این‌ها بخشی از گفته‌های فواد بابان پس از ۳۰ سال در عرصه گویندگی خبر در صداوسیماست. این گوینده پیشکسوت به گفته‌ی خودش دارای روحیه‌ای شاد و فردی بسیار شوخ طبع است.

به گزارش ایسنا، وی در این گفت‌وگو از ۳۳ سال تجربه در گویندگی خبر، نحوه‌ی ورودش به صدا و سیما و عرصه‌ی گویندگی، اتفاقاتی که در خواندن خبر برایش در این سال‌ها پیش آمده، خاطراتش با حسن سلطانی مجری تلویزیون، فرار از استرس کار خبر، شیطنت‌هایش در حین خواندن خبر، انتقاد رهبر نسبت به اجرای خبر و ... گفته است.

وقتی بابان با این چهره و صدا گوینده شد، پس همه می‌توانند
بابان که سال گذشته از خواندن خبر در صداو سیما مرخص و بازنشسته شد، به ویژگی‌های یک گوینده خبر اشاره می‌کند و می‌گوید: داشتن جذابیت،‌ شادابی، صدای خوب از جمله ویژگی‌های یک گوینده خبر است که همه این‌ها اکتسابی است. وقتی فواد بابان با این چهره و این صدا گوینده شد پس همه می‌توانند.

اگر سوپر مارکت داشتم وضعم بهتر بود

وی از نحوه‌ ورودش به صداوسیما می‌گوید و توضیح می‌دهد: ورودم به تلویزیون و رادیو به سال‌های قبل برمی‌گردد زمانی که تست گویندگی از من گرفته شد و من رد شدم. اما چون پدرم گوینده رادیو و کارمند صداوسیما بود با کسی که تست من را گرفته بود، تماس گرفت و گفت چرا پسر من را رد کردید. که او نیز گفت من نمی‌دانستم پسر شماست اما اگر برایش سوپرمارکت باز کنید موفق‌تر می‌شود. که من نیز پس از ۳۳ سال به حرف او رسیدم. اگر سوپر مارکت داشتم وضعیتم بهتر بود. اما از همان‌ جا تصمیم گرفتم که من گوینده خواهم شد و هر کسی هم که بخواهد گوینده‌اش می‌کنیم.

اتفاقات غیرقابل تصور در خواندن اخبار شبانگاهی بابان
این گوینده پیشکسوت خبر به اتفاقاتی که در این سال‌ها بر روی آنتن در حین خواندن خبر برایش پیش آمده نیز اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: از این دست اتفاقات فراوان برایم پیش آمده است که هم ناراحتی داشته و هم خنده.

او در یکی از خاطراتی که در حین خواندن خبر برایش پیش آمده بود، خاطرنشان می‌کند: پشت میز خبر بودم، روی میز دوربین فیلمبردار فراموش کرده بود چرخ‌های دوربین را قفل کند و پایش را روی قفلش بگذارد که با توجه به شرایطی که پیش آمد، دوربین خود به خود شروع به راه افتادن کرد و از استودیو خارج شد. از طرفی صندلی من هم خوشبختانه دستگیره نداشت. یعنی اصولا صندلی گوینده خبر نباید دستگیره داشته باشد. زمانی که دیدم دوربین شروع به راه افتادن کرد، همان‌طور در حالت نشسته به اندازه یک متر از جایگاهم خارج شدم و کسی متوجه نشد.

حضور ۲۵ ساله بابان در کار ساخت و ساز و کارخانه
بابان در بخش دیگری از صحبت‌های خود از پراسترس بودن کار خبر و اینکه یکی از مواردی که باعث شد در این کار پراسترس دوام بیاورد، می‌گوید: با توجه به اینکه همزمان سه جا کار می‌کردم ۳۳ سال طول کاری من بود که اگر آن را ضربدر سه کنیم صد و اندی سال می‌شود. از دیگر کارهای من حضور ۲۵ ساله‌ام در ساخت و ساز بود. که همه می‌گفتند ساخت و ساز همه را پیر می‌کند اما من می‌گفتم ساخت و ساز آدم‌ها را جوان می‌کند و خیلی باحال است و همچنین کارهای دیگر.

او در ادامه می‌گوید: سال‌های سال پنج صبح در کارخانه بودم، سپس به صداوسیما می‌آمدم و اخبار بامدادی را تا هفت صبح می‌خواندم. مجدد هفت صبح به کارخانه می‌رفتم و تا پنج عصر آنجا مشغول به کار بودم. سپس پنج عصر به تلویزیون می‌آمدم و تا ۱۲ شب اخبار را می‌خواندم و پس از خواندن اخبار شب ساعت ۱۲ و نیم اخبار رادیو را می‌خواندم.

چرت زدن در حین خواندن اخبار شبانگاهی
این گوینده خبر به شیطنت‌هایی که پیش از این در حین گویندگی خبر داشته است، اعتراف می‌کند و می‌گوید: می‌خواهم یک رازی را بگویم اما به هیچ کس نگویید. فقط ما و مخاطبان بدانند و دیگر بیرون نرود.

سپس می‌گوید: ساعت ۱۲ شب با یکی از دوستان‌مان آقای حسن سلطانی که در حال حاضر گاهی اوقات برنامه‌های مذهبی را اجرا می‌کند، خبر می‌خواندیم. گاهی از شب‌ها یک آقا و یک خانم خبرها را می‌خواندیم. که پس از آن گفتند ۱۲ شب ممکن است برای خانم‌ها ناامن باشد و دونفر آقا اخبار را می‌خواندند که خیلی هم لوس بود. زمانی که دو گوینده مرد خبر را می‌خوانند صدای آن‌ها نزدیک به هم است در حالی که برای تلطیف کردن خبر نیاز به یک گوینده خانم و یک گوینده آقا است.

وی ادامه می‌دهد: خلاصه هر دوی ما تا ساعت ۶ عصر در کارخانه کار می‌کردیم و بعد به صداوسیما می‌آمدیم تا اخبار شبانگاهی تلویزیون را بخوانیم. اما ساعت ۱۲ شب هم به رادیو می‌رفتیم تا اخبار رادیو را بخوانیم. یک خبر من می‌خواندم و یک خبر حسن سلطانی. در این میان من فکری به نظرم رسید و به حاج حسن گفتم. اینکه وقتی من خبر را می‌خوانم او چرت بزند و وقتی خبر من تمام شد نوبت به او برسد که خبر بخواند و من بخوابم. که مدت‌ها این کار را می‌کردیم و در فاصله خبر خواندن می‌خوابیدیم. اما برای آخرین بار یک بار در وسط خواب حسن سلطانی مرا بیدار کرد. که من از این کار او شاکی شدم و گفتم که چرا من را بیدار می‌کنی و او گفت تو داری خُر و پُف می‌کنی و صدا روی آنتن می‌رود. به جز این اتفاقات، اتفاقات دیگری هم برایمان پیش آمد. گاهی کنار هم می‌نشستیم و همدیگر را اذیت می‌کردیم تا ببنیم چه کسی می‌تواند دوام بیاورد.

شیطنت‌های بابان برای همکارانش هنگام خواندن خبر
بابان همچنین به خاطره دیگری که با ناصر خویشتن‌دار که در حال حاضر کار دوبله انجام می‌دهد، اشاره می‌کند و می‌گوید: با او نیز خبر می‌خواندیم. او در حین خواندن خبر من را نیشگون می‌گرفت و یا زمانی که او خبر می‌خواند من کاری می‌کردم که او را بخندانم اما اگر با این کارها چیزی می‌شد دیگر کارمان تمام بود.

خبر را نباید قرائت کرد بلکه باید اجرا کرد
این گوینده پیشکسوت خبر در بخش دیگری از صحبت‌هایش معتقد است، خبر را نباید قرائت کرد بلکه باید اجرا کرد و می‌گوید: در کار خبر خیلی‌ها معتقدند باید صرفا خبر را قرائت کرد در صورتی که باید خبر را اجرا کرد نه اینکه صرفا قاری بود. این قالب‌ها را من به فرمان آقا شکاندم. زمانی که خدمت حضرت آقا رسیدیم ایشان گفتند که چرا شما این‌گونه خبر می‌خوانید و همین‌طور خشک نشسته‌اید و تکان نمی‌خورید، یک کمی خودتان را تکان بدهید که من از این موضوع خیلی خوشحال شدم به جهت اینکه دوست داشتم این کار را انجام بدهم اما دست و بالم را بسته بودند. مثل اینکه دست و بال کسی را ببندی و بگویی حالا بدو. خب مشخص است که نمی‌تواند.

 انتقاد رهبر نسبت به اجرای خبر
وی در ادامه نسبت به مطالب بالا اشاره می‌کند: پس از اینکه آقا این نکته را فرمودند مجدد خدمت ایشان رفتیم و زمانی که جویا شدیم نحوه اجرا بهتر شده است، خاطرنشان کردند. کمی بهتر شده است اما باز هم جای کار دارد. سپس بشکن زنان به خانه آمدم و گفتم حالا می‌دانم چکار کنم! برای اولین‌بار آن قالب را شکستم. خیلی سخت بود. آن بدعتی که گذاشته بودند و می‌گفتند نباید تکان بخورید و صاف بایستید تغییر کرد و اکنون الی‌ماشاالله این کار را استفاده می‌کنیم و از این ور بوم به آن ور بوم افتاده‌ایم.

یک گوینده خبر نباید به نقد جبهه بگیرد
وی در بخش دیگری درخصوص ویژگی‌های یک گوینده خبر اظهار می‌کند: یک گوینده خبر نباید نسبت به نقد و یا علیه و یا ضد کسی جبهه بگیرد. اما خبر باید بار خود را داشته باشد و وزانت آن حفظ شود. به اضافه اینکه در ظاهر چهره آن عکس‌العمل مثبت نیز از گوینده در هنگام خواندن خبر متساعد شود. این تبسم حتی در مراسم سوگواری‌ و مراسمی که نباید بخندیم متساعد شود و گوینده یک شادابی و جذابیتی از خود نشان بدهد؛ البته این ویژگی‌ها را می‌شود به صورت اکتسابی کسب کرد اما یک مقدار نیز باید در وجود آدم‌ها باشد که در وجود من فراوان است.

 تمجید از یک پدر به عنوان یک گوینده بی‌بدیل
بابان همچنین پدرش را که به عنوان یک گوینده در رادیو سال‌ها فعالیت کرده است یک گوینده بی‌بدیل می‌داند و می‌گوید: پدر من سال گذشته درگذشت. ایشان یک چیزی به عنوان کاروان شعر و موسیقی راه انداخته بود که ۴۵۰ کاروان شعر موسیقی داشت و هر برنامه او حدود نیم ساعت بود که از رادیو پخش می‌شد. در واقع برنامه «گل‌ها» از روی «کاروان موسیقی» پدر من درست شد.

وی می‌گوید: پدر من یک گوینده بی‌بدیل بود و تاریخ یک همچین چیزی دیگر نشان نمی‌دهد. من ابتدا فکر می‌کردم چون پدر من است خیلی دوستش دارم اما نه، او واقعا بی‌نظیر است و واقعا مشابه او اصلا نیامده است.

آرزوی فواد بابان برای افتتاح یک شبکه نو پا
فواد بابان که روزهای اخیر در تلویزیون و شبکه نسیم حاضر شده بود نسبت به این شبکه اظهار نظر می‌کند: خوشحالم از اینکه به این شبکه جوان، شبکه‌ای که از خبر خبری نیست آمده‌ام. به هر صورت آرزو می‌کنم این شبکه شبکه‌ موفقی باشد. روزی که این شبکه در کنار دریاچه زریوار افتتاح شد به اتفاق این برنامه را دیدم که آقای ضرغامی اعلام کرد این شبکه دو ویژگی دارد یکی اینکه شاد است و دیگری‌ پویا و سرگرم‌کننده است و از خبر هم خبری نیست. به هر حال از دست افرادی مثل ما راحت هستید و برنامه‌های شاد می‌بینید.