به گزارش پارس نیوز،  بازیگران حرفه‌ای،‌ «نقش خوب» را به در صحنه ماندن ترجیح می‌دهند. سناریو و فیلمنامه را می‌خوانند، بازیگران مقابل خود را می‌سنجند، کارگردان و تیم تولید را ارزیابی و سپس به این نتیجه می‌رسند که بازی در این اثر نمایشی چه اثری بر سابقه حرفه‌ای آنها خواهد گذاشت. برای آن‌ها نقشی مهم است که «مردم بسپارند به یاد».

* پراگماتیسم اصلاح‌طلبانه

همان روزی که عارف را کنار گذاشتند و یک غیر اصلاح‌طلب را به جایش نامزد خود برای ریاست جمهوری کردند، می‌شد امروز را دید. اصلاح‌طلبان در سال 92 مصلحت‌طلبانه خود را در مسیری قرار دادند که 8سال مجبور به پیمودن آن هستند. آن‌ها از کارگردان تدبیر و امید سناریو نخواستند، تعهد تشکیلاتی نگرفتند و صرفا بر اساس سخنان اصلاح‌طلبانه‌اش پشت او ایستادند. خیلی از اصلاح‌طلبان همچون محمد عطریانفر مدام تاکید می‌کردند که «رویکرد اصلاح‌طلبانه روحانی از عارف هم پیشی گرفته است».

* اصلاح‌طلبی بدون اصلاح‌طلب

محمدرضا تاجیک تئوریسین اصلاحات که زیاد معتقد به درون گود بودن و در صحنه قدرت بودن اصلاحات نیست، می‌گوید: «اصلاح‌طلبان به عنوان دستگاه قدرت با اصلاح‌طلبی برخورد کردند. ما اصلاح‌طلبی را ابزار قدرت قرار دادیم و هر زمان که به قدرت رسیدیم، فراموش کردیم از کجا آمده‌ایم و چون «اصلاح طلبی بدون اصلاح طلب» داشتیم، مثل دموکراسی بدون دموکرات؛ در فردای قدرت وقتی آب دیدیم مشخص شد شناگران ماهری هستیم و معلوم شد می توانیم مستبدان قاهری هم باشیم».

*انحراف بزرگ

اصلاح‌طلبانِ ضد اصلاحات، بلایی است که دامنگیر اصلاحات شده و نه تنها در دولت بلکه در مجلس و شورای شهر نیز آنها را درگیر کرده است. اگر اصلاحات را با تعریف معمول گفتمان،‌ یک گفتمان بدانیم، باید دال مرکزی آن «اصلاح» باشد ولی در سال‌های متمادی و به جسارت می‌توان گفت از همان سال76،‌ «قدرت» به عنوان دال مرکزی، توسط حاملان اصلاحات برگزیده شد و تمام حواشی ایجاد شده از سوی این جریان سیاسی نیز میوه این «انحراف بزرگ» در پارادایم اصلاح‌طلبی است.

آنها فراکسیون امید و شورای شهر پنجم را هم با این خطای راهبردی راه انداختند. صرف حضور در مجلس و تصاحب شهرداری به عنوان دو نهاد مهم قدرت،‌ بدون توجه به کیفیت و مسئولیت‌های سنگینی که متوجه این دو نهاد است، خروجی ضعیفی از این دو ارائه داد و کار را به جایی رساند که امروز اصلاحات از آینده خود بیم‌ناک است.

* نا امیدی مردم از اصلاح‌طلبان

آخرین اظهار نظر در این زمینه از سوی فائزه هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی است. او می‌گوید: «ما در سال 92 و 94 دو انتخابات داشتیم که اصلاح‌طلبان توانستند در این دو انتخابات پیروز شوند. کرسی عمده اعضای شورای‌های شهر در سراسر کشور هم اصلاح‌طلبان به دست آوردند. مردم از اصلاح‌طلبان حمایت و پشتیبانی کردند اما اصلاح‌طلبان نتوانستند پاسخ مردم را بدهند ... عقیده من این است که مردم انتظاراتی را که داشتند در عملکرد اصلاح‌طلبان ندیدند. به همین دلیل مردم از اصلاح‌طلبان ناامید شدند. بسیاری از اصلاح‌طلبان به دنبال منافع باند و دسته خود هستند و عملکرد مناسبی نداشتند تا مردم امیدوار شوند که با پشتیبانی آنها بتوانند به مقاصد و مطالباتشان برسند».

بی‌شک در ماه‌های آینده تلاش اصلاحات این خواهد بود که یا به طور کامل برائت خود را از کارنامه عملکرد دولت اعلام کند و یا به قول محمدجواد جوادی حصار عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، به دنبال ثبت سرمایه اصلاح طلبی باشند.

سخنان خوئینی‌ها برای «ثبت سرمایه» بود/ روحانی نقش «رئیس‌جمهور ناتوان» را بازی می‌کند

هرچند این دو، کاری بسیار دشوار می‌نماید؛ چون اصلاح‌طلبانی چون محمد قوچانی هم پیش از این تاکید کرده‌اند که جامعه روحانی را اصلاح طلب می شناسد و این دو(اصلاحات و دولت) در افکار عمومی قابلیت تفکیک ندارند.

قوچانی: جامعه روحانی را اصلاح‌طلب می‌شناسد

امروز بهترین زمان است که بار دیگر اصلاح‌طلبان بنشینند و بررسی کنند که چگونه می‌شود در عین اینکه هم رئیس جمهور مورد حمایتشان بر سر کار است،‌ هم سهم قابل توجهی از مجلس را دارند و هم شورای شهر تهران را از آنِ خود کرده‌اند، ولی هیچ صدای امیدوارانه‌ای از اردوگاهشان به گوش نمی‌رسد.