به گزارش پارس نیوز، 

 برای ما مردمی که تا همین دو سال پیش بچه بغل در سحرگاهان به تماشای اعدام می نشستیم وعکس یادگاری می گرفتیم و برای ما مردمی که خشم فرو خورده مان را چه در فضای مجازی و چه هنگام رانندگی با رکیک ترین دشنام ها بیرون می ریزیم ، همنوایی اجتماعی در برابر یکسری رویدادها هم تازگی دارد و هم جای شوک و اعجاب .

 

این روزها همه یا مشغول چرخیدن و لرزیدن هستیم یا در حال تماشای چرخش ها و لرزش ها یا حتی فرو رفتن در اندیشه آن  . همه چیزهم از اعتراف کشی صداو سیما از یک دختر 17 ساله به نام مائده شروع شد . اقدامی که با مشهورتر کردن این چهره اینستاگرامی ، سواد نداشته رسانه ای  صدا و سیما را به چالش کشید و در پی آن واکنش شدید و البته ریتیمیک افکار عمومی را به میان آورد .

بحث حمایت از حقوق کودکان و زیر هفده سال بودن مائده که به میان آمد‌‌، شاید بسیاری از ما به عنوان نسلی که شدید ترین ابزار تنبیهی و ارشادی را برای بالندگی روحی مان! در مدارس به کار بردند نفس تازه ای کشیدیم و دلمان شاد شد از این که دوران توسری خورن دختران مدرسه ای و بیرون کشیدن آن ها از سر صف آن هم به گناه بستن یک کلیپس مو یا پوشیدن جوراب سفید به سر رسیده  یا دوره زلف و کاکل پسران را  چیدن و پرونده سازی برای آن ها تمام شده است. اما در ماجرای مائده نخستین کنش های حرفه ای نسبت به این اعتراف کشی زرد و بازنمایی آنی و لحظه ای آن در فضای مجازی از زیر لایه هایی دیگر حکایت داشت .

    این روزها کمپین برقص تا برقصیم با به نمایش گذاشتن سطحی از هیجانات عمومی که به سرعت لایه های مختلف اجتماعی را فرا گرفت به طور حتم از چنان درجه ای از جذابیت برای سطوحی از اجتماع برخوردار بود که بتوان با هر چرخش و پیچش بی خیال دغدغه ها و مشکلات و اصلا بی خیال مال دنیا شد.

بی خیال بحران بی آبی .بی خیال قداره کشی های ترسناک در فضای مجازی. بی خیال رانت 102هزار میلیاردی واردات خودرو و بی خیال صدها گونه آسیب که گریبان مان را گرفته است.

مائده ‌دختر جنجالی این روزهای فضای مجازی اولین چهره اینستاگرامی نبود که دستگیر شد و اولین کسی هم نبود که صدا و سیما اعترافات او را پخش کرد . اما این حساسیت عمومی را چه کسانی در مردم شکل بخشیدند و تقویت کردند؟

انتشار پوسترها و کارهای گرافیکی حرفه ای از چهره مائده آن‌هم  در همان ساعات اولیه پس از انتشار خبر دستگیری او از صدا و سیما کار چه کسانی بود؟ مردم عادی که چنان دست به گریبان بیچارگی خویشند که دست و دلشان به این کارهای فانتزی نمی رود.

جریان خارج نشین هم که رویدادهای دندان گیر این طرف را معمولا یک  روز بعد بر مبنای ذائقه خویش برجسته سازی کرده و به خورد مخاطب می دهد .پس آن ها که پروژه مائده را برای تزریق به ذائقه عمومی آماده پشت دست داشتند چه کسانی بودند؟ چه کسانی   این جریان سازی حرفه ای را برای مردمی که عطش شادکامی دارند رقم زدند و بیشترین بهره را بردند؟

 

دست کم برای ما اهالی رسانه ، تئوری قورباغه پخته برای انحراف ذهنی و بی سر و صدای مخاطب تکنیکی آشنا و در جای خود بیرحمانه ای است. استراتژی رایجی  که قورباغه را داخل یک ماهیتابه پر از آب قرار می‌دهد،   آب آن را به تدریج داغ می‌کند و در این حالت  قورباغه دیگر نمی‌تواند متوجه افزایش تدریجی حرارت شود. او آنقدر در آن وضعیت می ماند تا بمیرد . در حوزه رسانه و افکار عمومی نیز برای از میان بردن یک تفکر و یک جریان ، این استراتژی پر کاربرد با پروسه همراهی کردن کلید می خورد .

در این مرحله برنامه ریزان ، مواضعی مطابق خواست مردم می گیرند . یعنی دمای حرارت آب را همدمای بدن قورباغه می کنند. در مرحله بعد به آرامی دمای آب را زیاد می کنند و در واقع با دادن آدرس غلط، افکار عمومی را به انحراف می کشانند . نام این مرحله تغییر تدریجی است و در نهایت آرام آرام دمای آب را به سطح جوش می رسانند که  هدف هم از ابتدا حضور قورباغه در دمای جوش و از میان رفتن تدریجی او بوده است.

این تکنیک پیچیده ای است که دنیای رسانه و اتاق های فکر برای جهت دهی عامدانه به افکار عمومی از آن بسیار بهره می برند و معمولا هم پاسخ خوبی دریافت می کنند. چیزی شبیه حال و روز این روزهای ما . دست و پا آشفته خودمان را به این کمپین با همه جاذبه های ریتمیکش می رسانیم و نگاهی هم به دور و برمان نمی اندازیم که چه کسانی در آغاز با بازنشر صدها و صدها فیلم آرشیوی از حرکات موزون مردم و تهییج هر چه بیشتر آن ها برای فرو رفتن در عمق ماجرا آن هم با تکنیک های حرفه ای بصری بهره های خود را بردند و از این چرخیدن و لرزیدن ها افکار عمومی را به سطح مطلوبی از انحراف کشاندند و با خود همراه کردند.

در این سناریوی موزیکال این بار کسی انگشت در گوشت زخمی مردم  فرو نکرد بلکه روی عمومی ترین مطالبات آن ها که همان شادکامی بود دست گذاشت و هر که بود و هر کسانی که بودند چه زبده و حرفه ای از پس این کنش متقابل نمادین  بر آمدند.


انتهای پیام/