پايگاه خبري تحليلي «پارس»- اکرم محمدي- داستان انقلاب به سه مرحله تقسيم مي شود و هريک ويژگي هاي خاص خود را دارد.

حسين فتاحي از نويسندگان انقلاب است همه او را به عنوان يک داستان نويس مي شناسند .اگر چه او بيشتر براي کودکان نوشته اما نبايد تاثير او را در ادبيات داستاني انقلاب نا ديده گرفت و بعداز نويسندگي ، همه او را به عنوان نويسنده انقلابي مي شناسند.با او در زمينه ادبيات داستاني انقلاب گفت و گويي داشتيم و او سخنان جالبي را در اين خصوص بيان کرد.

فتاحي پيش از هر چيز ادبيات داستاني انقلاب را به سه دسته تقسيم مي کند و مي گويد:ادبيات داستاني انقلاب سه مرحله دارد که نويسندگان مي توانند به آن بپردازند.بخش اول قبل از انقلاب است که شامل مبارزه با رژيم شاه و البته به صورت مخفي بود. بخش دوم پيروزي انقلاب است و بخش سوم هم اتفاقات و رخدادهاي بعد از انقلاب است که حتي جنگ هم در اين بخش گنجانده مي شود . ضمن اين که برخي توطئه هاي بين المللي را هم مي توان به آن اضافه کرد و در مورد آن داستان نوشت. در کنار همه اين ها تاثير انقلاب در منطقه است که هنوز هم ادامه دارد و برخي از کشور ها به تاسي از مردم وانقلاب ايران تقليد مي کنند و مجموعه اين موارد داستان انقلاب را تشکيل مي دهند.

اين نويسنده افزود:داستان هاي انقلاب و انقلابي براي مردم جذاب است ولي بيشتر داستان هايي که نوشته شده مربوط به پيش از پيروزي انقلاب است و درباره مبارزه ، شکنجه گران و افرادي که دستگير مي شدند ،نوشته مي شد ولي هنوز وارد مرحله پيروزي انقلاب نشده ايم در حالي که اين موارد هم براي مردم جذاب و جالب است و باعث آشنايي نسل جديد با انقلاب و پيروزي انقلاب مي شود. تا زمان پيروزي انقلاب و چند سال پس از آن يک سري حرف هايي بود که مردم آنها را نشنيده بودند در نتيجه روايت آنها برايشان تازگي داشت، اما اکنون اين حرف ها آنقدر شنيده شده است که ديگر برايشان جديد نيست. به نظرم نويسنده اي که بخواهد امروز بنويسد بايد راجع به اتفاقات همين امروز بنويسد. مثلاً وقتي ما به مرحله بعد از انقلاب مي رسيم، مخالفان انقلاب به چند دسته تقسيم مي شوند که باقيمانده هاي رژيم شاه، مردمي که انقلاب را دوست نداشتند، گروه هاي سياسي که انقلاب کردند اما آن را نمي خواهند و دولت هايي که با انقلاب موافق نبودند را شامل مي شود که البته نمونه آن کودتاي طبس و بزرگترين آن جنگ عراق است. فراموش نکنيم ما به جنگ هم پرداختيم و بيشترين نوشته هايي که مي توان آن را داستان انقلاب ناميد، داستان هاي جنگ است. در حقيقت داستان جنگ همان داستان انقلاب است. بايد توجه کرد که همه آن کودتاها و جنگ عراق تمام شد و چيزي که ماند و بيشترين تضاد را با انقلاب دارد و به نظرم بهترين سوژه است چيزهايي است که داخل انقلاب است.

وي با تاکيد بر اين که داستان نويسان بايد در قالب داستان و رمان اين اتفاقات را عرضه کنند ، گفت:داستان نويسان بايد به سمتي بروند که کمتر عنوان شده است . اگر چه فيلم هايي از مبارزات مردم ساخته شده است اما توطئه هاي بعد از انقلاب ، کمتر روايت شده و اين ها بايد با جزئياتش عنوان شود و بيان همين جزييات بحث رونق داستان انقلاب مي شود.

فتاحي با اشاره به داستان جنگ گفت: اين موضوع در مورد جنگ نيز صادق است. همه آنچه که در مورد جنگ نوشته شده است درباره پيروزي ها و جانبازي رزمندگان است، اما کسي تاکنون درباره شکست ها و عقب نشيني ها چيزي ننوشته است. اينکه بعد از 34 سال هم هنوز مي گوييم داستان انقلاب داريم يا نه به اين خاطر است که طرفداران و مخالفان به انقلاب نگاه اجتماعي داشته باشند. طرفداران انقلاب آن را قدسي نکنند و مخالفان انقلاب نوشتن درباره آن را سياسي جلوه ندهند. همانطور که مي بينيد به ندرت داستان هايي پيدا مي شود که از بهمن 57 به بعد باشد . ممکن است نويسنده فکر کند که اگر چنين بنويسد ضد انقلابي حرف زده است، بايد گفت در انقلاب کارهاي بزرگي انجام شده است و البته ممکن است در جاهايي دشمنان، نفوذي ها و بقيه به انقلاب ضربه زده باشند اگر اين تضادها در کنار هم قرار بگيرد داستان انقلاب را مي سازند.

نويسنده کتاب "مدرسه انقلاب" گفت: نويسنده انقلاب فراتر از اين حرف ها ست که بخواهد طرفداري خود را با نزدن برخي حرف ها نشان بدهد. نويسنده مانند پدري است که اگر ببيند بچه اش جايي اشتباه مي کند ممکن است گوش او را هم بگيرد تا او به راه راست هدايت شود. در حقيقت هر نويسنده بايد با فراغ بال فکر کند که اگر اين موضوع معضل اجتماعي است به عنوان دوستدار انقلاب حرفش را بزند و هيچ مگويي نداشته باشد و مقابل مخالفان انقلاب نيز آنقدر روشنفکر به معناي خودشان باشند که به يک پديده اجتماعي نگاهي اجتماعي داشته باشند، نه اينکه به آن نگاهي سياسي داشته باشند. اگر اين اتفاقات رخ ندهد سال بعد هم همين نگاه را خواهيم داشت.