پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یک: در چند روز اخیر فضای کشور پیرامون بیانات رهبری با عبارت « آتش به اختیار» در یک دیالوگ جریانی قرار گرفت. گروه های مختلف پیرامون این موضوع نوشتند، نقد کردند، تبیین نمودند و پاسخ دادند. عده ای از آن برداشت آنارشیستی کردند و عده ای دیگر آن را اجازه ای برای بهبود فضای فرهنگی و اجرای برنامه هایی چون اردوی جهادی، فعالیت قرانی و... تفسیر کردند. در حالی که  آتش به اختیار بخش فرعی بیانات رهبری بود که متاسفانه محور اصلی شد. برخورد هیجانی با بیانات رهبری و تبیین هیجانی تر، اصول اصلی و مقوم گفتمانی معظم له را از مسیر اصلی دور می سازد. 

ایشان در سخنان خود رویکرد آرمان گرایی، حرکت واقع بینانه، مسئله استقلال، تربیت و تولید عالم، تولید علم و جهت دهی و همچنین مواردی دیگری چون نقش فعال در موضوعات مهم، تصمیم گیری و اقدام و در نهایت حمله به موضوع زنان در غرب و فساد ستیزی را بیان فرمودند اما کمتر در رسانه ها مورد توجه قرار گرفت. کما اینکه سیر بحث های ایشان در سال جاری نشان می دهد، راهبری اجتماعی به ویژه نخبگان شاه بیت بیانات معظم له بوده است. 

متاسفانه استفاده رسانه های معارض و برجسته سازی و در نهایت عملیات روانی بر روی «آتش به اختیار» موجب شد تا رسانه های جریان انقلابی کمتر به اصول سخنرانی بپردازند. ستون های بحث و گفتگوی رهبری با دانشجویان مواردی مهمی را در برداشت که می تواند یک دستور العمل قرارگاهی برای اقدامات موثر باشد. پیرامون همین موضوع مسئله استقلال در بیانات معظم له بسیار برجسته بود. در ابتدا ایشان با اشاره به نظام سلطه و نظام استعمار گر، ریشه دو قطبی این جریان را با نظام استقلال طلب بیان و نمونه های ملموسی چون هندوستان را ذکر میکند. متاسفانه هیچ کدام از اینها در رسانه ها منعکس نگردید. 

ب: معظم له در بیاناتشان به موضوع 2030 و سند مربوط به آموزش و پرورش اشاره کردند و از باب استقلال و حفظ حریم دانشمندان و نظریه پردازان ایرانی آن را مردود دانستند. سوال اینجاست چرا رهبری شاخصه اصلی کلام خود را بر روی مفهوم استقلال طلبی متمرکز کرد. چه اتفاقی افتاده که ایشان دفاع از استقلال را دفاع مهم و هویت داری می دانند و به دنبال هشدار دهی به جوانان به معنای نیروی پر انرژی و هویت دار هستند. تنها پاسخی که می توان دریافت هدف قرار گرفتن مفهوم استقلال طلبی یا به تعبیر دیگر در معرض تهدید قرار گرفتن استقلال در کشور است. 

ماه های اخیر شاهد افزایش تهاجمات رسانه ای جریان معارض و همچنین فعالان سیاسی بین الملل به ویژه آمریکا و بعضی از هم پیمانان منطقه ای او هستیم. در چنین شرایطی عده ای از حذف نیروهای نظامی در کشور سخن می گویند و عده ای دیگر با تقابل سازی افکار عمومی در برابر نهادهای حافظ امنیت، جامعه را به سمت یک پذیرش و تحول جدید سوق میدهند. هنوز فراموش نکردیم که تفکر مرحوم هاشمی داشتن ایرانی چون آلمان و ژاپن فاقد نیروهای مسلح است. کشوری که تواند در برابر تهاجم سخت بایستد و در نهایت سرنگون شود. شاید منظور آقای هاشمی چنین چیزی نبوده باشد اما دستاوردی به جز آن نتیجه چنین تفکری است.

از طرفی ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا به منطقه آمد و رسما ائتلاف عربی – آمریکایی را علیه ایران تشکیل داد. بسیاری از تحلیل گران در چنین شرایطی سخن از حصار علیه ایران دادند و حتی زمزمه هایی برای مذاکره با طرف های مختلف جهت برداشتن مسیر تحریم های گوناگون مطرح شد. آنچه رهبری هشدار داد اما رسانه های جریان انقلابی کمتر توجه کردد، استقلال است. استقلال ماهیت اساسی با جمهوری اسلامی ایران و مکمل اصلی انقلاب اسلامی است. اگر استقلال در کشورمان مورد هدف قرار گیرد، می توان شاهد افزایش تنش در داخل و همچنین از بین رفتن بایسته های فرهنگی در مدت آتی باشیم. 

پذیرش اف ای تی اف ( FATF)، توافق محیط زیستی پاریس و. حالا 2030 به عنوان سند آموزشی نشان میدهد، گروهی به دنبال تعهد سازی بین المللی برای ایران هستند که می تواند آینده کشور را در خطر قرار دهد. 

به عبارت دیگر هشدار مقام معظم رهبری در یک واژه ماند و نص اصلی و بیانات مهم ایشان به حاشیه رفت. امید است دانشگاه و تشکل های دانشگاهی در حوزه مطالبه و کنش سیاسی – دانشجویی پیرامون این موضوعات اقدام کنند و آگاهی بخشی داشته باشند.