یادداشت سیاسی/
آیا کلید دیپلماسی، برای گشایش قفل اقتصادی کارساز است؟

آیا بزرگترین چالش دولت روحانی یعنی چالش اقتصادی که خود محصول چالش های مدیریت نشده قبلی است را می توان با یک دیپلماسی قوی و مدیریت متعادل رفع و به فرصت و پیروزی بدل کرد؟ راهکار موثر آن در چیست؟
به گزارش خبرنگار سیاسی پارس ، آنچه که عیان است بیماری اقتصاد فعلی ایران است. ریشه های این بیماری که به مانند ویروس بر جانش افتاده هر چند که زمینه های آن از دولت های قبلی بوده ولی راهکارهای دولت های نه و ده به جای آنکه داروی درمان آن را مصرف کند، بدون تشخیص و تجویز پزشک اقتصاد، خودسرانه و با اتکا به روش های باطل نه تنها درمان نکرد بلکه آن را تشدید کرده است؛ تا آنجا که شاید کمتر کسی را بتوان یافت که درد این بیماری را حس نکرده باشد.
ریشه های مشکلات اقتصادی دولت در چیست؟
از عمده ترین ریشه های آن می توان به اقتصاد تک محصولی معروف به بیماری هلندی و متکی به در آمدهای ارزی و نفتی اشاره کرد و بدون پیشگیری از آن در دولت های قبلی این دولت نیز به جای درمان تشدیدش کرد. وحال با تشدید تحریم های اقتصادی اثر آن واضح تر شده است.
از دیگر ریشه هایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته ارتباط ضعیف صنعت و دانشگاه است. در دنیای صنعتی امروز، صنعت بدون بنیان های علمی واضح است فرجام روشنی نخواهد داشت. این که سرعت رشد علمی در کشورمان یازده برابر میانگین جهانی است صحیح و قابل افتخار است. اما در تبدیل این علم به ثروت دچار ضعف هستیم که شاید بتوان گفت هیچ ادعا و افتخاری بر آن مترتب نیست. برای مثال این ادعا در زمینه نانوتکنولوژی به وضوح قابل شهود است.
بر این مطالب می توان این را افزود که یکی از ساده ترین راهکارهای دولت برای حل ضعف های اقتصادی، واردات برای تنظیم بازار و تسکین موقت دردهای اقتصادی است. به خصوص جنس های چینی امید تولید و رقابت را برای تولید کننده ایرانی گرفته و اولین عارضه جانبی بلند مدت این مسکن، جدی تر کردن چالش فعلی تولید است.
با سایه افکندن تحریم ها بر اقتصاد، ظلمی دیگر بر حوزه ی مظلوم تولید رفته. اینگونه که هزینه مواد اولیه در صورت امکان تهیه، زیاد خواهد بود. بر این موارد می توان اجرای ناصحیح هدفمندی یارانه ها را اضافه کرد و…
جدی ترین چالش پیش روی دولت روحانی چالش اقتصادی است که می توان آن را به چند دسته تقسیم کرد:
اول تورم است که طبق آمارهای بانک مرکزی به بیش از ۳۰% رسیده هر چند که گرانی خیلی از کالاها چیزی بیش از این را نشان می دهد. که این خود، محصول سیاه نقدینگی بالا است که به جای کانالیزه کردن آن برای تولید دست مصرف کننده است و نتیجتا تعادل ترازوی عرضه و تقاضا را به سمت تقاضا چرخانده و مطابق فرمول های ساده در اقتصاد گرانی و تورم را در پی داشته است.
دوم بیکاری است که ناشی از نامناسب بودن فضای کسب و کار است. دلیل دیگر آن را هم می توان در فضای ناامن تولید و همچنین متکی نبودن تولید بر دانش و عقب ماندگی پیشرفت تکنولوژی از پیشرفت علمی دانست. همچنین نشناختن و ندیدن ظرفیت ها و فرصت های موجود و نتیجتا بی توجهی و استفاده نکردن از این فرصت هاست.
سوم بدهی های روز افزون دولت که در نتیجه ی هزینه کردن بیش از درآمدها است. و جالب آنکه راهکار غیرقابل توجیه دولت برای پر کردن اختلاف هزینه های جاری و درآمدهایش چاپ بی رویه اسکناس توسط بانک مرکزی است که خود نقدینگی را هم در پی داشته است.
لذا نقدینگی را هم می توان یکی دیگر از این چالش ها دانست که البته با هدایت آن به سمت تولید قابل رفع است.
پنجم تولید که دچار آسیب جدی است و به سادگی می توان آن را لازم و ملزوم چالش های ذکر شده دانست. و می توان گفت تولید درد است و درمان نیز هم.
کوتاه ترین و موثرترین راهکار دولت برای گذر از این چالش ها:
راهکاری اساسی که کوتاه ترین راه نیز هست و می تواند دارویی کلی بر این چالش ها باشد را می توان در سیاست خارجی دولت آینده دانست. آنجا که با اجرای سیاست های تنش زدا با جامعه بین الملل البته با حفظ دیگر منافع ملت، تحریم ها برداشته شود. که اگر روحانی بتواند رستم گذر از این خوان شود، خوان های بعدی برای رسیدن به اقتصاد مطلوب و شایسته ایران راحت تر و قابل گذر خواهد شد.
چرا که اگر تشدید تحریم ها جای خود را به تقلیل و کم کم حذف تحریم ها بدهد زنجیر از پای تولید راحت تر باز می شود و در نتیجه ی رونق تولید قیمت تمام شده کالا کاهش یافته، تورم و بیکاری کاهش می یابد، صادرات بالا می رود و درآمدهای دولت خود را به هزینه ها می رساند و درنتیجه بدهی های دولت کاهش می یابد و نقدینگی به سمت تولید رفته و تعادل عرضه و تقاضا برقرار خواهد شد و…
حال باید دید آیا شاه کلید روحانی به قفل تحریم ها خواهد خورد یا باید از در دیگری وارد شود.
ارسال نظر