پیمان فراهانی، کارشناس سیاسی، اخیراً خبر تصویب رفع حصر و اجرای آن در ۱۰ روز آینده توسط حسین کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی در مصاحبه با یکی از سایت‌های خبری منتشر شد. هنوز این خبر از هیچ منبع رسمی تأیید نشده و حسین کروبی نیز منبع خود را اعلام نکرده است، پس صحیح‌تر است در حال حاضر آن را «شایعه» به معنای خبری که شیوع پیدا کرده اما از صحت آن هنوز اطلاعاتی در دسترس نیست بدانیم. اما در خصوص این شایعه چند نکته‌ای قابل توجه است.

- یکی از جدی‌ترین مسائلی که در خصوص رفع حصر مطرح است، حل شدن آن – به طریقی - در فضایی آرام و به دور از حاشیه و جنجال در رسانه‌هاست. در سال‌های اخیر پس از حصر آقایان کروبی و موسوی، خانواده آن‌ها با نقل اخبار ضد و نقیض، جنجال بسیار کرده‌اند. در این مدت متن‌های منتسب به آن‌ها در رسانه‌ها منتشر می‌شد در صورتی‌که از فحوای آن چنین برنمی‌آمد؛ که گویی از پیش نوشته شده و توسط اطرافیان به آن‌ها تحمیل شده است. چرا که امکان تعلیق یا تکذیب آن نیز برای آن‌ها از داخل حصر فراهم نبوده و در حقیقت تصمیم‌گیران برای ارائه مواضع رسانه‌ای - که در حقیقت و در عمل به‌خاطر شرایط خاص حصر نباید صورت بگیرد - افرادی خارج از حصر بودند اما به زبان محصورین سخن می‌گفتند.

معتقدم این افراد نه تنها به تسهیل شرایط برای رفع حصر کمکی نکردند بلکه وضعیت را از آنچه هست پیچیده‌تر کردند. امثال حسین کروبی با نقل اخباری که صحت آن تأیید نشده الزاماً به شرایط رفع حصر کمکی نمی‌کنند بلکه با فرض پیشرفت در تصمیمی، با رسانه‌ای کردن، آن را در وضعیت تعلیق یا باز تصمیم‌گیری قرار می‌دهند.

این مسئله ظریف اما بسیار جدی که تا کنون موجب نگرانی‌هایی بوده است و شرایط را در برهه‌هایی تغییر داده می‌توان از کسانی همچون دوستی و ذوالنور که با محصورین در این مدت در ارتباط بوده‌اند و آشنا به مسائل سیاسی و حاکمیتی هستند تأیید گرفت که طرح وضعیت محصورین در رسانه‌ها به هیچ وجه به صلاح و نفع محصورین نیست، این مسئله چه بسا برای حسین کروبی‌ها روشن است!

- نکته دیگری که باید در نظر گرفت طرح یک پرسش از حسین کروبی است، زمانی که او پیروزمندانه از فراهم شدن شرایط رفع حصر توسط شورای عالی امنیت ملی به ریاست آقای روحانی سخن می‌گوید، چه تضمینی دارد که جریان مخالف رفع حصر - که بسیار هم هستند - پس از رفع مصوبه حفاظتی شورای امنیت، خواستار محاکمه آن‌ها نشوند و شرایط را برای محصورین سخت‌تر نکنند خصوصاً آنکه رئیس دستگاه قضا صراحتاً در سال گذشته اعلام کرد «به فرض که شورای عالی امنیت ملی، مصوبه خود را ملغی کند و رفع حصر اتفاق بیفتد، در این صورت تازه کار قوه قضائیه برای رسیدگی قضائی به این موضوع آغاز می‌شود».

- در خصوص حل مسئله حصر، این مسئله پیچیده حل نخواهد شد مگر آنکه محصورین از کرده خود پشیمان باشند و ابراز کنند که در صورت بازگشت شرایط به وضعیت سابق، تلاشی برای امتداد اشتباهات گذشته خود نخواهند کرد. این مسئله احتمالاً حاکمیت را مجاب خواهد کرد که از شرایط خاص در نظر گرفته شده برای آن‌ها صرف نظر کند.

با این مقدمه رأفت و بخشش اسلامی زمانی از سوی حاکمیت جاری خواهد شد که محصورین اظهار ندامت کنند. خبر رفع حصر در حالی منتشر شده که هیچ «ندامت‌نامه» رسمی از جانب آقایان کروبی و موسوی ارائه نشده و این چنین می‌نماید که خبر مطرح شده تنها گمانه‌ای بیشتر نبوده است.

 بخش اول این خبر که همان رفع زودهنگام حصر است بسیار مورد توجه قرار گرفت در حالی که به نظر می‌رسد بخش آخر این خبر مبنی بر لازم‌الاجرا بودن مصوبه ظرف 10 روز در صورت عدم تأیید رهبری، از قسمت اول آن مهم‌تر است. در این خصوص یکی از نکات اصلی که توسط ضدانقلاب مطرح می‌شد غیرقانونی بودن تصمیم حصر بود که به رهبر انقلاب نسبت داده می‌شد در حالی‌که بعداً مشخص شد مصوبه از شورای عالی امنیت ملی بوده و به‌صورت قانونی طرح،‌ رأی‌گیری و منجر به اتخاذ تصمیم شده است.

در این وضعیت که اشکال غیرقانونی بودن مسئله حصر، پیگیری مطالبه رفع حصر را برای ضدانقلاب دشوار کرده، به نظر می‌رسد انتشار این خبر یک عملیات روانی طراحی شده به منظور انتقال تصمیم قانونی از شورای عالی امنیت ملی به وضعیت مقابله غیرقانونی رهبری با حل مسئله حصر باشد.

با توجه به آنکه مصوبات شورای عالی امنیت ملی عمومی نمی‌شود، جریان ضدانقلاب می‌تواند مبتنی بر همین خبر مدعی شود مصوبه رفع حصر تصویب و با ضرب‌الاجلی 10 روزه به رهبری ارسال شده، و ایشان در اقدامی غیرقانونی مانع رفع حصر شده‌اند.

 حل شدن مسئله حصر احتمالاً امروز مطالبه هر دو جناح است، یکی نظر به بی‌گناهی ایشان و دیگری نظر به مجرمیت آن‌ها دارند. یکی خواستار آزادی و دیگری خواستار محاکمه است اما نظام با تصمیم مصلحت‌اندیشانه خود این مسئله را در وضعیت تعلیق نگاه داشته است. طرح یک طرفه آن از طرف آقای حسین کروبی تنها به تحریک جناح مقابل برای طرح مطالبات خود منجر می‌شود و در عمل چالش را حل نخواهد کرد، مسیر حل این چالش همراهی محصورین و میانجی‌گری معتمدان حاکمیت است که نمونه آن نیز در ماجرای آقای منتظری عملی شده است.

 بارها این پرسش مطرح شده و در برهه کنونی نیز قابل طرح است که حصر یا رفع حصر آقایان کروبی و موسوی برای افراد چه منفعت و مضراتی دارد؟ آن‌طور که بازخورد گرفته شد، اولین مواجهه افکار عمومی در واکنش و پاسخ به خبر رفع حصر، به حاشیه بردن مسئله گرانی دلار و نارضایتی‌های معیشتی به کمک بازوهای رسانه‌ای طبقه متوسط بود. مسئله‌ای که تا حد زیادی، توجه افکار عمومی را به حاشیه می‌راند. این تفسیر از سوی مردم اما، درشان دولت جمهوری اسلامی ایران نیست که طی یک الگویی مشخص، به‌منظور فرار از مطالبات مردم، این دست مسائل را مطرح کنند اما درست یا غلط این ماجرا بر اثر سوء مدیریت افراد نزدیک یا وابسته ایجاد شده و هم‌اکنون نیز قابل تدبیر است.