پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مهدي مسايلي- سال‌هاست که بخشی از کتاب‌های مذهبی به نقل کرامات بعضی از علما و حتی افراد متدین دیگر اختصاص یافته‌ است، آن گونه که کتاب‌هایی فراوانی را می‌توان یافت که جز نقل کرامت و اعمالِ عجیب و غریب چیزی دیگری برای گفتن ندارند!

اگرچه قدرت معنوی و وجود کرامت برای اولیاء خدا امری غیرقابل انکار است، ولی  بعضی از این نقل‌ها افزون بر این‌که اعتبار چندانی نداشته و ادعاهایی بیش نیستند، دارای محتوایی مضر و یا برخلاف اصول مذهبی نیز می‌باشند، به این معنا که برداشت نادرستی از مسائل دینی را به مردم القاء می‌کنند.

در این میان متأسفانه بعضی از سخنوران و خطباء دینی نیز اصل و محور سخنرانی‌شان را برپایه نقل این کرامت‌ها پایه‌ریزی نموده‌اند، به این نحو که به نظر می‌رسد سخنرانی آنها برای گزارش این کرامات و مکاشفه‌ها می‌باشد و اگر روایت و یا استدلالی هم آورده مي‌شود چاشنی نقل این کرامت‌هاست!

البته بعضی از این عزیزان برای این گونه صحبت استدلال‌های خاص خود را هم دارند و بر این اعتقادند که با نقل کرامت و معجزه مردم توجه بیشتری به محتوای دینی پیدا می‌کنند و نفوذ کلام آنان بین مردم افزایش می‌یابد، به علاوه این ‌که نقل فراوان کرامت‌ها می‌تواند نوعی تواتر و یقین برای مخاطبان نسبت به خداوند و امور معنوی به وجود آورد. با این رویکرد است که بعضی از علما نقل فراوان تشرفات شیعیان به خدمت امام زمان- ارواحنا له فداء - را نیز عاملی برای ایجاد تواتر و حصول یقین به وجود آن حضرت می‌دانند، و از همین رو در نقل تشرفات و نسبت دادن محتوای آنها به امام زمان علیه‌السلام، دقت‌های علمی و سندی لازم را اعمال نمی‌کنند؛ حتی بعضی هر حادثه و ارتباط مشکوکی را تبدیل به تشرفی کامل و یقینی نموده و آن را برای مردم گزارش می‌کنند.

البته ما نیز ما منکر ثمرات و فواید نقل کرامت‌ها، تشرفات و یا حتی خواب‌ها نیستیم، ولی با این حال آسیب‌ها و انحرافاتی نیز در نقل بی‌ضابطه این مطالب وجود دارد که حداقل ما را به احتیاط بیشتری در نقل و استناد به آنها فرا می‌خواند.

راست این‌که مردمی که با شنیدن خواب و کرامت داخل دین می‌شوند، با شنیدن خواب و کرامتی دیگر از آن خارج می‌شوند، زیرا هدایتِ این افراد نه برپایه عقل و شعور و معرفت بوده است و نه برپایه کشف و شهود شخصی. بلکه بر اساس شنیده‌هایی می‌باشد که هم در اصل آن شک وجود دارد، و هم در تفسیر محتوای آن خطای فراوانی رخ می‌دهد. حال اگر مذاقِ مردم با خواب و کرامت بسته شود و ما آنها را در دریافت معرفت دینی به سوی این مطالب سوق دادیم، در واقع مجال را برای فریب‌کاران و شیدانی فراهم‌ نموده‌ایم که می‌خواهند مردم را از صراط مستقیم هدایت الهی دور سازند. همچنان‌که امروز شاهد ظهور دزدان عقیدتی هستیم که اساس دعوت خویش را بر مبنای نقل کرامت و خواب و تشرف برای خویش قرار داده‌اند و جمع کثیری از مردم را با تمسک به این امور از مسیر حق منحرف ساخته‌اند. متأسفانه در این میان استدلال و برهان علما نیز در مواجهه با این شیادان فایده و سود عملی چندانی به دنبال ندارد، زیرا  کفه‌ی نقل کرامت و خواب و مکاشفه را برای مردم سنگین‌تر شده و بعضی ارزش آنها را فوق هر استدلالی جلوه داده‌اند.

از این جهت باید گفت لازم است که علما و سخنوران در نقل کرامت و تشرف و خواب و... دقت و احتیاط بیشتری داشته باشند، و اگر می‌خواهند خواب و کرامتی را چاشنی استدلال‌های دینی خویش کنند، به گونه‌ای باشد که مردم به این نکته مهم دست یابند که شاکله‌ی معرفت دینی بر اساس عقل، قرآن و سنت معتبر شکل می‌گیرد، نه این امور. چنانچه امام صادق علیه السلام دراین باره می‌فرمایند: «مَنْ دَخَلَ فِي هَذَا الدِّينِ‏ بِالرِّجَالِ‏ أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجَالُ كَمَا أَدْخَلُوهُ فِيهِ وَ مَنْ دَخَلَ فِيهِ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ؛  کسی که به واسطه رجال و شخصیت ها وارد دین شود، به واسطه رجال و شخصیت‌ها هم از دین خارج می‌شود، ولی کسی که با کتاب و سنت وارد دین شود، کوه‌ها از جای می‌جنبد و در او اضطرابی رخ نمی‌دهد.» (محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، ، چاپ اول، تهران: نشر صدوق، 1397ق، ص22.)

همچنین در روایت دیگری از امام موسی کاظم علیه السلام آمده است که فرمودند: «مَنْ أَخَذَ دِينَهُ‏ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ- صَلَوَات اللَّهِ عَلَيْه وَ آلِهِ‏- زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ‏، وَ مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ‏، رَدَّتْهُ الرِّجَالُ‏؛ کسی که دینش‌ را از کتاب و سنت وارد دین برگیرد، کوه‌ها از جای می‌جنبد ودراو اضطرابی رخ نمی‌دهد و کسی که دینش را از زبان رجال می‌گیرد، رجال نیز او را از دین خارج می‌کنند.» (محمد بن يعقوب كلينى، كافي، چاپ اول، قم: دار الحديث، ق‏1429، ج‏1، ص14.)

همچنان‌که در روایت معروفی آمده است: فَإِنَّ دِينَ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَعَزُّ مِنْ‏ أَنْ‏ يُرى‏ فِي‏ النَّوْم‏؛‌ دین خدای عزّوجل والاتر از آن است که در خواب دیده شود.» (محمد بن يعقوب كلينى، كافي، ج‏6 ، ص636.)

البته سخن از حجیت و یا عدم حجیتِ خواب و کرامت و مکاشفه مطلبی نیست که در این نوشتار به دنبال بررسی آن باشیم، بلکه هدف بیان این نکته است که افزون بر جریان حق، گروه‌های باطل و فریب‌کار نیز برای اثبات مدعای خویش بر کرامت و خواب و مکاشفه تمسک نموده و برای رهبران و مرشدان خویش کرامات محیرالعقول فراوانی نقل می‌کنند، پس محور قرار گرفتن نقل کرامت و مکاشفه و خواب برای اثبات مطالب دینی، شاید ضرری بیش از نفع آن برای جریان حق داشته باشد. به دیگر سخن در نقل کرامت و خواب و مکاشفه: 
اولاً؛ به صرف ادعا تکیه می‌شود و چون این امور تجربی و استدلالی نیستند، هرکسی می‌تواند مدعی وجود آن باشد.

ثانیاً؛ در نقل این امور معمولا مردم به سند و اعتبار آن توجه نمی‌کنند بلکه بزرگی و برجستگی کرامت و یا مکاشفه، سند و اعتبار آن را به فراموشی می‌سپارد. 

ثالثا؛ این‌گونه امور توجیه و تأویل‌پذیر هستند و افراد منحرف می‌توانند نکات باطل خویش را با تفسیر‌ها و توجیهات خاص از یک کرامت، خواب و یا مکاشفه به مردم القاء کنند و زشت‌ترین امور را در پرتوی آنها حق جلوه دهند.

با توجه به این نکات باید کوشید تا مردم با استدلال و برهان به  اعتبار و ارزش مطالب دینی دست یابند و منزلت معنوی بزرگان دینی نیز به واسطه تقوا و صفات پسندیده‌ی آنها به مردم شناسانده شود و به جای آن که با تمسک به معلول، یعنی نقل کرامت‌های این بزرگان دینی، مردم را نسبت به وجود علت، یعنی قرب و منزلت الهی آنها، آگاه کنیم، کاری نماییم که آنها به واسطه آگاهی از تقوا و ولایت الهی این بزرگان، کرامت و قدرت معنوی برای آنها را بپذیرند و پیروی آنها از علماء و بزرگان دینی نه به خاطر نقل کرامت‌ها و فضائلی از این دست باشد، بلکه از جهت تبلور صفات پسندیده‌ای همچون علم و تقوای الهی در آنها باشد.