به گزارش پار س به نقل از تسنیم، تاریخ سی و اندی ساله انقلاب اسلامی سرگذشت گمراهی چندین و چند تن از خواص دانه درشت را به چشم خویش دیده است؛ خواصی که خود نیز شاید گمان انحرافاتی اینچنین را در آینده سیاسی خود نمی کردند.

یکی از این خواص، ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور تاریخ انقلاب بود. او که تنها توانست ۱۷ ماه رئیس جمهور ایران باشد، در ۷ مردادماه سال ۱۳۶۰ به طور پنهانی از ایران فرار کرد و از کشور فرانسه پناهندگی سیاسی گرفت.

ابوالحسن تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران و همدان به پایان برد. پس از آن وارد دانشگاه تهران شد و فعالیت در موسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی تحت نظر احسان نراقی را در پیش گرفت. حضور در سمیناری در اسرائیل و قول همکاری با وزارت خارجه اسرائیل، تحصیل در فرانسه، تشکیل جبهه ملی سوم، حضور در نوفل لوشاتو، همراهی با امام (ره) در بازگشت به تهران، عضویت در مجلس خبرگان رهبری، عضویت در شورای انقلاب، معاونت وزارت اقتصاد و دارایی، وزیر امور اقتصاد و دارایی و سرپرست وزارت خارجه و حضور در رقابت های انتخاباتی و پیروزی با ۷۵ درصد آرا، روند رشد و به قدرت رسیدن، ابوالحسن بنی صدر از ۱۳۲۴ تا ۱۳۵۸ بود.

بررسی اجمالی سرگذشت ابوالحسن بنی صدر حکایت از آن دارد که تنها عاملی که فرزند آیت الله سید نصرالله و نوه صدرالعلمای همدانی را که در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۱ میلیون رای مردم را از آن خود کرد و رئیس جمهور و فرمانده کل قوا و… شد، از تخت به زیر کشید و او را ناچار به پناه بردن در دامان منافقین و خروج پر حرف و حدیث از ایران کرد، جاه طلبی بود. ناصر تکمیل همایون از دوستان قدیمی بنی صدر در اینباره می گوید: " وقتی ما در دانشگاه تهران استخدام شدیم، پس از مدتی من رتبه ۴ و بنی صدر همان رتبه ۳ ماند. به او گفتم یک رتبه از تو جلوترم. گفت وقتی رئیس جمهور شدم تمام این رتبه ها را به هم می زنم" .

ابوالحسن معروف به" ابوالمسلسل" و" پرزیدنت بنی صدر" آن روزهای تهران، پس از عزیمت به فرانسه نیز بر رئیس جمهور شدنش در آینده، باور داشت؛ باوری که در ۵ بهمن ۱۳۵۸ به حقیقت پیوست و وی با ۱۱ میلیون آرا، اولین رئیس جمهور ایران با رای ملت شد.

تکبر و جاه طلبی بی حد و حصر بنی صدر از فردای پیروزی در انتخابات آغاز شد و آنها در برابر اظهارنظر شهید بهشتی که گفته بود براساس قانون رئیس جمهور باید در پیشگاه نمایندگان مردم در مجلس سوگند یاد کند، انتقاد می کردند و مصر بودند مراسم را در خدمت امام خمینی (ره) در بیمارستان قلب تهران برپا کنند.

امام در این مراسم با هوشیاری به آفت لانه کرده در جان رئیس جمهور منتخب که در آینده ای نه چندان دور گریبانگیر او می شود، اشاره داشتند و فرمودند: " من یک کلمه به آقای بنی صدر تذکر می دهم که آن یک کلمه تذکر برای همه است: « حب الدنیا راس کل خطیئه» هر مقامی که برای بشر حاصل می شود، چه مقام های معنوی و چه مقام های مادی روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است. توجه داشته باشند همه کسانی که برای بشر خدمت می کنند، کسانی که دارای مقامی هستند، دارای پستی هستند، که مقام آنها را مغرور نکند. مقام رفتنی است و انسان در حضور خدای تبارک و تعالی ماندنی است. من از آقای بنی صدر می خواهم که ما بین قبل از ریاست جمهور و بعد از ریاست جمهور در اخلاق روحی شان تفاوتی نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است" .

اما تمایل به قدرت و آرزوی تکیه زدن بر صندلی ریاست جمهوری مادام العمری، چشم و گوش بنی صدر را غافل از تاثیرپذیری از توصیه امام خمینی کرده بود.

سخنرانی ۱۷ شهریور ماه در اجتماع عمومی مردم که در آن مدعی شده بود که اقلیتی قصد دارند همه امکانات سیاسی و نظامی کشور را تسخیر کنند و اولین هدفشان هم رویارویی با رئیس جمهور است و می کوشد رهبری نهادهای انقلابی را به عهده بگیرد و اگر خود را اصلاح نکند، نوبت افشای با اسم و رسم می رسد، شاید اولین گام کاملا علنی و بی پرده رئیس جمهور برای طراحی یک کودتا بود زیرا چند روز بعد که جنگ عراق علیه کشورمان آغاز می شود، او به ناگاه در یک شب قبل از این جنگ، سپهبد شهید علی صیاد شیرازی را از فرماندهی قرارگاه عملیاتی غرب کشور برکنار کرده و در طول جنگ نیز مانع از کمک تسلیحاتی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می شود تا جایی که شهیذ کاظمی که آن روزها فرمانده سپاه و فرماندار پاوه بود، نقل می کند" از لحاظ مهمات جنگی، زمانی که بنی صدر فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت، مشکلات ما بسیار زیاد بود. من خودم نامه آقای بنی صدر را دیدم که نوشته بود به سپاه مهمات ندهید. "

اگرچه رگه های روشنی از خیانات بنی صدر در جنگ همچون دادن زمین و خریدن زمان و عدم ارائه تسلیحات به نیروهای مردمی و سپاه در جنوب کشور مشهود بود ولی غائله ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ که در آن رئیس جمهور علیه نهادهای انقلابی مواضع تندی گرفت و کار به جایی رسید که پایان سخنرانی با آشوب و درگیری همراه شد. دستور امام به پیگیری غائله ۱۴ اسفند مشخص که متهمان این حادثه گروه های طرفدار رئیس جمهور همچون مجاهدین، به جهت اعمال تحریک آمیز و حمل اسلحه بوده اند.

بنی صدر خود درباره چرایی اتحادش با منافقین اینچنین می گوید که" برای امام خمینی از خارج پزشک متخصص آورده است و آنها پس از معاینه کامل امام به او گفتند که ایشان کمتر از ۳ ماه دیگر زنده می ماند، بنابراین او بهترین و متشکل ترین گروه را سازمان مجاهدین دانسته که با همپیمانی آنها می توانسته کشور را به دست بگیرد" .

سخنرانی تحریک آمیز ۹ خرداد ماه در جمع پرسنل پایگاه هوایی شیراز، غول استبداد و اختناق خواندن نظام به جهت تعطیلی روزنامه انقلاب اسلامی، سخرانی تحریک آمیز در جمع مردم همدان برای مقابله با آنچه قانون شکنی خوانده می شد و ناکامی بنی صدر در امور جنگ سرانجام باعث شد تا امام خمینی در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ وی را با پیام ۹ کلمه ای به ستاد فرماندهی مشترک نیروهای مسلح با این مضمون که" آقای ابوالحسن بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شده اند" ، عزل کنند.

یک روز بعد منافقین در بیانیه ای حفاظت از جان رئیس جمهور را یک وظیفه مبرم انقلابی در سراسر کشور تلقی کردند. روز ۲۳ خرداد نیز بنی صدر بیانیه ای صادر کرد و در آن ضمن تشابه خود با امام حسین (ع) به تشریح راه حل هایی برای خروج از بحران پرداخت.

درو روز بعد در صبح روز ۲۵ خرداد که قرار بود ساعاتی بعد به فراخوان جبهه ملی علیه مقابله با لایحه قصاص تجمعی شکل گیرد، امام خمینی (ره) در سخنانی خطاب به رئیس جمهور فرمودند: " من چندین بار به این آقا [بنی صدر] گفتم این جمعیت [منافقین] تو را به باد فنا می دهند. این افرادی که دور تو جمع شده اند، بعضی از اینها گرگ هایی هستند که تو را به باد فنا می دهند. گوش نکرد" .

بنی صدر اما در حالی که مخفیانه زندگی می کرد، به نامه نگاری علیه امام به عدم مجوز برای راهپیمایی مخالفین انتقاد کرد. اطلاعیه تهدید آمیز سازمان مجاهدین در ۲۶ خرداد درخصوص لزوم حفظ جان رئیس جمهور، زمینه ساز تظاهراتی با حضور هواداران بنی صدر در ۳۰ خرداد که به خشونت نیز کشیده شد، گردید.

در همین اثنا بود که ۱۲۰ نماینده مجلس شورای اسلامی « طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور» را در دستور کار قرار دادند و روز ۳۱ خرداد با ۱۷۷ رای موافق و یک رای مخالف، بنی صدر کفایت سیاسی ریاست جمهوری را از دست داد.

فردای آن روز (۱ تیر) امام خمینی (ره) نیز بنی صدر را پس از ۱۷ ماه از مقام ریاست جمهوری عزل کردند و طی یک سخنرانی فرمودند که" من الان هم نصیحت می کنم آقای بنی صدر را به این که مبادا در دام این گرگ هایی که در خارج کشور نشستند و کمین کردند، بیفتد و این آبرویی که از دست دادید، بدتر شود. مبادا یک وقت در دام اشخاصی بیفتی که این ملت آنها را سرتاپا شناخته است و آنها از تو پشتیبانی کنند و تو هم در دام آنها بیفتی که هم دنیا به باد رفته است تا آخر و هم آخرت" . ایشان در به نصیحت پدرانه روز تنفیذ اشاره می کنند که" اگر شما نصیحتی را که آن روز من با حال بیماری در بیمارستان به شما کردم، گوش کرده بودید، امروز اینطور نبود… شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هواهای نفسانی بکن، خداوند می پذیرد تو را" .

اما بنی صدر که توهم حمایت مردمی را داشت و در آن زمان براساس آنچه رجوی می گوید که" مجاهدین خلق، بنی صدر را پس از برکناری از ریاست جمهوری در خانه ای واقع در مرکز تهران پنهان کرده بودند" ، پس از افزایش خشم مردم علیه خود و یک هفته پس از روی کار آمدن محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، به همراه مسعود رجوی رئیس سازمان مجاهدین خلق در روز چهارشنبه هفتم مرداد ماه سال ۱۳۶۰ با یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از ایران فرار کرد.

بنی صدر پس از فرار از ایران و پناهندگی سیاسی در فرانسه، شورای ملی مقاومت را با حضور جمعی از مخالفین نظام تشکیل داد و برای محکم شدن پایه های اتحاد خود، دخترش فیروزه را به عقد مسعود رجوی درآورد.

پس از چندی از فرار بنی صدر، وی که پیشتر نیم نگاهی به عراق برای به قدرت رسیدن دوباره داشت، میزبان ملاقات طارق عزیز معاون نخست وزیر عراق و مسعود رجوی برای ادامه فعالیت های فرقه منافقین در کشور عراق علیه جمهوری اسلامی ایران شد.

و اینچنین بود که فردی که توانست با کسب ۷۵ درصد آرای مردم رئیس جمهور شود، به جهت قدرت طلبی و حب جاه و مقام و عدم مرزبندی با دشمنان نظام، ناچار با دشمنان ملت ایران پیوند برقرار کرد. این سرنوشت البته همانطور که در ابتدا گفته شد، مربوط به بنی صدر نیست و ملت ایران برگی دیگر از این دفتر را در سال ۸۸ به نظاره نشستند که چگونه فردی با ۱۱ میلیون رای کمتر و فردی با آرای کمتر از آرای باطله، همچون بنی صدر چنان گرفتار حب دنیا شدند که رای ملت را برنتافتند و فتنه ای ۸ ماهه را به ملت تحمیل کردند. چه زیبا بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در ۱ تیرماه سال ۶۰ درباره ماجرای بنی صدر فرمودند" عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است" .