به گزارش پارس به نقل از جمهوری اسلامی، ایران، در دو دهه اخیر از تندروی های افرادی ضربه خورده است که در بیان مطالب و پیگیری مطالباتشان از زبان بی مهار، قلم سرکش، بداخلاقی، خشونت، بی حرمتی، مبالغه، تهمت و دروغ استفاده کردند. این قبیل افراد، را می توان در دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا یافت. خود" اصلاح طلبی" و" اصولگرائی" در ذات خود نه تنها عیب و اشکالی ندارند بلکه هر دو دارای نقاط قوت فراوانی هستند که به کمک همدیگر می توانند برای کشور مفید واقع شوند. از ترکیب اصولگرائی و اصلاح طلبی است که" اعتدال" پدید می آید و این همان چیزی است که نظام جمهوری اسلامی برای پیشبرد اهداف خود نیازمند آنست.

اصولگرائی و اصلاح طلبی اگر با سوءاستفاده عناصر افراطی دست کاری شوند، از کارائی می افتند و به ضد خود تبدیل می شوند. این، بلائی است که در ۸ سال حاکمیت جریان اصلاح طلب ها بر سر اصلاح طلبی و بر سر کشور آمد و بلائی است که در ۸ سال حاکمیت جریان اصولگراها بر سر اصولگرائی و بر سر کشور آمد. با این دو واقعه منفی، نباید اصل اصلاح طلبی و اصولگرائی را زیر سؤال برد، حتی اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل را نیز نباید زیر سؤال برد، کسانی که باید زیر سؤال بروند اصحاب افراط از این هر دو جناح هستند.

نکته کلیدی در این مقوله اینست که سران اصلاح طلب و اصولگرا نیز در دوران حاکمیت خود، حاضر نشدند با افراطیون برخورد کنند و آنها را مهار نمایند. به نظر می رسد آنها از افراطیون جناح خود به مثابه ابزاری برای پیشبرد اهداف حاکمیتی و تقویت قدرت خود استفاده کردند و از قباحت بهره برداری از تز پوسیده و ماکیاولی" هدف، وسیله را توجیه می کند" هراسی به خود راه ندادند. افراطیون دو جناح نیز از همین فرصت و حمایت، حداکثر سوءاستفاده را کردند و بداخلاقی را به اوج رساندن. بداخلاقی های افراطیون، در عرصه های زبان و قلم و عمل به قدری بی مهار و افسارگسیخته بود که مردم را نسبت به این هر دو جناح بدبین کرد و گزینه" اعتدال" را به عنوان مطلوب مردم به حاکمیت رساند.

اینک زمان آن فرا رسیده که دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا به تجدیدنظر در روش های خود همت کنند و پالایش محتوائی و مبنائی را محور اصلی این تجدیدنظر قرار دهند.

کشور و نظام، هم به اصولگرائی نیاز دارند و هم به اصلاح طلبی، لکن به عناصر افراطی این دو جناح نه تنها نیازی نیست بلکه آنها برای منافع ملت و مصالح نظام مضر هستند. زبان ها و قلم هائی که اصیل ترین شخصیت های نظام را به باد تهمت و افترا و حملات ناجوانمردانه می گیرند و به هیچ مبنا و معیاری پای بند نیستند، بیشترین ضربه را به کشور و ملت و نظام وارد می کنند. پالایش جناح ها از این عناصر کافی نیست، جناح ها باید نوع نگاهشان را تغییر دهند و اخلاق را مبنای موضعگیری ها و عملکردهای خود قرار دهند.

انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد، هر چند پیروزی" اعتدال" بود، ولی شکست اصلاح طلبی و اصولگرائی نبود، بلکه شکست تفکر افراطی موجود در این دو جناح بود. اکنون نیز همین عناصر دست به کار شده و درحال ادامه راه خود از طریق زبان و قلم هستند. عده ای سهم خواهی را شروع کرده و از همین حالا برای افراد مورد نظر خود پست و مقام مشخص می کنند، عده ای نیز با تحلیل های بی پایه خود تلاش می کنند خود را تبرئه کنند و جناح مقابل خود را عامل نابسامانی ها جلوه بدهند. واقعیت را نمی توان در هیچیک از این دو تحلیل یافت. هر دو جناح باید بفهمند که کشور و مردم از عملکردهای افراطی آنها خسته شده اند و رویکرد مردم به" اعتدال" نشان دهنده همین واقعیت است.

بازگشت از مسیر افراط برای جناح ها کار ساده ایست. کافی است ضوابط موضعگیری ها و اقدامات در تمام زمینه ها تغییر کند و برپایه اخلاق و انصاف استوار شود. گرفتاری امروز کشور که به انزوای افراطیون منجر شد، بی اعتنائی به اخلاق و فرود آوردن شلاق بداخلاقی و بی انصافی بر گرده این و آن با هدف رسیدن به قدرت و تحکیم پایه های آن است و این کثیف ترین و نامشروع ترین ابزار برای رسیدن به حاکمیت و افزودن بر قدرت است.

پای بندی به بازگشت از مسیر افراط و روی آوردن به اخلاق و انصاف را جناح ها می توانند در پرهیز از تحلیل های انحرافی، بداخلاقی های زبانی و قلمی وکارشکنی در کار دولت منتخب ملت نشان دهند. منظور این نیست که دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا نباید در دولت آینده حضور داشته باشند، بلکه هدف اینست که مطالبه سهم نکنند و دست رئیس جمهور منتخب را برای انتخاب باز بگذارند. ماهیت اعتدال اقتضا می کند در انتخاب اعضاء دولت فراجناحی عمل شود و محور انتخاب ها و انتصاب ها شایسته گزینی باشد. با چنین نگاهی، طبعاً از هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا در دولت آینده استفاده خواهد شد و طبعاً همین ترکیب است که می تواند بر مشکلات فائق آید.

عناصر افراطی هر دو جناح باید از انتخابات ۲۴ خرداد این درس بزرگ را بگیرند که بداخلاقی های زبانی، قلمی و عملی آنها عامل مهمی برای منزوی شدن خودشان بود و مردم با تجربه تلخی که از افراطیون در ذهن دارند دیگر هرگز فریب آنها را نخواهند خورد. آیا بهتر نیست قلم ها و زبان ها از این پس به جای تهمت زدن و اهانت کردن، به خدمت اخلاق و تقویت نقاط قوت و مثبت در آیند و برای تحکیم مبانی وحدت ملی تلاش نمایند؟