پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علیرضا کمیلی- دانشجوی فلان دانشگاه بوده نوعا با رشته غیرمرتبط! خیلی هم فعال بوده و این یعنی فرصت مطالعات نظری نداشته است. بعد هم به استخدام فلان اداره یا نهاد درآمده و خیلی لطف کرده باشد رفته و لابلای حجم کارهایش، یک ارشد هم در یکی از دانشگاهها گرفته تا دیگران نگویند ایشان کم سواد است! اما همه می دانند که آن مدرک مساوی سواد نیست!

این سیر را طی کرده تا بشود مسوول فلان نهاد فرهنگی کشور و بخاطر تجارب متعدد در همه موضوعات، الان با ادبیات همه مباحث آشناست ولی خب عمق هیچ کدام را نمی فهمد و خیلی زود هم تیپیکال هایی در ذهن اینها شکل می گیرد که معتقد می شوند موضوع فلان و قالب فلان خوب است و مابقی کارها نه!!

شما از کسی که چنین سیری را طی کرده و هیچ گاه فرصت تعمیق در مسائل را نداشته و خودش هم برای خودش چنین برنامه ای را اجرا نکرده-تا پول بیت المال را هدر ندهد!- چطور انتظار دارید فرق طرح خوب و بد را که نوعا در جزئیات خودش را نشان می دهد، متوجه شود؟!

وقتی طرح ساخت مستند یا انیمیشین یا همایش و نشریه به دست او می رسد می گوید خب ده نفر دیگر هم همین طرح را آورده اند و راست هم می گوید!! بقیه هم طرح ساخت مستند آورده اند ولی کیست که بفهمد کدام یک دقیق طراحی شده اند و کدام تیم با توجه به سابقه اش توان ساخت کار قوی تری را دارد؟!

حالا با این نوع مدیران که در همه جای کشور و در همه ارگانها موج می زنند چه باید کرد؟! جالب اینکه خیلی شان هم خائن یا پول پرست نیستند ولی امان از آنها که جهل مرکب دارند و نمی دانند که نمی فهمند!  

فکر می کنم برای اینها باید حتی الامکان مسیر رشد غیرمستقیم مهیا کرد و آن هم از خلال نشان دادن تمایز کارهای مشابه ولی دارای کیفیت متفاوت صورت می پذیرد.