متاسفانه برخی از مسئولین درک درستی از آموزش وپرورش ندارند وگاهی با طرح سوال انحرافی قصد فرار از مسئولیت پذیری و حل مشکلات اصلی و واقعی آموزش و پرورش را دارد!

جهت اطلاع مسئولین که گاهی اینگونه با طرح مسائل اینچنینی نمک به زخم کهنه فعالان دلسوز عرصه تربیت میزنند لازم است مشکلات اصلی و واقعی آموزش و پرورش را گوشزد کنم.

متأسفانه هر گاه صحبت از مشکلات آموزش و پرورش به میان میآید ذهن همه درگیر کلیشه ای که اصلی ترین مشکل آموزش و پرورش است یعنی همان معیشت فرهنگیان که نیروی انسانی ارزشمند آن هستند می شود در صورتی که این زخم کهنه، تنها مشکل نهاد مهم، اثرگذار و آینده ساز آموزش و پرورش نیست و درواقع در بین مشکلات فراوان گاهی به محاق رفته است. البته خود این مشکل اساسی ریشه در برخی دیدگاههای غلط و گاها غالبی دارد که آموزش و پرورش را اولویت نمی داند و آن را صرفا یک نهاد هزینه بر میبیند، باید توجه داشت که موتور محرک هر جامعه سیستم آموزشی آن جامعه است و مهمترین رکن سیستم آموزشی هر کشور نیروی انسانی آن یعنی معلمان و مربیان اند، اگر این نیروی انسانی انگیزه برای کار و فعالیت در حوزه تربیتی نداشته باشد موتور محرک جامعه از کار افتاده است اما متاسفانه همانطور که رهبر معظم انقلاب فرموده اند:

تلاش فرهنگی و حرکت فرهنگی، از آن جمله حرکتهایی است که خیلی زود و آسان کمبودش احساس نمیشود. مثل کمبود یک جنس نیست، مثل قطع آب یا برق نیست که همان لحظه همه بفهمند که ما دچار اختلال شدیم. همه اختلالها و اشکالهای فرهنگی در بلند مدت فهمیده خواهد شد، بلند مدتی که امکان علاج را از ما خواهد ربود.

همانطور که رهبر معظم انقلاب به درستی اشاره میکنند، تلاش فرهنگی همانند یک سرمایه گذاری بلند مدت است و غفلت، سهل انگاری یا کم کاری و اختلال در آن در کوتاه مدت ممکن است به نظر نیاید اما در بلند مدت به جامعه آسیب های جبران ناپذیری را وارد میسازد. بی شک مهمترین نهاد فرهنگی که وظیفه فرهنگ سازی و تربیت نسل آینده ساز کشور را دارد و یکی از مهمترین مصادیق این سخن رهبری، آموزش و پرورش است. رهبر فرزانه انقلاب مکرراً بر اهمیت آموزش و پرورش تاکید کرده اند.این نگاه صریح، دقیق، آینده نگر و هوشمندانه رهبر فرزانه انقلاب در مورد نهاد حیاتی آموزش و پرورش است، ایشان مکررا مخالفت خود را با نگاه انتفاعی به آموزش و پرورش اعلام کرده اند، اما در مقابل این نگاه، نگاهی قرار دارد که آموزش وپرورش را یک بنگاه اقتصادی میبیند و به دنبال سود بیشتر و ضرر کمتر است، و بهره وری را در صرفه جویی بیشتر جستجو میکند. در صورتی که آموزش و پرورش اصولا جای نگاه سود و زیان و بازاری نیست، بهره وری در آموزش یعنی بالابردن کیفیت پرورش و آموزش، یعنی استفاده از روشهای بهتر برای تربیت نسلی بیدار و آینده ساز، محصول نهایی در آموزش و پرورش، برخلاف بنگاههای اقتصادی کالا نیست، انسان است، انسانی که اشرف مخلوقات است. نگاه انتفاعی به مقوله آموزش و پرورش نگاهی سطحی است که در آینده به جامعه خسارات جبران ناپذیری را وارد میسازد. و این مهمترین خطری است که آینده آموزش و پرورش را تهدید میکند.

نکته‌ای که نباید از آن غافل شد اینست که متاسفانه در سالهای گذشته این نگاه سطحی در آموزش و پرورش حاکم بوده و وضعیت آموزش و پرورش را به جایی رسانده که اصولاً صرفه جویی بیشتر عملاً امکان پذیر نیست و مانند گوشت کندن از استخوان است! صرفه جویی در اینجا اسراف در صرفه جویی است!

واقعا جای تأسف است که نهاد اجرائی کشور برای هزینه کردن پول مردم کشور برای آموزش و تربیت فرزندانشان منت گذاشته و صحبت از کاهش این هزینه ها تا یک چهارم میکند!

در اینجا لازم است چند سوال از برنامه ریزان و مجریان دستگاه اجرایی کشور پرسید، آیا بیت المال غیر از مردم صاحب دیگری دارد؟ آیا محق تر از مردم برای هزینه بیت المال وجود دارد ؟ آیا ساختن آینده جامعه وظیفه دولت ها نیست و دولت فقط مسئولیت امروز جامعه را دارد؟ اگر رئیس دولتی برای آینده سازی کشورش و تربیت نسل آینده و انسانی که در دین مبین اسلام به فراوانی از کرامت آن سخن گفته شده، سرمایه گذاری کرد، باید بر سر مردم منت بگذارد؟

متاسفانه این نگاه سطحی به انسان، نگاه لیبرال سرمایه داری فشل و ناکارآمد است. حال آنکه در جوامع لیبرال و سرمایه داری غربی چنین نگاهی به انسان و مقوله آموزش و پرورش وجود ندارد و بودجه آموزش و پرورش این کشورها چند برابر کشور ماست. این صرفه جویی که جناب رئیس جمهور محترم و آقای اللهیار ترکمن معاون وزیر آموزش وپرورش به دنبال آن هستند، در شرکتهای دولتی و نفتی که بازدهی و بهره وری کمی دارند باید انجام شود نه در آموزش و پرورش!

اما مشکلات آموزش و پرورش به همین جا ختم نمیشود، یکی دیگر از مشکلات اصلی آموزش و پرورش سیاست زدگی و نگاه سیاسی به آنست که از دو طریق به آن آسیب میزند یکی از طریق انتصابات سیاسی و نفی اصل شایسته سالاری و دوم از طریق بهره برداری یا سوء استفاده سیاسی و برخورد سیاسی با مشکلات آموزش و پرورش، نیرویی کارآمدی که در سیستم تربیتی اثر بخشی دارد نباید به دلیل تفاوت تفکر و عقیده سیاسیش عزل شود، اما مشاهده می شود که دوستانی که مدعی آزادی بیان اندیشه اند و فریاد زنده باد مخالف من سرمی دهند، صرفا به دلایل سیاسی نیروهای کارآمد را از پست های مدیریتی حذف میکنند. نمونه دیگر استفاده ابزاری یک جناح سیاسی از مشکلات فرهنگیان است به طور مثال در اوایل دولت یازدهم و در جریان اعتراضات فرهنگیان به تبعیضی که بین آنها و دیگر کارکنان دولت وجود داشت، رئیس جمهور محترم در بیاناتی که از تلویزیون هم پخش شد جمله ای با این مضمون اعلام کرد که به نیروی انتظامی دستور داده ام تا با شما]فرهنگیان[ برخورد نکند! در صورتی که مخاطب این اعتراض خود رئیس دولت است نه نیروی انتظامی! شما اگر صدای معلمان را شنیده اید، یا درخواستشان را اجابت کنید یا آنها را اقناع کنید، هدف این اعتراض رساندن صدای فرهنگیان به خود شماست نه چیز دیگر!

مشکل دیگر عدم توجه به کارآمدی نیروی انسانی است، نیروی انسانی کارآمد باید مدام خود را به علم روز مسلح کند، در آموزش وپرورش جهت رفع این نیاز دوره های آموزش ضمن خدمت پیش بینی شده اما گاهی نحوه اجرای آن دارای ایراداتی است. مورد دیگر در این زمینه بخشنامه اخیر معاونت توسعه نیروی انسانی ریاست جمهوری است که اعمال مدرک تحصیلی بالاتر کارکنان دولت را محدود کرده است، بخشنامه ای که وقتی خبر آن منتشر وبا موج مخالفت فرهنگیان مواجه شد، مسئولین عنوان کردند که در اجرا وزارت آموزش و پرورش را مستثنا خواهند کرد اما در عمل گویا فقط وزارت آموزش و پرورش آن را اجرا می کند! که این امر متأسفانه باعث کاهش انگیزه فرهنگیان برای ارتقای معلوماتشان می شود. عدم ارزیابی مناسب کارکنان و یکسان بودن نیروی کارآمد و ناکارآمد مشکل دیگری است که به دلیل تشویق نشدن نیروهای کارآمد انگیزه آنها برای اثر بخشی بهتر را ازبین می برد.

اسماعیل جیریایی

دبیر کانون تربیت اسلامی استان مرکزی