پیش خود به حال و نفس سرکوب شده ی آن رزمنده ی مخلصی که شبها دستشویی ها را تمیز می کرد غبطه می خوردم.

حس کنجکاوی ام می گفت: چه خوبه او را بشناسم!

بالاخره نیمه شبی برحسب اتفاق، وقتی از کنار دستشویی ها رد می شدم سر و صدایی توجه مرا به خود جلب کرد.

آرام آرام به سرویس دستشویی ها نزدیک شدم. در یک لحظه شرمنده و خجل زده شدم و به خود و تمام نیروهای گردان اُف گفتم!!

فکر می کنید نظافت چی دستشویی ها چه کسی بود؟

کسی نبود جز فرمانده گردان علی ابن ابطالب  از لشگر 8 نجف، سردار شهید علی اربابی