به گزارش پارس نیوز، 

امیرعبداللهیان که متولد سال (1343 ) در دامغان، دارای مدرک کارشناسی روابط دیپلماتیک از دانشکده وزارت امور خارجه، کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل و دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه تهران است. وی مدیرکلی خلیج فارس و خاورمیانه وزارت امور خارجه، سفیری جمهوری اسلامی ایران در بحرین،ریاست ستاد ویژه عراق در وزارت امور خارجه، معاونت مدیرکلی خلیج فارس وزارت امورخارجه، معاونت دستیار ویژه وزیر خارجه در امور عراق را در فهرست سوابق کاری خود دارد.

امیرعبداللهیان که این روزها نقش مهمی در دیپلماسی پارلمانی جمهوری اسلامی ایران ایفا می‌کند، حدود 27 ماه پیش  معاونت عربی آفریقایی وزارت امور خارجه را به‌عهده داشت، او همچنان در اذهان عمومی به‌عنوان یک دیپلمات انقلابی شناخته می‌شود.

چند روز پیش بخش اول مصاحبه درباره ناگفته‌هایی از مذاکرات ایران و آمریکا در دوره احمدی‌نژاد و واسط این مذاکرات منتشر شد؛ امروز نیز بخش دوم این گفت‌وگو از نظرتان می‌گذرد.

* اخیراً تحرکاتی برای مخدوش شدن مناسبات ایران و عراق آغاز شده، به طور مثال در داخل کشور برخی روزنامه‌های غربگرا  خبر خلافی درباره زائرین عراقی در ایران را به صورت گسترده پوشش دادند و گزارشاتی را مبتنی بر همان اخبار خلاف زمینه منتشر کردند و پس از آن شاهد اتفاقاتی در بصره بودیم که با به آتش کشیده شدن کنسولگری کشورمان در این شهر از سوی برخی به اوج رسید. به نظر می‌رسد در آستانه اربعین سناریویی علیه اتحاد استراتژیک دو ملت و دولت عراق و ایران در حال شکل‌گیری است، به نظر شما چه جریان یا گروه‌های ورای این قضایا هستند؟

به نظر بنده مثلثی که ترامپ، نتانیاهو و محمد بن سلمان علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته‌اند ابعاد مختلفی دارد، آنها می‌خواهند دستاوردهای رفتار سازنده جمهوری اسلامی ایران در منطقه را در حوزه‌های مختلف تخریب کنند. امروز بخشی از این موضوع را در بصره شاهد هستیم. آن چیزی که در ورای اتفاقات بصره وجود دارد این است که کسانی که مروج شیعه انگلیسی، تسنن آمریکایی و وهابیت صهیونیستی در منطقه هستند، پشت این جریانات قرار دارند.

 

** صحنه‌گردان حوادث بصره؛ از شیعه انگلیسی تا سنی آمریکایی

حضور اشغالگرانه انگلیسی‌ها در جنوب عراق قدمت و تاریخ دارد، حالا ممکن است مخاطبان شما بگویند ای بابا! نسل جوان دستگاه دیپلماسی در کشور هم مثلا حرف‌هایی که در زمان مصدق زده می‌شد را باز هم تکرار می‌کنند و انگلیسی‌ها را عامل می‌دانند. اما حقیقت این است که انگلیسی‌ها در مسائل عراق هیاهو نمی‌کنند ولی توطئه و تخریب و دامن زدن به اختلافات در عراق را برای رسیدن به اهداف‌شان به جد دنبال می‌کنند.

آمریکایی‌ها هنوز هم درک درستی از عراق ندارند، اما در عین حال علی‌رغم این که شناخت خوبی ندارند در همان حد شناخت اهداف خودشان را دنبال می‌کنند. به نظر بنده اهداف مشترک آمریکا و انگلیس در یک مقاطعی منطبق می‌شود بر این که اختلافات شیعی -شیعی و شیعی- سنی باید در عراق زیاد شود چون به هر میزان که این اختلافات زیاد شود آنها برای ماندن در این کشور توجیه پیدا می‌کنند.

عربستان سعودی هم متاسفانه کیسه پول و گاوصندوق این بحث‌ها شده و سعی می‌کند در هر طرحی که رژیم صهیونیستی، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها دارند دلارهای نفتی خود را پای کار بیاورد. سعودی‌ها تا 4 سال پیش تکلیف خود را می‌دانستند، آنها پشت تروریست‌ها و عوامل ناامنی در عراق بودند اما بعد از آن به این نتیجه رسیدند که سرشان کلاه رفته و از پروسه و روند سیاسی در عراق جا مانده‌اند برای این که نفوذ خودشان را در این کشور زیاد کنند باید سطحی از رفتار سازنده پوششی را هم داشته باشند، لذا آمدند و اصرار کردند که سفارت‌خانه خودشان را در عراق بازگشایی کنند و سرکنسولگری خود در نجف، کربلا، بصره و اربیل را فعال کنند. آنها راهی را دنبال کردند که هیچ دلیل منطقی ندارد.

اگر الان شما می‌گفتید که در شرقیه عربستان شیعیان دارای حریت و آزادی هستند و عربستان برای رفت و آمد شیعیان سعودی به نجف و کربلا سرکنسولگری خود را فعال کرده، قابل قبول بود. عربستانی که در شرقیه در حال سرکوب شیعیان است چه منطقی دارد که سرکنسولگری خود در کربلا و نجف را فعال کند؟ عربستان در گذشته صرفاً جانب تخریب و حمایت از تروریست‌ها را در عراق برعهده داشت که نگذارد ثبات در عراق ایجاد شود. اگر از بنده بپرسید می‌گویم حاکمان عربستان هنوز نتوانسته‌اند واقعیت عراق جدید را برای خود هضم کنند. خاندان آل سعود برگزاری انتخابات و ایجاد دموکراسی در عراق را به عنوان یک کشور مهم در جهان عرب برای خود سم مهلک می‌دانند. لذا رویکرد سعودی‌ها این است که با یک دست کماکان پشت عوامل تفرقه، ‌ناامنی و تروریست‌ها باشند و با یک دست دیگر از ظرفیت‌های دیپلماسی و پوششی برای اختلاف‌افکنی و اخلال بهره گیرند.

 اکثر دیپلمات‌های که به عنوان کارمند سرکنسولگری عربستان به ایران می‌آمدند عوامل امنیتی آنها بودند، اما تحت کنترل و اشراف کامل سیستم‌های امنیتی ما بودند.

 

**عمده دیپلمات‌های سعودی در ایران "امنیتی" و در اشراف اطلاعاتی ما بودند

ما زمانی که با عربستان ارتباط داشتیم هر بار که می‌خواستیم در ارتباط با حج تمتع صدور روادید برای حجاج را آغاز کنیم آنها به ما اعلام می‌کردند که نیروی کنسولی در ایران کم داریم و لیستی 20 تا 30 نفره به ما می‌دادند که برای آنها روادید صادر کنیم تا بیایند کارهای کنسولی انجام بدهند؛ تا این کار انجام نمی‌شد برای ما روادید صادر نمی‌کردند. در این راه فشارهایی نیز به مسئولان حج و زیارت ما وارد می‌کردند. در 5 سالی که بنده معاون عربی آفریقای وزارت خارجه بودم این سناریو هر سال تکرار می‌شد. یک بار بنده به بخش ذیربط خودمان گفتم که آمار دیپلمات‌های ما و عربستان سعودی را در بیاورند که ببینیم چه مقدار است؟ دیدیم در همان زمان که آنها لیست 25 نفره داده بودند مجموع دیپلمات‌های‌شان در تهران و مشهد حدود 120 نفر بود و مجموع دیپلمات‌های ما در ریاض و جده کلاً 28 نفر. البته جالب است که بدانید اکثر اینها که به عنوان کارمند سرکنسولگری می‌آمدند عوامل امنیتی آنها بودند، اما تحت کنترل و اشراف کامل سیستم‌های امنیتی ما بودند.

 

*با توجه به اینکه در چند روز آینده سالگرد حمله به سفارت عربستان را پیش رو داریم، برخی معتقدند که خود عربستانی ها در پشت پرده این موضوع قرار دارند، آیا اسنادی به دست آمده که نشان دهد سعودی‌ها نقشی در این ماجرا داشته اند؟

اگر بخواهیم واقع‌بینانه بررسی کنیم چند عامل در این ماجرای نادرست، دست داشت. ثقل طراحی این عوامل به طرف عربستان سعودی بوده تا ما، زیرا عربستان سعودی نزدیک 500 زائر ما را در خوش‌بینانه‌ترین تحلیل به دلیل بی کفایتی عوامل برگزاری حج، در حادثه منا به شهادت رسانده‌ بود، بالاترین آمار مربوط به شهدای حادثه منا در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران در آن مقطع بود. نکته بعدی این است که بعد از آن عربستان سعودی اصرار بی موردی داشت که پیکر این شهدا تحویل جمهوری اسلامی ایران نشود، در عین حال پیکر سایر کشته‌شدگان حادثه منا را هم به هیچ کشوری ندادند، به طوری که اگر به خبرنگارهایتان بگویید که در این زمینه در کشورهای اسلامی تحقیق کنند، می‌بینند که یک جسد حادثه به یک کشور داده نشد، مگر جمهوری اسلامی ایران. چرا؟ به دلیل اینکه در آن حادثه واقعاً تعداد زیادی کشته شده بودند و این نوعی بی حیثیتی برای عربستان بود و نمی‌خواست که سند بی‌لیاقتی‌اش در اداره حج را به همه جهان اسلام صادر کند.

مفتی‌های عربستان سعودی بلافاصله فتوا دادند که کسی که در حج کشته می‌شود و یا فوت می‌کند، فضیلت والایی دارد و باید در همان سرزمین دفن شود! حاکمان عربستان سعودی یک کلاهی هم که سر بازماندگان این حادثه گذاشتند، این بود که اعلام کردند که پادشاه عربستان دستور داده که این اجساد به طور رایگان دفن شوند و هزینه‌ای بابت آن پرداخت نشود، همه سیستم‌ها را مدیریت کردند که یک جسد از خاک عربستان بیرون نرود.

 

** 2 ساعت بعد از فرمایش قاطع رهبری، سعودی‌ها  پیام دادند همه پیکرهای شهدای منا را تحویل می‌دهیم

اگر پیامی که مقام معظم رهبری از نوشهر دادند نبود، یک پیکر از شهدای حادثه منا را سعودی‌ها به ما تحویل نمی‌دادند. پروسه‌ای برای طی تشریفات انتقال هر پیکر ایجاد کرده بودند که از سازمان پزشکی قانونی، وزارت بهداشت، وزارت کشور و حمل و نقل هوایی عربستان سعودی باید عبور کند، یعنی اگر می‌خواستید برای هر پیکر این پروسه را طی کنید، در روال آنها، در خوشبینانه‌ترین حالت، 40 روز زمان می‌برد، انصافا در آن مقطع آقای قاضی‌عسکر نماینده مقام معظم رهبری در امور حج که مسئولیت خیلی سنگینی متوجه وی بود، به همراه آقای اوحدی و سایر همکاران سرکنسولگری و سفارت جمهوری اسلامی ایران و وزارت خارجه تلاش فراوانی کردند تا این کار به سرانجام برسد.

اما همه تلاش‌های دیپلماتیک و تلاش‌های میدانی آقای قاضی‌عسکر و اوحدی و مجموعه عواملی که داشتیم و حتی هیئتی که از طرف دولت به سرپرستی آقای قاضی‌زاده وزیر بهداشت و آقای قشقاوی معاون وقت کنسولی وزارت خارجه برای پیگیری این موضوع به عربستان رفته‌ بودند، هیچ‌کدام نتیجه‌ بخش نبود و حتی یک پیکر شهید ما از حادثه منا به کشور باز نگشت، اما آن برخورد قاطعی که حضرت آقا داشتند باعث شد که ظرف 2 ساعت سعودی‌ها به ما پیام دادند و گفتند که به ما دستور داده شده که بدون طی تشریفات، همه پیکرهای شما را تحویل دهیم، یعنی به جایی رسید که سعودی‌ها گفتند که این پیکرهای شهدای ایران را بدهیم، راحت شویم، اگر این پیکرها را ندهیم برای ما دردسر می‌شود.

بعد از آن سعودی‌ها در اقدامی آیت‌الله شیخ نمر را به عنوان روحانی برجسته شیعی اعدام کردند، بنابراین آن کسانی که محرک بودند، خودِ سعودی‌ها بودند و اقداماتی را برای این مسئله انجام می‌دادند.

 

** افشای یک سند مهم که نشان می‌دهد عربستان برای حمله به سفارتش در ایران آماده بود!

در ماجرای سفارت عربستان در تهران، تحلیل و ارزیابی بنده این است افرادی که با پرتاب "کوکتل‌مولتوف" سفارت عربستان را به آتش کشیدن  نیروهای حزب‌اللهی و بسیجی نبودند بلکه عوامل نفوذی بودند که کاملا هدایت شده این کار را انجام دادند. این را به این دلیل عرض می‌کنم که سفارت عربستان یک هفته قبل از این حادثه به سفارت‌خانه‌های خارجی در ایران اطلاعیه داده و تمامی خودروهای سفارت و دیپلمات‌های خود را به فروش گذاشته البته سند این موضوع در وزارت امور خارجه موجود است، این نکته نیز قابل ذکر است که آن شرایط هنوز نه سفارت آتش زده شده، نه اتفاقی افتاده و نه آیت‌الله نمر اعدام شده است.

نکته جالب توجه این است که این یادداشت را به بعضی از سفارت‌خانه‌هایی در ایران داده‌اند که با خودشان رابطه نزدیک دارند، نه سفارت‌خانه‌هایی که با جمهوری اسلامی ایران رابطه نزدیک دارند، یکی از این سفارت‌خانه‌ها، سفیرش در ملاقاتی که با بنده داشت تصویر یادداشت را به من داد و گفت این یادداشت برای ما ارسال شده است.

یک هفته قبل از حمله به سفارت عربستان، سعودی‌ها به سفارت‌خانه‌های خارجی در ایران اطلاعیه داده و تمامی خودروهای سفارت و دیپلمات‌های خود را به فروش گذاشته است البته سند این موضوع در وزارت امور خارجه موجود است.

اما در عین حال به دلیل احساسات پاک مردم  ایران و عصبانیت از رفتار عربستان در حادثه منا و از عدم مسئولیت‌پذیری در این حادثه و  اعدام آیت‌الله نمر این  فرصت را فراهم کرد که عوامل نفوذی بتوانند از شرایط پیش آمده سو استفاده کنند.