رهبر معظم انقلاب اسلامی روز سه‌شنبه در سخنان زنده و تلویزیونی تاکید کردند که سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا حساب شده و مشخص است و با رفت و آمد اشخاص تغییر پیدا نمی‌کند؛ ممکن است با آمدن یا نیامدن یک فرد اتفاقاتی بیفتد، اما به ما هیچ ارتباطی ندارد و در سیاست جمهوری اسلامی هیچ تاثیری نخواهد داشت.

شاید می‌توان گفت که این سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به این دلیل است که سیاست آمریکایی‌ها در قبال کشور ایران طی دهه‌های اخیر یکسان بوده و این کشور روحیه استکبارستیزی خود در قبال کشورمان را حفظ کرده است.

نگاهی اجمالی به رویکرد روسای‌جمهور آمریکا در قبال ایران طی هفت دهه اخیر، نشان می‌دهد که آمریکا چه با رئیس‌جمهور دموکرات و چه با رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه چشم دیدن استقلال، عزت و قدرت کشورمان را ندارد؛ فرقی هم ندارد جمهوری اسلامی ایران باشد یا پهلوی، اما فشار به جمهوری اسلامی به‌دلیل روحیه استکبارطلبی چندین برابر است.

خالی از لطف نیست که فعالیت‌های روسای‌جمهور آمریکا علیه ایران را بررسی کنیم تا دشمنی دیرینه آمریکا علیه کشورمان را مرور کرده باشیم؛ ۷۷ سال قبل ژنرال آیزنهاور به‌عنوان یک رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه برای دو دوره چهار ساله رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا شد؛ کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را می‌توان بزرگترین دستاورد آیزنهاور در قبال ایران برشمرد که در جریان این کودتا، دولت مصدق سرنگون شد؛ قرارداد کنسرسیوم در شهریور ۱۳۳۳، عضویت ایران در پیمان نظامی بغداد در مهر ماه ۱۳۳۴ و موافقتنامه دفاعی دو جانبه ایران و آمریکا از دیگر دستاوردهای رئیس‌جمهور آمریکا به نفع کشورش و به ضرر ایران بود.

جان اف کندی دموکرات پس از آیزنهاور در دی ماه سال ۱۳۳۹ به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد؛ تاسیس نهضت آزادی در اردیبهشت ۱۳۴۰ و انقلاب سفید در دی ماه ۱۳۴۱ دو نمونه از تلاش‌های آمریکا برای نفوذ در ایران در زمان کندی بود که به‌خوبی هم ثمر داد؛ اوج جنایت آمریکایی‌ها در زمان کندی هم قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ بود که هزاران نفر از مردم مظلوم کشورمان به شهادت رسیدند.

لیندسون جانسون، معاون جان اف کندی بود که پس از وی به‌مدت چهار سال به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد؛ فروش گسترده تسلیحات آمریکایی به ایران به‌عنوان دستاورد مهم جانسون در دوره وی ثبت شد.

پس از جانسون مجددا جمهوری‌خواهان سکان هدایت آمریکا را با هدایت ریچارد نیکسون به دست گرفتند؛ افزایش کمک‌های نظامی به متحدان آمریکا در منطقه خلیج‌فارس و توسعه روابط اقتصادی ایران و آمریکا با هدف نفوذ، در دوره جانسون رخ داد؛ با استعفای نیکسون در سال ۱۳۵۳ معاون وی جرالد فورد، رئیس‌جمهور آمریکا شد؛ اوج همکاری نظامی، اقتصادی و بازرگانی آمریکا و ایران هم در دوره ریاست جمهوری فورد به وقوع پیوست.

با انتخاب جیمی کارتر در سال ۱۳۵۵، زمام امور در آمریکا مجددا به‌دست دموکرات‌ها افتاد؛ دوره کارتر همزمان شد با انقلاب شکوهمند اسلامی، گروگانگیری در سفارت آمریکا (لانه جاسوسی) و جنگ ایران و عراق؛ این دوره از مهمترین دوره‌های آمریکا در قبال ایران بود؛ آمریکایی‌ها در دوره کارتر تمام تلاش خود برای جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی را داشتند، پس از ناکامی نیز در تحریک صدام برای تجاوز به ایران اسلامی نقشی اساسی را ایفاء کردند.

جیمی کارتر فقط توانست چهار سال در کاخ سفید بماند و صندلی ریاست جمهوری آمریکا را به رونالد ریگان جمهوری‌خواه تقدیم کرد؛ آغاز جنگ نفتکش‌ها در سال ۱۳۶۳ در خلیج‌فارس برای جلوگیری از صادرات نفت ایران از فعالیت‌های مهم ریگان بود؛ اما شاید بتوان گفت شلیک به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج فارس و شهادت ۲۹۰ نفر از مردم بی گناه کشورمان به‌عنوان مظهر جنایتکاری آمریکا در قبال ایران اسلامی برشمرد؛ جورج هربرت واکر بوش (بوش پدر) هم سال ۱۳۶۷ به‌عنوان یک جمهوری‌خواه دیگر بر منصب ریاست جمهوری آمریکا تکیه زد و سعی داشت تا در دوره چهار ساله خود عملیات نفوذ را به‌خوبی انجام دهد.

بیل کلینتون سال ۱۳۷۱ به‌عنوان رئیس‌جمهوری دموکرات به کاخ سفید آمد و با ورودش به کاخ سفید تحریم‌های نفتی و تجاری گسترده‌ای را علیه ایران در سال ۱۳۷۳ اعمال کرد و این تحریم‌ها را در مدت هشت سال فعالیتش رفته رفته افزایش داد.

پس از کلینتون، جمهوری‌خواهان با جورج دابلیو بوش به میدان آمدند؛ او سال ۱۳۷۹ رئیس‌جمهور آمریکا شد؛ بوش سال ۱۳۸۰ ایران را در کنار کشورهایی مثل عراق و کره شمالی محور شرارت خواند و راه بیل کلینتون در خصوص تحریم ایران را در پیش گرفت.

پس از جورج دابلیو بوش، باراک اوباما به‌عنوان یک دموکرات به کاخ سفید راه یافت؛ وی از سال ۱۳۸۷ از تمام ظرفیت‌ها برای اعمال تحریم‌های ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد؛ قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت برای ایجاد نظام یکپارچه تحریم ایران در خرداد ماه ۱۳۸۹، آغاز تحریم نفتی ایران در دی ماه ۱۳۹۰ و تمدید وضعیت اضطراری آمریکا علیه ایران در آبان ماه ۱۳۹۲، نمونه‌هایی از تلاش‌های اوباما برای اعمال تحریم‌های ظالمانه علیه کشورمان بود؛ البته ملت ایران، دخالت‌های اوباما و دولتش در اغتشاشات ۸۸ را نیز فراموش نخواهد کرد.

پس از اوباما؛ دونالد ترامپ بهمن ماه ۹۵ به‌عنوان یک جمهوری‌خواه به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد تا شاهد پاره کردن برجامی باشیم که اوباما آن را یک دستاورد برای آمریکا می‌دانست؛ البته ترامپ هم خروج از برجام را یک دستاورد برای آمریکا می‌دانست.

ترامپ از سال ۱۳۹۷ سیاست فشار حداکثری آمریکا بر ملت ایران را پیش گرفت و در اوج جنایش که آن را یکی از دستاوردهای مهمش برای آمریکا می‌دانست، سردار حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساند.

هدف از مرور رویکرد روسای‌جمهور آمریکا این بود که نشان داده شود که این کشور در قبال ایران یک سیاست واحد و خصمانه را در پیش گرفته و آن جلوگیری از استقلال، عزت و قدرت کشورمان است و دو حزب حاکم در این کشور فارغ از قالبِ اجرای سیاست‌هایشان، هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند بنابراین رای آوردن ترامپ یا بایدن نباید برای ما مهم باشد و به راستی که جمله شهید رجایی چقدر خوب ماهیت آمریکا در قبال ایران را نشان می‌دهد؛ شهید رجایی نخست‌وزیر وقت ایران در ۱۵ آبان ماه ۱۳۵۹ درباره رئیس‌جمهور آینده آمریکا گفته بود که از نظر ما، ریگان و کارتر هیچ تفاوتی ندارند و هر دوی آن‌ها حافظ منافع امپریالیسم آمریکا هستند.