به گزارش پارس نیوز، 

فکر کنید صبح از خواب بیدار می‌شوید و بیرون می‌روید، طبق معمول می‌خواهید به کتابفروشی مورد علاقه‌تان سر بزنید اما به‌یک‌باره می‌بینید جای کتابفروشی مورد علاقه‌تان یک کبابی یا یک ساندویچی دایر شده و دیگر از آن‌همه کتاب خبری نیست. تعطیلی کتابفروشی‌ها دیگر به یک رویه تبدیل شده است، تعجب نخواهیم کرد که اگر یک روز ببینیم همه کتابفروشی‌ها تعطیل شده و دیگر در شهرمان هیچ کتابفروشی‌ای وجود ندارد. طبق آماری که سال گذشته از سوی موسسه خانه کتاب اعلام شد، در حال حاضر ۶ هزار کتابفروشی در سطح کشور مشغول فعالیت هستند.

از این تعداد نیمی از آنها را لوازم‌التحریرفروشی‌ها تشکیل می‌دهند. هزار کتابفروشی هم کتاب درسی و کمک‌درسی می‌فروشند. چیزی که باقی می‌ماند، دو هزار کتابفروشی است که هزار و ۴۰۰ تای آن در تهران و ۶۰۰ کتابفروشی دیگر نیز در شهرستان دایر هستند. از این میان ۲۰۰ کتابفروشی در خطر جدی تعطیلی قرار دارند و بقیه هم با مشکلات فراوان مواجه‌اند و خودشان را به زور سرپا نگه داشته‌اند. البته با توجه به اینکه این آمار برای سال گذشته است، مطمئنا الان این آمار و تعطیلی‌ها بیشتر شده و در همین یک ماه اخیر چند کتابفروشی در شهر تهران تعطیل شده است؛ در شهرستان‌ها که دیگر این آمار بیشتر است. در این گزارش به کتابفروشی‌هایی پرداختیم که از سال 89 تا به امروز تعطیل شده‌اند و این تعطیلی‌ها علل مختلفی داشته است از مالیات دادن تا تغییر شغل و گرانی کاغذ و... .

 

  کتابفروشی ویستار

 

کتابفروشی‌شان حوالی میدان هفتم تیر بود، کتابفروشی که حدود 10 سال فعالیت داشت اما به‌دلایل اقتصادی دیگر نتوانستند ادامه فعالیت دهند. پژمان سلطانی، مدیر کتابفروشی و انتشارات ویستار درباره این مساله گفته است: «ما به‌دلایل مختلف که مهم‌ترین آنها مشکلات اقتصادی و کسادی بازار کتاب بود، پس از 10 سال فعالیت کتابفروشی ویستار، مجبور به فروش آن شدیم.» وی بدون اعلام رقم فروش این کتابفروشی که در دو طبقه بنا شده است، افزود: «فعالیت کتابفروشی برای ما دیگر مقرون‌به‌صرفه نبود و از آنجا که بازار کتاب، بازاری نیست که بشود روی بازگشت سرمایه در آن حساب باز کرد، ترجیح دادیم آن را بفروشیم. البته از اینکه کتابفروشی ویستار را به یکی از اعضای صنف خودمان (انتشارات علمی و فرهنگی) فروخته‌ایم و می‌دانیم که این فعالیت فرهنگی همچنان در این محل ادامه خواهد یافت، خوشحالیم اما باز هم تاکید می‌کنم به‌خاطر مشکلاتی که سر راهمان بود، مجبور به فروش این کتابفروشی شدیم و این اقدام، یک اضطرار بود. هنوز تصمیم به راه‌اندازی کتابفروشی جدیدی نگرفته‌ایم و این مساله بستگی به اوضاع عمومی اقتصادی در بخش فرهنگ و فروش کتاب دارد.»

 

  کتابفروشی نشر رود

 

کتابفروشی را فروختند تا جای بزرگ‌تری را بخرند، استقبال از کتاب‌های‌شان بد نبود اما به‌یک‌باره با افزایش گرانی و حالا با پولی که با فروش کتابفروشی به‌دست آورده بودند، نمی‌توانستند جای دیگری را بخرند. اطلاعیه‌ای را پشت شیشه کتابفروشی زدند و با مخاطبان‌شان خداحافظی کردند. «متاسفانه برخلاف میل باطنی‌ام لازم است خدمت همه دوستان و عزیزان کتاب‌خوان، تعطیلی کتابفروشی رود با ۲۰ سال سابقه را اعلام کنم. محل فعلی کتابفروشی رود به‌منظور تجهیز و ارتقا فروخته شد، اما با رشد ناگهانی و انفجاری قیمت‌ها متاسفانه دیگر قادر به تهیه مکان مناسب برای کتابفروشی نیستیم. در ۲۰ سال گذشته افتخار آن را داشتیم که انتخاب بسیاری از اهل قلم و عاشقان کتاب بوده‌ایم. ۲۰ سال حمایت شما عزیزان، تکیه‌گاه ما بود، اما دیگر بدون تسهیلات و تامین مالی از طرف نهادهای مربوطه قادر به ادامه راه نیستیم. از این طریق بنده و مجموعه کتابفروشی نشر رود مراتب سپاسگزاری و قدردانی خود را به اطلاع تمامی عزیزان اهل قلم و علاقه‌مندان کتاب می‌رسانیم.»

 

  کتابفروشی نشر نی

 

سال 89 کتابفروشی‌شان را تعطیل کردند. با توجه به گرانی کاغذ که آن سال‌ها تازه داشت اتفاق می‌افتاد، دیگر برای‌شان سودی نداشت که همزمان کتابفروشی را هم داشته باشند، برای همین این کتابفروشی قدیمی که در خیابان کریمخان قرار داشت برای همیشه تعطیل شد. این کتابفروشی یکی از کتابفروشی‌های معروف پایتخت بود که به‌عنوان محل رجوع علاقه‌مندان حوزه ادب شناخته می‌شد. الان به‌جای کتابفروشی نشر نی، کافه‌ای در همان محل به راه افتاده است. نشر «نی» در سال ١٣٦٣ به همت جعفر همایی پدید آمد و یکی از ناشران معتبر در ایران به‌شمار می‌آید. اکثر آثار این ناشر محدود می‌شوند به کتاب‌هایی در حوزه فلسفه، علوم اجتماعی و ادبیات. هرچند کتاب‌هایی در زمینه علوم طبیعی، ریاضیات و... را نیز چاپ کرده است. کتابفروشی این ناشر سابق بر این در خیابان کریمخان زند در کنار کتابفروشی نشر چشمه واقع بود. بعد از تعطیلی کتابفروشی «نی»، گزارش‌های فراوانی درباره وضع وخیم کتابفروشی‌ها منتشر شد اما «نی» دیگر به کریمخان باز نگشت. هرچند هرگز دلیلی از سوی ناشر مبنی‌بر تعطیلی کتابفروشی اعلام نشد اما گمانه‌زنی‌ها به این سمت‌وسو رفت که مسائل مالی موجبات این شرایط را فراهم آورده است.

 

  کتابفروشی طهوری

 

سال 94، زمزمه تعطیل شدنش به گوش رسید، سیداحمدرضا طهوری می‌گوید: «اینجا، همه زندگی من است. نمی‌دانم روزی که سند واگذاری‌اش را امضا کنم تا صبح فردایش زنده می‌مانم و می‌توانم این دوری را تحمل کنم یا نه.» داستان تاسیس کتابفروشی طهوری جالب است، زمانی که عبدالغفار طهوری از خلخال راهی تهران شد، تا روزگار بهتری را بسازد، خودش هم می‌دانست که پشت میزنشینی و حقوق کارمندی به مذاقش خوش نخواهد آمد. سال ۱۳۲۳ بود. به‌واسطه یکی از اقوام در یکی از ادارات دولتی مشغول به کار شد ولی وسوسه کتاب‌ها رهایش نمی‌کرد. دست آخر هم کار اداری را رها کرد تا دستفروش کتاب شود. چندی بعد شاگرد کتابخانه دانش شد و سرانجام خودش را به روبه‌روی دانشگاه تهران ‌رساند تا کتابفروشی طهوری را راه بیندازد. همین خیابان انقلاب فعلی. آن زمان تنها سه کتابفروشی در این راسته فعال بودند و کتابفروشی طهوری، چهارمین کتابفروشی روبه‌روی دانشگاه شد. سال ۱۳۳۲ عبدالغفار طهوری نخستین کتابش را منتشر می‌کند: «تذکره‌الملوک». او در طول عمر کاری‌اش هرگز قیمت کتاب را تغییر نداد و کتاب‌ها را با همان قیمتی که در چاپ اول منتشر کرده بود، تجدید چاپ می‌کرد. احمدرضا طهوری در مصاحبه‌ای گفته که پدرش به کتاب‌ها مثل دارو نگاه می‌کرد. وی افزود: «او معتقد بود کتاب مانند دارو است که اگر اشتباه به مخاطب داده شود، باعث بیماری خواهد شد.»

 اما سیداحمدرضا طهوری از سال ۱۳۷۴ مسئولیت انتشارات و کتابفروشی طهوری را برعهده داشته است. او با خودش عهد کرده بود هر جا که نتوانست ادامه دهد این کار را منحل کند تا نام و خاطره پدرش خراب نشود و ظاهرا حالا، آن زمان فرا رسیده است. بیش از 50 سال است که کتابفروشی طهوری در خیابان انقلاب چراغش روشن است. کتابفروشی که در ذهن و خاطره همه کتاب‌دوستان ثبت شده و هیچ علاقه‌مند و کتابخوان حرفه‌ای نیست که سری به کتابفروشی طهوری نزده باشد. حالا آقای طهوری از «ناچاری» حرف می‌زند. از اینکه نمی‌تواند از پس مخارج فروشگاهش بربیاید و حالا پس از 52 سال، باید با کتابفروشی‌اش خداحافظی کند. شهرداری در همان سال از این کتابفروشی یک میلیون و هشتصد هزار تومان عوارض خواسته است. جدای از این کتابفروشی طهوری امسال باید هشت و نیم میلیون تومان مالیات هم بدهد آن هم بابت کتاب‌هایی که برای فروش تک‌تک‌شان باید خون دل خورد. زمانی که کتابفروشی طهوری در خیابان انقلاب دایر شد، تنها سه کتابفروشی دیگر در این خیابان مشغول فعالیت بودند. اما حالا...

 

  کتابفروشی مثلث

 

سال 94 برای حوزه نشر حال خوبی نبود، این کتابفروشی کوچک و جمع‌وجور که از آن می‌توان به‌عنوان یک کتابفروشی محلی نام برد، از سال 1389 در خیابان دربند تهران راه‌اندازی شد. اوایل کار به گفته لیلا هدایت‌پور، صاحب این کتابفروشی اوضاع خوب بود و امید به آینده زیاد، اما هرچه کار جلوتر رفت، مشکلات بیشتر شد، فروش راضی‌کننده نبود و چرخ کسب‌وکار نمی‌چرخید. کار به گرفتن وام کشید با سود 28 درصد تا شاید دردی دوا شود، اما وقتی رقم بدهی‌ها به 40 میلیون تومان رسید، هدایت‌پور متوجه شد که دیگر نمی‌تواند با این وضعیت به کارش ادامه بدهد. همه اینها یک طرف و مالیاتی که باید این کتابفروشی می‌داد، طرف دیگر. وی افزود: «ما حدود هشت میلیون تومان تا به‌حال پول برای مالیات داده‌ایم، آن‌ هم برای این کتابفروشی کوچک، خنده‌دار است، نه؟» هدایت‌پور می‌گوید: «مثلا کتابفروشی طهوری که تعطیل شد، خیلی‌ها تصمیم گرفتند برای حمایت از این ناشر و کتابفروش یک روز به کتابفروشی طهوری سر بزنند و کتاب بخرند، اما با یک روز خرید مشکل این کتابفروشی در طول یک سال حل می‌شود؟»

 

  کتابفروشی آسیا

 

کتابفروشی انتشارات آسیا از بازماندگان کتابفروشی‌های خیابان «شاه‌آباد» بود؛ بازمانده از کتابفروشی‌هایی که از محدوده بازار و خیابان ناصرخسرو به این محل نقل مکان کردند. این مهاجرت البته استمرار نیافت و بعدتر بخش قابل توجهی از کتابفروشی‌ها و انتشاراتی‌های شاه‌آباد به راسته انقلاب (مقابل دانشگاه تهران) نقل مکان کردند و باقی ماجراها... . نکته قابل توجه آن است که «انتشارات آسیا» حتی آن زمان که کسب‌وکار کتابفروشان در شاه‌آباد کساد شده بود، از پا نیفتاد و قوت خود را داشت. حتی خفقان‌های سیاسی در دوره پهلوی هم این کتابفروشی را از پا درنیاورد و حالا بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه، فشارهای اقتصادی میراث‌دار این نشر و کتابفروشی را به صرافت تغییر کاربری انداخته است. محمود عطایی، فعالیت انتشارات آسیا را از سال 1339 در بازار تهران آغاز کرد. مرحوم عطایی شعبه دوم این انتشارات را در سال 1343 در خیابان جمهوری (شاه‌آباد سابق) بنا نهاد و در حال حاضر شهرام عطایی مدیریت آن را برعهده دارد.

شهرام عطایی؛ مدیرمسئول انتشارات آسیا درباره پیشینه فعالیت این کتابفروشی‌ می‌گوید: «کتابفروشی انتشارات آسیا تا قبل از اینکه تبدیل به اغذیه‌ فروشی شود، به‌صورت مشارکتی اداره می‌شد اما با توجه به‌نظر شریکم که از کتابفروشی سهم داشت، بنا شد که کتابفروشی به اغذیه فروشی تبدیل شود.» مدیر انتشارات آسیا دلیل اصلی تعطیلی کتابفروشی این نشر و تبدیل شدن آن به اغذیه فروشی را مشکلات مالی و نداشتن سود کافی در امر کتابفروشی عنوان کرد و در توضیح این موضوع گفت: «کتابفروشی دیگر برای‌مان صرفه اقتصادی نداشت و درنهایت آن را به شریک خود واگذار کردم و او هم تصمیم به تغییر کاربری گرفت.»

عطایی همچنین با انتقاد به فرهنگ خرید کتاب و کتاب‌خوانی در جامعه گفت: «خرید کتاب در میان مردم آنچنان‌که باید جا نیفتاده است. سیاستگذاری‌های اشتباه و قیمت بالای کاغذ هم باعث شده تا کتاب کالای گرانی باشد و افراد به خرید کتاب رغبتی نشان ندهند.» مدیر انتشارات آسیا ادامه داد: «وقتی فردی بتواند به‌راحتی به نسخه‌ غیرمجاز الکترونیکی کتاب دسترسی داشته باشد یا نسخه چاپی تقلبی آن را با قیمت بسیار پایین‌تری تهیه کند، طبیعتا فروش کتاب کاهش چشمگیری پیدا می‌کند. سرگرم شدن مردم با فضای مجازی یکی دیگر از عوامل کاهش خرید کتاب از سوی آنهاست. در حال حاضر خریدن کتاب، منحصر به کتاب‌های درسی یا برخی کتاب‌ها مانند اشعار حافظ و سعدی شده است.»

 

  کتابفروشی ویستا

 

نصرا... کسرائیان، کتابفروشی‌اش را در سال 95 تعطیل کرد؛ کتابفروشی‌ای که در غرب تهران تاسیس شد اما نتوانست به حیات خود ادامه دهد. کسرائیان در یادداشتی اعتراضش را به مسئولان رساند. یادداشتی که در فضای مجازی بازخوردهای زیادی داشت؛ «از گذشته‌های دور با «تبلیغات» مساله داشتم. همیشه فکر کرده‌ام گرچه یکی از هدف‌های آن معرفی یک چیز است، اما خبر از چیزهای دیگر هم می‌دهد. مثلا وقتی می‌بینم که در مورد معنویت، دین‌مداری، عفت عمومی و پایبندی به اصول اخلاقی از بلندگوهای بزرگ استفاده می‌کنند، احساس می‌کنم معنی‌اش این است که وضع خراب است و احتمالا اینها به پایین‌ترین سطح ممکن سقوط کرده‌اند؛ یا حتی برای خرید یک کالا مورد بمباران تبلیغاتی قرار می‌گیریم، فکر می‌کنم که می‌خواهند سرم کلاه بگذارند. این حساسیت در حدی است که وقتی نمایشگاهی برگزار می‌کنم به کسی اطلاع نمی‌دهم.

یکی دو ماه پیش نمایشگاهی داشتم و به هیچ یک از دوستانم خبر ندادم. دو، سه دوستی که خبردار شده و آمده بودند گفتند چرا خبر ندادی؟ گفتم برگزارکننده خودش به اندازه کافی تبلیغ کرده بود. گفتند دیگران کارت می‌فرستند، تلفن می‌زنند، ایمیل می‌فرستند و به طرق مختلف یادآوری می‌کنند. گفتم علاقه‌ای به این کارها ندارم و فکر می‌کنم یک جور در محذوریت اخلاقی قرار دادن دیگران است؛ مردم کار دارند، گرفتار هستند، ترافیک اعصاب خرد می‌کند، خود من اغلب به همین دلایل جایی نمی‌روم. گفتند در صفحه فیس‌بوک اعلام می‌کردی، گفتم آن صفحه را به‌دلایل دیگری راه انداختم؛ مهم‌ترینش غیرقابل چاپ اعلام کردن کتابی که ترجمه کرده بودم از طرف مراجع ذی‌صلاح بود و این کنجکاوی که ببینم در دنیای مجازی چه می‌گذرد. گفتند به هر حال تبلیغ یک چیز است و اطلاع‌رسانی چیز دیگر و بعضی وقت‌ها لازم است. دیدم بی‌راه نمی‌گویند؛ من هنوز سعی می‌کنم یاد بگیرم.

بدین وسیله به اطلاع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت دارایی، سازمان تامین اجتماعی، شهرداری، ادارات برق، گاز، تلفن، اتحادیه ناشران و کتابفروشان، هم‌محله‌ای‌ها، مجله وزین جهان کتاب، رسانه‌های مجازی و آن دو آقایی که یکی دو روز پس از افتتاح کتابفروشی، طی گفت‌وگویی بسیار محترمانه در زیرزمین کتابفروشی اطمینان حاصل کردند که مراسم رونمایی و این‌جور چیزها برگزار نمی‌کنیم، می‌رساند که «کتاب ویستا» واقع در خیابان سوم سعادت‌آباد، از تاریخ 15 آذر 1395 تعطیل شده است. نه از آنها که نیامدند گله داریم و نه از آنها که کتاب نمی‌خوانند. از آنها هم که آمدند و به اشکال مختلف کمک‌مان کردند، سپاسگزاریم. چند سال سوبسید دادیم و تلاش کردیم سرپا نگه داریم، نشد؛ تصمیم برای تعطیل کردنش، تصمیمی دشوار بود، به‌ویژه برای همسرم که تا آخرین لحظه، برای باز نگه داشتنش اصرار داشت.»

 

  کتابفروشی مهرگان

 

«در این شغل به بن‌بست رسیده‌ایم. زیرا در این صنعت کسی به ما بها نمی‌دهد و رکود حاکم بر بازار در کنار کپی‌رایت، فروش «پی‌دی‌اف» و کتاب‌های فتوکپی شده، شکستن قیمت‌ها توسط دیگر همکاران که باعث ایجاد فضای رقابتی ناسالم شده، دست‌ به ‌دست هم داده تا ما تصمیم بگیریم بعد از سال‌ها کار در این صنف، تغییر شغل دهیم؛ آن هم شغلی که پدر و پدربزرگم نیز بدان اشتغال داشته‌اند.»

کتابفروشی‌شان در بازار اصفهان، 27 سال سابقه دارد؛ اما مجبور شدند در سال 91 آن را تعطیل کنند. کوشا فتاحی، قانونمند نبودن رابطه ناشر و کتابفروش را نیز از مشکلات این بخش می‌داند و می‌گوید: «در دنیا، کتاب با 33 درصد تخفیف به کتابفروش داده می‌شود، اما ما نهایتا 20 درصد تخفیف می‌گیریم یا اگر سه کتاب از ناشر بخرید یک کتاب متعلق به فروشنده خواهد بود که برای ما این تناسب یک به پنج است و این حوزه واقعا نیازمند قانون‌مند شدن است.»

 

  کتابفروشی بین‌الملل اهواز

 

از کتاب‌های رمان، داستان، شعر و... گرفته تا کتاب‌های درسی و لوازم‌التحریر در این کتابفروشی یافت می‌شود. این کتابفروشی که بیش از نیم قرن از عمر آن می‌گذرد از آغاز فعالیتش حوادث تاریخی بسیاری همچون حوادث قبل از انقلاب و هشت سال جنگ تحمیلی را به خود دیده است، اما این کتابفروشی 51 ساله بعد از این همه سال فعالیت در سال 91 تعطیل شد. عذرا شجاعی، مدیر کتابفروشی بین‌الملل اهواز، همان زمان درباره این اتفاق گفت: «حدود 51 سال همسرم مجتبی کرمانشاهانی در این محل فعالیت فرهنگی داشت و سرقفلی آن به نام وی بود، اما متاسفانه اکنون با حکم تخلیه مالک زمین کتابفروشی مواجه شده‌ایم.»

همسر من 51 سال در این کتابفروشی به اشاعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی پرداخت و از همان زمان مردم خوزستان از این مکان تغذیه علمی کرده‌اند. همسر من هشتم آبان 91 فوت کرد. حدود دو هفته مانده به چهلم او حکم تخلیه10روزه برای کتابفروشی آمده است. چگونه می‌شود جایی را که 51 سال فعالیت فرهنگی داشته و چندین هزار عنوان کتاب دارد در مدت 10 روز تخلیه کرد؟ او با بیان اینکه این کتابفروشی 25 نفر پرسنل دارد، تصریح کرد: «ما چندین میلیون بدهی به تهران و بعضی از استان‌ها داریم.»

  کتابفروشی رشد اهواز

 

کتابفروشی رشد اهواز با نزدیک به دو دهه فعالیت فرهنگی در راه نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و با ده‌ها نفر پرسنل، به‌دلیل الزام برای پرداخت مالیات یک‌هزار و 300 درصدی در سال 91 در آستانه تعطیلی و اخراج کارکنان خود قرار گرفت.

مجتبی گهستونی، مدیر این کتابفروشی همان سال اعلام کرد: «اجبار برای پرداخت مالیات یک‌هزار و 300 درصدی برای کتابفروشی رشد و مسدود کردن تمامی حساب‌های بانکی این کتابفروشی به مدت دو هفته و درنهایت دریافت ضمانت و سند در حالی اتفاق افتاده که براساس قانون و مقررات جاری کشور مبنی‌بر فعالیت‌هایی که مشمول معافیت موضوع بند «ل» ماده 139 قانون مالیات‌های مستقیم (مصوب 1380) می‌شوند تمامی کتابفروشان و ناشران از پرداخت مالیات معاف هستند که این مهم به تایید و تاکید دولت‌های هشتم، نهم و دهم نیز رسیده است و حتی کتابفروشان نیز در فروردین‌ماه سال 1391 با تایید و تاکید دوباره و با ابلاغ مستقیم رئیس‌جمهور از مالیات معاف شده‌اند. در حالی که بارها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر معاف بودن تمامی کتابفروشان از مالیات تاکید و اعلام کرده که اگر هنگام مراجعه کتابفروشان به اداره مالیات، مساله‌ای پیش بیاید موضوع را پیگیری خواهد کرد. این‌بار نیز در یک مورد کاملا بی‌نظیر علاوه‌بر اینکه اتحادیه ناشران را متحیر کرده، وزارت فرهنگ و ارشاد را به‌خاطر مالیات سنگینی که امور مالیاتی برای کتابفروشی رشد وضع کرده، مجبور به واکنش کرده است. در حالی که معافیت مالیاتی از سوی مجلس شورای اسلامی، هیات دولت و درنهایت وزارت فرهنگ و ارشاد تصویب و ابلاغ شده و دولت فعلی همواره خود را دولتی فرهنگی می‌داند، اما سازمان امور مالیاتی کشور اینچنین قانونی را در حد یک بخشنامه تضعیف می‌کند که پیش‌تر دکتر حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نامه‌ای به محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور به اجرا در نیامدن معافیت مالیاتی مصوب دولت را متذکر شده و از سلیقه‌ای عمل کردن و برداشت غیرقانونی از این قانون انتقاد کرده و خواستار روشن شدن وضع موجود و پایان دادن به شرایطی شده که موجب نارضایتی اهالی فرهنگ و هنر شده است. حال که مدت مدیدی از اخطارهای متعدد امور مالیاتی به کتابفروشی رشد گذشته و پیش‌تر تمامی حساب‌های بانکی این کتابفروشی را مسدود کرده و ضمانت مالی دریافت کرده است، کمترین همکاری با کتابفروشی رشد برای حل این مشکل صورت نگرفته است. همچنین روزبه‌روز شرایط برای ادامه کار کتابفروشی مورد نظر سخت‌تر و پیش‌بینی می‌شود که با مراجعه طلبکاران و حتی ارسال احضاریه‌هایی از موسسات انتشاراتی که مطالبات معوقه و وصول نشده از کتابفروشی رشد دارند، دیگر رمقی برای ادامه کار وجود نخواهد داشت.»

 

  مرکز گسترش فرهنگ شیراز

مرکز گسترش فرهنگ که سال‌ها روبه‌روی دانشکده پزشکی شیراز، جنب شرکت شهرک‌های صنعتی فارس، به نشر فرهنگ مشغول بود نیمه‌های سال 92 خبر تعطیلی‌اش در عین ناباوری وقتی به گوش رسید که یکی از کافه‌کتاب‌های نوپای شیراز در خیابان 30 متری سینما سعدی با عنوان پاتوق کتاب در دو طبقه راه‌اندازی شد. کتابفروشی گسترش فرهنگ که در فضایی بزرگ و مملو از کتاب‌های حوزه‌های مختلف از سال 1315 بخشی از خاطرات کتابخوان‌ها و حتی کتابفروش‌های کنونی را می‌ساخت در حالی از چرخه کتابفروشی‌های شهر ادب بیرون رفت که پیشتر نیز با گسترش کارگاه‌های قطار شهری شیراز دچار تعطیلی ناخواسته شده بود و بازار کم‌رونق کتاب در این نقطه از شهر، به کلی این کتابفروشی را دچار کسادی مفرط کرده بود. با اینکه قلب تپنده کتاب و نشر از سال‌ها پیش همواره پیرامون خیابان کریمخان زند و کوچه دهنادی که بیشتر پاتوق اهالی کتاب‌های دست دوم است، قرار دارد اما در همین خیابان نیز روزگاری کتابفروشی انتشارات کیهان، به فاصله کمی از خیابان رودکی که مرکز تجمع کتابفروشی‌های حوزه نشر هنر است، واقع شده که کرکره فلزی‌اش نیز سال‌ها پایین کشیده شده و تنها تابلویی از آن به‌جا مانده است. این کتابفروشی در سال 1372 از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌عنوان قدیمی‌ترین و فعال‌ترین کتابفروشی کشور شناخته شد.


انتهای پیام/