر از نظر منفعت مادی بخواهیم نگاه کنیم، باید پول درگردش اقتصاد نشر را هم درنظر بگیریم، ما با یک پیشه، حرفه یا تجارت سوددهی روبه‌رو نیستیم، مثل بقیه تجارت‌های دیگر. اگر صد هزار عنوان را درنظر بگیرید که در سال منتشر می‌شود و اگر تعداد متوسط عناوین چاپ شده 1500 باشد، به صورت تقریبی 150 میلیون جلد کتاب می‌شود. اگر قیمت متوسط یک کتاب را
30 هزار تومان درنظر بگیریم، اگر حتی فرض کنید تمام این کتاب‌ها به فروش برسد، گردش مالی آن در طول سال از رقم پنج هزار میلیارد تومان تجاوز نمی‌کند. مثلا در خبرها شنیده می‌شود که یک جوان 30 ساله برای اختلاس همین مبلغ تحت تعقیب است. این اقتصاد و این همه شغل، پیشه و حرفه در آن وجود دارد، از فروشنده کاغذ گرفته تا چاپخانه، لیتوگرافی، صحافی، طراحی جلد، صفحه‌بندی، ویراستاری، نمونه‌خوانی، مولف، مترجم، ناشر، توزیع‌کننده کتاب و کتابفروش همه اینها داخل صنعت نشر و چاپ کتاب هستند؛ آن هم با فرض اینکه کتاب‌ها به فروش برسد. بنابراین صنعت نشر، اقتصاد جذاب و پررونقی ندارد و دلیل مراجعه تعداد قابل توجهی برای دریافت پروانه نشر، لزوما برای همه وضعیت اقتصادی آن نیست، نکته مهم این است که این شغل جذابیت‌ها و مزایایی دارد. از مزایای آن این است که حتی می‌توان در یک مکان مسکونی به کار پرداخت و از کاربری فرهنگی استفاده کرد. همین‌طور می‌توان از معافیت مالیاتی و حق‌بیمه سهم کارفرما تا پنج نفر بهره‌مند شد و مزایایی دیگر. به‌عنوان مثال با پروانه کسب می‌توان سهمیه کاغذ را با قیمت یارانه‌ای دریافت کرد و حتی اگر کتاب تولید نشود، مانعی هم نیست برای اینکه کاغذ فروخته شود. به نظرم اینها نفع اقتصادی نیست، بلکه سودجویی اقتصادی است. نفع اقتصادی در طبیعت معمول حرفه نشر نیست.

برای اینکه یک ناشر به نقطه‌ با‌ثبات برسد که بتواند دوام خودش را تضمین کند؛ باید کتاب‌های زیادی را منتشر کند و کارنامه‌اش به حدی برسد که بتواند گردش فروش کتاب‌ها، زمینه‌ای را برای بقای او در این حرفه فراهم کند، در غیر این صورت متوقف می‌شود. ولی اگر دنبال دریافت یارانه آمده، طبیعی است که بالاخره بهره‌هایی از این ماجرا می‌برد و اینجا است که ‌انگیزه‌های اصلی مراجعه برای دریافت بیش از حد پروانه نشر را متوجه می‌شویم.

درحال حاضر با پدیده‌ای به نام خدمات نشر مواجه هستیم. در هیات تخلفات ناشران استان تهران نمونه‌های زیادی از ناشرانی دیده می‌شوند که مولف به آنها مراجعه می‌کند و هزینه‌های چاپ را کامل می‌پردازد و بابت استفاده از اسم آن موسسه انتشاراتی مبلغی به ناشر پرداخت می‌کند و ناشر در آخر حتی مسئولیت توزیع کتاب‌ها را تقبل نمی‌کند. طبعا نباید اسم این نوع افراد را ناشر بگذاریم. اینکه شما پایان‌نامه چاپ کنی و حتی در روزنامه و رسانه‌های کشور هم آگهی کنی که پایان‌نامه شما را با فیفا و ISP حتی در یک نسخه چاپ می‌کنیم. یا اینکه مثلا آگهی زده شود که خاطرات شما را با کم‌ترین هزینه به صورت نقد و اقساط ماندگار می‌کنیم. متاسفانه ادامه این ماجرا به پایان‌نامه فروشی و کتاب‌سازی ختم خواهد شد. بعد از کتاب‌سازی بسترهای دیگری در کنار صدور بی‌رویه پروانه نشر فراهم می‌شود به نام نمایشگاه‌ها. از نمایشگاه‌های کتاب بین‌المللی تهران گرفته تا نمایشگاه‌های استانی و محلی که توسط ارشاد، شهرداری‌ها و بقیه نهادها مبادرت به برگزاری نمایشگاه‌ها می‌کنند و اتفاقا نمایشگاه‌هایی هستند که توسط فروشندگان غیرحرفه‌ای اداره می‌شوند؛ در چنین بستر فروشگاهی‌ای تحت نام و قالب نمایشگاه، کتاب‌های مختلف اعم از قاچاق آورده می‌شود و به فروش می‌رسد.

مجموعه این عوامل وضعیتی را ایجاد می‌کند که نه‌تنها هیچ فایده‌ای برای توسعه ندارد، بلکه در فرهنگ ما آثار زیانباری را به‌همراه می‌آورد. البته لزوما تعداد زیاد ناشران بد نیست. حتی در کشور آلمان ناشران کوچک زیاد داریم یا در فرانسه. مثلا ناشری را دیدیم که در کل 12 عنوان کتاب در سال بیشتر منتشر نمی‌کند، یعنی هر ماه یک عنوان کتاب؛ از بین آثار داخلی یعنی آثاری که به زبان فرانسه نوشته شده یا آثار خارجی که رایتش را می‌خرد و ترجمه و منتشر می‌کند. ولی 12 عنوانی که به چاپ می‌رساند، سعی می‌کند به‌گونه‌ای انتخاب کند که کتاب‌های خوبی باشند، چون در این کشورها نه یارانه‌ای هست و نه خریدن کتابی در کار است و نه نمایشگاه در اختیارشان می‌گذارند که کتاب‌هایشان را بفروشند. این کتاب‌ها باید مسیر طبیعی فروش کتاب را طی کنند که همان کتاب‌فروشی‌ها هستند و در آنجا اقبال عمومی را جلب و جذب کنند تا بتوانند به ماندن خودشان در صحنه ادامه دهند. به‌‌رغم این تعداد ناشران کوچک در این‌ گونه کشورها باز هم تعداد کتابفروشی‌ها از تعداد ناشران بیشتر است.

در بحث نظارت ارشاد هم باید بگوییم که نمی‌توان از ارشاد انتظار داشت، چون تعداد کسانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این حوزه مشغول به فعالیت هستند، کم است و اینکه بتوان یک سیستم نظارتی را به صورت فیزیکی اعمال کرد، سخت به نظر می‌رسد. بنابراین بهتر این است که ارشاد صرف نظر از اینکه صدور پروانه نشر را کاهش دهد باید به سوابق افراد بیشتر نظارت داشته باشد و همزمان برای دستگاه‌های نظارتی از تکنولوژی و نرم‌افزارهای ویژه‌ای کمک بگیرد. درحال حاضر ما با پرونده‌ای مواجهیم که بابت هزینه‌های انتشار کتاب با حق برند خودش، پول را گرفته و کتاب‌ها را هم برداشته و تعداد قابل توجهی از کتاب‌ها را فروخته است ولی حاضر نیست که با مولف کتاب، تسویه‌حساب کند. وقتی این فرد در هیات تخلفات حضور پیدا می‌کند، چون برای بار اول است که این تخلف را انجام داده، چهار تا 6 ماه پروانه‌اش را تعلیق می‌کنند و اینها مجازات مناسبی نیست. اساس نشرکتاب، مبتنی‌بر حقوق مولف است و باید برخوردهای جدی‌تری صورت گیرد ولی متاسفانه فاصله معناداری با این قضیه داریم.

انتهای پیام/