به گزارش پارس نیوز، محمدرضا اخضریان عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت در گفت‌وگو با خبرنگاران، درباره  بایسته‌های موفقیت ایده نواصولگرایی اظهار داشت: بیشتر تجربه کاری جریانات سیاسی در کشور ما نشان می‌دهد که عمده مدیران سیاسی و اقتصادی یا فرهنگی ما وقتی با یک مسئله روبرو می‌شوند و مشکلی ایجاد می‌شود، بلافاصله به‌دنبال تغییر ساختار هستند و تلاش می کنند تا ساختاری جدید شکل دهند و با ایجاد ساختاری جدید مسئله را حل کنند.  تعدد احزاب در کشور هم ناشی ‌از همین تفکر است که تصور می‌کنند این مشکل با ایجاد ساختاری جدید حل می‌شود.

وی افزود: در جریان اصول‌گرایی هم شاهد این مسئله بودیم که بر اثر آن اصولگرایان در ارتباط خود با مردم و بیان نکات و دیدگاه خود دچار چالش شدند و تشکل‌هایی از درون اصول‌گرایی مانند جمنا با این تصور به میدان آمدند که برای حل مشکل باید تشکل و ساختار جدید ایجاد شود. درحالی ‌که شاید بیشترین مشکلی که کمترین اقبال را در جامعه سیاسی داشته است این‌ است ‌که تشکل‌های سیاسی به‌جای اینکه شکل ها و عناوین خود را عوض کنند و همان افراد گذشته را باز در یک سازمان جدید ببینیم، باید نرم‌افزار سیاسی خود را تغییر دهند و در آن بازنگری کنند.

*جریان نواصول‌گرایی درپی ایجاد نرم‌افزار سیاسی جدیدی است

اخضریان ادامه داد: این مسئله در اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان دیده شده و این اشتباهات را هردو جریان هنوز هم تکرار می‌کنند. وجود این مسئله در اصول‌گرایان و تکرار آن طی انتخابات چند دوره اخیر باعث شده تا برخی از اصول‌گرایان به‌جای ایجاد یک ساختار جدید، در پی تغییر نرم‌افزار سیاسی خود باشند. جریان نواصول‌گرایی همان تغییر است که به ‌جای تشکل جدید درپی ایجاد نرم‌افزار سیاسی جدیدی است.

وی با بیان اینکه طی سالیان گذشته جریان اصول‌گرایی علی‌رغم داشتن ارزش‌ها و باورهای محکم که ریشه در مبانی انقلاب دارد، نتوانسته به نیازها و ضروریات روز جامعه پاسخ دهد و این به‌روزرسانی در جریان اصول‌گرایی شکل نگرفته است، تصریح کرد: نکته دیگر اینکه اصول‌گرایان به‌دلیل گرایش‌های عقیدتی و مذهبی که دارند، همواره نتیجه را رها کرده و به تکلیف‌گرایی روی آورده اند و این موضوع همیشه برای آنان مهم‌ترین مسئله بوده است. یعنی احساس تکلیف می‌کنند که کاری انجام دهند فارغ‌ از اینکه نتیجه آن منجر به پیروزی جریان اصول‌گرایی بشود و یا نشود. این نوع نگاه طی چند دوره اخیر به سود اصول‌گرایان نبوده است.

وی تاکید کرد: نکته دیگر اینکه جریان اصول‌گرایی جدایی اجتماعی با مردم دارد. یعنی مردم پیوندهایی که در دوره‌های گذشته با جریان اصول‌گرایی داشتند، دیگر ندارند و دیگر این جریان نتوانسته پیوند با مردم را برقرار کند و تلاش کند تا مردم جزء لایتجزی تحولات اجتماعی باشند.

عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت پیرامون منشا عدم ارتباط با مردم، تصریح کرد: مشکل از خود جریان است که نتوانسته پیوند اجتماعی خود را حفظ کند. طبیعی است که در یک بستر زمانی مردم گرایش ها، نیازها و ضروریات فکری، سیاسی و اقتصادی جدیدی پیدا می‌کنند و وظیفه جریانات سیاسی است که متناسب با نیاز روز و براساس ارزش‌های پایدار خود، هنجارها را اصلاح نمایند. اما جریان اصول‌گرایی نتوانسته ضروریات اجتماعی و سیاسی کشور را متناسب با شرایط روز به مردم معرفی نماید. درنتیجه جدایی بین مردم و جریان ایجاد شده است. مردم خودشان راه را انتخاب می‌کنند و این جریانات سیاسی هستند که باید راه درست را به مردم معرفی و اعلام نمایند.

وی با تاکید بر اینکه از دیگر ایرادات جریان اصول‌گرایی که منجر به تفکر نواصول‌گرایی شد، احساس پدری است که برخی طیف‌های اصول‌گرایان درمقابل جوانان برومند خود دارند، اظهار داشت: یعنی این تلقی را دارند که ما به‌عنوان یک پدر سنتی باید بالای سر این جریان باشیم و فرصت را به آزمون‌ و خطای جوانان و حرف نو نمی‌دهند و همچنان تلاش می‌کنند نقش پدری داشته باشند.

اخضریان با بیان اینکه همه فعالان سیاسی باید زمانی را برای بازنشستگی درنظر بگیرند که با تمام احترام و عزتی که دارند باید این جریان را به دیگران بسپارند که زبان و ادبیات امروز را می‌شناسند و ارتباط بهتری با مردم دارند،گفت: تازمانی ‌که جریان نو نشود، همان آسیب‌ها همواره تکرار می‌شود و نتایج گذشته حاصل می‌شود.نکته دیگر اینکه طی 10تا12 سال گذشته جریان اصول‌گرایی، به‌سمت بنیادگرایی سوق داده شده است و بخش قابل توجهی از اصول‌گرایان که در گذشته حرف اصلی را می‌زدند در حال حاضر منزوی شده اند و جریان اصولگرا، بنیادگرا شده است. البته این افراد بنیادگرای حاضر در جریان هم جزئی از جریان هستند که قابل انکار نیست. اما پیشرانی آنها در این جریان این نتیجه را داشته که بخشی ‌از جریان را منزوی کرده و در ذهنیت مردم این تلقی را جای انداخته که همه اصول‌گرایان چنین هستند. درحالی ‌که این اتفاق برای اصلاح‌طلبان هم درگذشته رخ داد و طیفی از آنان سوار بر مجموعه اصلاح‌طلبان شدند و این جریان را به قهقرا کشاند.

*لازمه موفقیت جریان اصول‌‌گرا این است‌ که نقد درون گفتمانی را بپذیرد

وی ادامه داد: جریان اصول‌گرایی هم دچار چنین آسیب‌هایی شده و پیشنهاد نواصول‌گرایی از مجموعه این آسیب‌ها ایجاد شده است تا جریان اصول‌گرایی بازخوانی در خود داشته باشد و بپذیرد که تغییراتی را انجام دهد. لازمه موفقیت جریان اصول‌‌گرا این است‌ که اولا نقد درون گفتمانی را بپذیرد و ازآن استقبال کند. دوم اینکه آنچه به‌عنوان نواصول‌گرایی مطرح می‌شود، ابتدا شنیده شود. هنوز افرادی نمی‌دانند این جریان چیست و مقابل آن واکنش نشان می‌دهند. وقتی موضوعات جدیدی مطرح می‌شود، درمقابلش واکنش ایجاد می‌شود و حال جامعه سیاسی هم باید تفکر و منش این جریان نو را بشناسد و حرفش را بشنود. سوم اینکه درهیچ شرایطی وحدت بین جریان اصول‌گرایی نباید شکسته شود. زیرا اصول‌گرایی جریان جدیدی نیست و نواصول‌گرایی هم چیزی خارج‌از اصول‌گرایی نیست. بلکه نرم‌افزار اصول‌گرایی است که باید نو شود و نه ساختار نو که درمقابل اصول‌گرایی بایستد.

عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت ضمن اشاره به اینکه مسئله دیگر اعتماد به جوانان و همان کاری است که دردوران جنگ و سازندگی انجام دادیم، خاطرنشان کرد: حال در ساخت سیاسی جدید کشور هم باید به جوانان اعتماد نمود. البته جوانان در بخش‌های مختلف اصول‌گرایی حضور دارند، اما در ساختار تصمیم‌گیری نیستند و فقط در ساختار عملیاتی هستند و حال باید فکر نواصول‌گرایی به جوانان اعتماد کند. منظوراز جوانان هم سنی خاص نیست، بلکه طیفی ‌از جامعه است که فکر نو دارند و شاید سنی بالاتراز جوانی هم داشته باشند. مهم فکر است که جوان بیاندیشد و کهنه نباشد.

وی به «گفتگوی مداوم» اشاره کرده که باید اصول‌گرایان درمیان خودشان و با دیگران داشته باشند و درباره اصول و ارزش‌ها و هنجارهای مبتنی‌بر آن گفتگو کنند، گفت: تا این موارد به بحث گذاشته نشود و مورد پذیرش و اجماع قرار نگیرد، تبدیل به باوری فرهنگی و سیاسی برای جریان اصول‌گرا نمی‌شود و فقط نوشتن آن روی کاغذ کمکی نمی‌کند تا فکر جدید تولید شود.

* اصولگرایان برخورد سرد یا مخالفت‌آمیزی با نواصولگرایی نداشته‌اند

اخضریان پیرامون عدم استقبال بخشی از جریان اصولگرای از ایده نواصولگرایی نیز تصریح کرد: جریان اصول‌گرایی سابقه طولانی مدت دارد و از 50 تا60 سال قبل از انقلاب آغاز شده است و در فضای سیاسی و فرهنگی کشور حضور داشته است؛ اما نواصول‌گرایی مدتی محدود است که مطرح شده و وارد ادبیات سیاسی شده است. البته بنده برخورد سرد و یا مخالفت‌آمیز با این جریان نو را قبول ندارم . اگر واکنشی هم باشد به دلایل مختلفی است که باید نظرات مخالفان را شنید.

وی افزود: در صحبت‌هایی که با آنان داشتم مشخص شد که آنها با مفاهیم، کارکردها و اجزای نواصول‌گرایی آشنایی ندارند و هنوز مکتوبی به دستشان نرسیده و اصول نواصول‌گرایی را ندیده‌اند. اما اگر ادبیات نواصول‌گرایی فراگیر شود و درباره آن کنفرانس، گفتگو و نشست برگزار شود، در آن زمان می‌توان فهمید که آیا واکنش به این جریان نو سرد یا گرم است. هر چند باز هم معتقدم که بنده به شخصه برخورد سردی از سوی اصولگرایان ندیده‌ام. حتی برعکس، استقبال هم شده و ادبیاتی مشترک وجود دارد.

عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت با اشاره به اینکه نمی‌توان این موضوع را هم کتمان کرد که بخشی ‌از جریان نواصول‌گرایی رویکرد محافظه‌کارانه دارد و محافظه‌کاری جزئی از اصول‌گرایی است، اظهار داشت: اما طیفی که محافظه‌کارترند به هر تغییری حساسیت و واکنش نشان می‌دهند و تا قانع نشوند که آنچه مطرح شده کمکی به اصول‌گرایی می‌کند و یا خیر، آن را نمی‌پذیرند و زیربار آن نمی‌روند. این طیف محدود هستند و تعامل با آنها زمان می‌برد.

اخضریان ادامه داد: بخش دیگری از اصول‌گرایان اصل موضوع نواصول‌گرایی را با مصادیق نواصول‌گرا خلط می‌کنند. یعنی افرادی را در ذهن خود می‌آورند که ممکن است با آن افراد همخوانی نداشته باشند. اما این موضوع ربطی به جریان نواصول‌گرایی ندارد زیرا نواصول‌گرایی تشکل و فرد نیست بلکه یک فکر است. اینان اگر با جریان نواصول‌گرایی آشنا شوند واکنش دقیق‌تری خواهند داشت.

وی در همین راستا ادامه داد: بخش دیگر کسانی هستند که جریان نواصول‌گرایی را تهدید می‌دانند. این افراد هم در داخل و هم خارج جریان اصول‌گرایی هستند و گمان می‌کنند این جریان نو می‌تواند آنها را در فضای سیاسی کشور به عقب براند. طبیعی است ‌که در یک فرایند سیاسی ممکن است، رقابت‌های درون گروهی و برون گروهی وجود داشته باشد و اتفاقاً واکنش آنها کمک می‌کند که جریان نواصول‌گرایی بیشتر پردازش شود و کمک به گفتگوی انتقادی می‌شود که از ضروریات این جریان نو است.

*نباید چیزی به ‌نام نواصول‌گرایی در مقابل اصول‌‎گرایی باشد

عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت در پاسخ به این سوال که برای انتخابات، جریان نواصول‌گرا چه برنامه‌ای باید داشته باشد؟گفت: بنده فعال اجرایی در انتخابات نیستم اما به‌نظرم رویکرد انتخاباتی اصول‌گرایان چند شرط دارد؛ اولین شرط آن وحدت است. به‌این معنا که چیزی به‌نام نواصول‌گرایی نباید به ‌عنوان تشکل جدید مطرح شود. زیرا تشکل نیست و نباید در انتخابات هم مطرح گردد. البته درون جریان اصول‌گرایی می‌تواند افراد و احزاب نام‌های خود را داشته باشند، چنان‌که در گذشته هم بوده است، اما نباید چیزی به ‌نام نواصول‌گرایی در مقابل اصول‌‎گرایی باشد و حتما باید وحدت جریان اصول‌گرا در انتخابات مجلس سال آینده حفظ گردد.

وی تاکید کرد: باید از گنگ بودن برنامه‌ها پرهیز گردد و آن را روشن نمایند. مردم نیاز دارند که برنامه روشن اقتصادی و سیاسی و عملیاتی جریانات را بدانند. دوره شعار سرآمده است و مردم به شعار رای نخواهند داد. بلکه به برنامه رای می‌دهند و اگر برنامه‌ها هم کلی باشد باز مردم استقبال نمی‌کنند. باید به‌طور دقیق و آماری برای مردم بیان شود که وضعیت شما با این کارها از حالت "الف" به "ب" ارتقا پیدا می‌کند و برنامه روشن و عملیاتی وجود داشته باشد.

عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت افزود: کار دیگر اینکه اگر بنا باشد، تفکر نواصول‌گرایی همواره کارایی داشته باشد، لازمه آن رسیدن به چهره‌های نو است که همواره باید باشد. چهره‌هایی که همواره در انتخابات ها نقش تصمیم‌گیر و یا نامزد داشته اند، باید نو شوند و حرف تازه به مردم بزنند. این چهره‌های نو باید از الان شناسایی دقیق شوند و کسانی‌که در عرصه تصمیم‌گیری هستند باید برای مردم چهره نو باشند و این تلقی نباید برای مردم ایجاد شود که اینها همان افراد دوره قبل هستند که با اسمی جدید باز آمده اند. باید مردم متوجه شوند که افرادی تازه با رویکری تازه آمده اند.

وی با بیان اینکه در نهایت اینکه باید کار تشکیلاتی منسجم شکل گیرد و اینکه هرگروهی برای خودش کار انجام دهد درست نیست، اظهار داشت: لازمه کار تشکیلاتی منسجم این است‌که تشکل خود را به‌صورت برنامه‌ریزی شده و مدیریت شده و به‌عنوان یک نهاد انتخاباتی مدنظر قرار دهند و کار کنند.

*حزبی که تعامل ندارد به درد موزه می خورد

اخضریان در پاسخ به سوالی پیرامون امکان تعامل جریان نواصول‌گرایی با اصلاح‌طلبان و یاهر جریان دیگری تصریح کرد: حزب بدون تعامل یا منزوی است و یا یک گروه چریکی است و غیر از این معنایی ندارد. حزبی که تعامل ندارد به درد موزه می خورد. طبیعی است ‌که  جریانات سیاسی اگر می‌خواهند حضور داشته باشند، باید در عرصه‌های مختلف تعامل داشته باشند.

وی افزود: تعامل با مردم، تعامل با گروه‌های درون ساختاری خودشان، تعامل با رقبای سیاسی و تعامل با دولت، همگی عرصه‌های مختلفی از تعامل است. شرط تعامل هم پیدا کردن افتراقات و اشتراکات است. تعامل، نادیده گرفتن افتراقات نیست، بلکه گفتگو در زمینه اشتراکات و روشن کردن بحث درباره افتراقات است. مثلاً جریانات اصول‌گرا که منتقد دولت هستند بیان می‌کنند که در فلان زمینه خاص، جمهوری اسلامی نیاز به کمک دارد و حال که دولت کنونی روی کار است با آن تعامل می‌کنند و البته خطوط قرمز خود را هم بیان می‌کنند.

عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت در پاسخ به این سوال که درکشورهای پیشرفته هم جناح‌های رقیب به‌همین شکل هست و آیا این تعامل هم بین آنها دیده می‌شود؟ خاطرنشان کرد: قطعاً اینطور است و هیچ کشوری بدون تعامل تداوم ندارد. همه کشورها یک میثاق ملی تحت عنوان قانون اساسی دارند که اصول مشترک برای همه آنان است و همه احزاب و طیف‌های سیاسی به آن متعهد هستند.

وی افزود: اگر تشکلی باشد که اصول قانون اساسی راقبول ندارد، تبدیل به اپوزیسیون می‌شود و حزب و جریان داخلی تلقی نمی‌گردد. اگر کسی می‌خواهد از اصول قانون اساسی عبور کند درهیچ نظامی مورد پذیرش نیست و اپوزیسیون است. در همه کشورها و دولت‌ها یک‌سری موضوعات وجود دارند که مسائل کلان نظام است و همه روی آن اتفاق نظر دارند. اما در رابطه با شیوه عمل به آن اختلاف‌نظر وجود دارد.

اخضریان با بیان این نکته که وقتی هم در یک نظام سیاسی در هر موضوعی به چالش برمی‌خوریم، همه جریانات سیاسی پشت نظام می‌ایستند، اظهار داشت:  حال ممکن است دولت آن نظام مربوط به آن حزب و یا حزبی دیگر باشد. به عنوان نمونه، اگر الان رییس جمهور کشور ما از جریان اعتدال‌گرا و اصلاح‌طلب نمی‌بود و از افراد اصول‌گرا می‌بود، آیا وقتی بحران اقتصادی داشتیم، به دیگر احزاب ربطی نداشت؟ مسلماً همه باید پشت دولت بایستند تا نظام تقویت شود. پس این مسئله از موضوعات کلان ملی است و ربطی به جناح‌های سیاسی ندارد. اینها موضوعاتی هستند که جریانات سیاسی داخل کشور موظف به عمل در برابر آن هستند و جزء قسم آنها است که برای حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران تلاش کنند. اگر چنین نباشد تبدیل به یک اپوزیسیون برانداز می‌شوند. زیرا دراین چارچوب اصلاً گفتگو وجود ندارد و تعاملی هم نیست. بین احزاب اختلاف بنیادین در رابطه با اجرای اصول قانون اساسی ممکن است وجود داشته باشد که با تعامل حل می‌شود و مشترکات را باید محور تعاملات متعدد گروه‌های سیاسی قرار دهند.