قسمت دیگری از «خندوانه» با تقدیم شادی به همه کسانی که در بستر بیماری هستند و آرزوی بهبودی برای آن‌ها به روی آنتن رفت.

 

در ادامه بعد از خنده ابتدایی، خواندن شعر و یک رفت و برگشت، جوان با دو تعمیر کار که در حال کار روی یک پیکان قدیمی بودند روبرو شد. این دو نفر که رامبد را پسر آقا ماشاءالله می‌خواندند، مدعی بودند که استودیو را برای کار اجاره کرده‌اند و بعد ا ز مدتی بحث و گفتگو جوان را با ماشین از محل خارج کردند.

 

پس از این قسمت رامبد جوان دوباره وارد شد و به بهانه دعوت امین تارخ از شیراز و حافظیه گفت.

 

تارخ هم بعد از این اوصاف با کتابی در دست وارد شد و عنوان کرد: من امشب تنها نیامده‌ام و خسرو هم هست. بعد هم با نشان‌دادن کتابی راجع به خسرو شکیبایی و تقدیم آن به رامبد یاد این هنرمند را زنده کرد.

 

اما گفتگو از زمان شروع کار امین تارخ و مواردی این چنینی شروع شد و به بحث شهرت رسید که در این باره تارخ از دو جنبه خوب و آزاردهندگی آن تعریف کرد و افزود: با وجود دردسرها و مزاحمت‌هایی که گاهی در برخوردها وجود دارد، باز هم این مساله قابل گذشت است و لذت شهرت از آزارهایش بیشتر است.

 

جوان پس از این به سراغ توصیف برخی از هنرمندان با یک کلمه توسط مهمان برنامه رفت. در این راستا تارخ، اکبر عبدی را یک «تراژدین» فوق‌العاده خواند و بعد هم از علی حاتمی و شکل‌گیری فیلم «مادر» تعریف کرد. وی همچنین حاتمی را ایران‌دوست‌ترین ایرانی که دیده نامید.

 

در ادامه این گفتگو مشخص شد که امین تارخ 10 خواهر برادر دارد و خودش فرزند پنجم است.

 

«جناب‌خان» اتفاق دیگری بود که بعد از پخش آیتمی از نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب، رخ داد. او این‌بار با کت، عینک دودی و دستمال گردن بی‌جنبگی معروفش آمد و به تارخ با لحن خاصی خوشامد گفت و موجب شد تا به هدفش برسد و امین خان تارخ او را برای بازیگری در کاری انتخاب کند!

 

پس از این «جناب‌خان» برای تارخ شعر خواند و از حضور وی ابراز خرسندی کرد. او هم رو به «جناب‌خان» گفت: به نظر من شما جناب نیستی، «عالیجنابی» ... .

 

در قسمت دیگر گفتگو بین جوان و این هنرمند ادامه پیدا کرد و به موضوع فیلم‌های کمدی رسید. تارخ در این خصوص با اشاره به فیلمنامه‌های دلسردکننده اظهار کرد: تا زنده هستم یک فیلم کمدی کار خواهم کرد و امیدوارم کارگردانان بزرگ این عرصه بیشتر به فکر آن باشند.

 

دکور «خندوانه» هم بهانه‌ای شد تا تارخ از زمین و حال بدش بگوید. این که همه ما باید با استفاده کمتر و یا بهینه از پلاستیک به حفظ این زمین کمک کنیم.

 

پس از لبخند 15 ثانیه‌ای و دریافت لوح «خندوانه»، تارخ هم ساعتی را به این برنامه تقدیم کرد و گفت: من با ساعت وارد شدم تا به جوان و همه شما بگویم که تا زمان هست خنده هم هست و تا زمان زنده است، خنده هم زنده است.

 

همچنین در انتهای بخش حضور مهمان، قرار شد که برای شاد کردن دل افرادی در بیرون از استودیو، تارخ 5 نفر از علاقه‌مندان به بازیگری و سینما که بدسرپرست یا بی‌سرپرستند را انتخاب و به طور رایگان درس بازیگری دهد.

 

و در پایان  هم دو تعمیرکار مذکور که بین حاضران بودند، با اصرار به روی صحنه آمدند تا استندآپی را اجرا کنند و بعد یکی از آن‌ها به گقته خودش کوتاه ترین استندآپ دنیا را اجرا کرد و این اجراهای کوتاه یکی پس از دیگری ادامه داشتند تا اینکه برنامه به پایان رسید.