به گزارش پارس نیوز، محمد جواد هاشم پور ؛ حوادث ناخوشایند چند روز اخیر در میهن عزیز ما ایران، بازتاب ها و تحلیل های گوناگونی را در پی داشته است. اما سوالی که در ذهن بسیاری از علاقمندان به انقلاب اسلامی نقش بسته این است که آیا باید نگران چنین وقایعی باشیم؟

 

نکته ی اصلی در شکل گیری چنین سوالی بازگشت ذهن ها به حوادث سال 88 است. همگی به خوبی به یاد داریم که مسئولان بلند پایه ی کشور، بارها خسارت های ناشی از فتنه ی سال 88 را بسیار بیشتر از خسارت های 8 سال جنگ تحمیلی برآورد می کردند و گاها همچنان به آن اشاره می کنند. اما نکته ای که باید عمیقا به آن پرداخت آن است که کدام جنبه از حوادث تلخ فتنه ی 88 منشأ شکل گیری چنین نظریه ای بوده است. آیا به صرف خسارت های مالی یا آسیب های امنیتی حاصل از تحرکات فتنه گران، می توان فتنه ی سال 88 را خسارت بارتر از شهادت هزاران نیروی خلاق و متعهد 8 سال جنگ تحمیلی و ناملایمات ناشی از آن دانست؟

 

پاسخ این قلم به این سوال منفی است. فتنه ی 88 نه از لحاظ خسارت های مالی یا امنیتی تلخ ترین خاطره ی پس از انقلاب به شمار می رود، بلکه باید پاسخ را در آسیب به یکی از  ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی جستجو نمود.

 

اتفاق ناخوشایندی که در سال 88 رخ داد و منشأ شکلی گیری خسارت های فروان به نظام جمهوری اسلامی در مقطعی کوتاه شد، خدشه به اعتبار نظام اسلامی نزد بخشی از طبقات مردم بود. انقلاب اسلامی از آغاز تاکنون تمامی چالش های عمیق و پیچیده ی داخلی و خارجی را با اتکاء به توان و اراده ی ملی و حضور مردم در صحنه به واسطه ی هشیاری رهبران خود پشت سر گذاشته است. خسارت حقیقی فتنه ی 88 این بود که در برهه ای از زمان شبهه ی "تقلب" و به عبارت بهتر "خیانت" در اذهان برخی از طبقات جامعه شکل گرفت. و همین مسئله باعث شد تا نظام در اوج مظلومیت، فشارهای ساختارشکنانه ی سران فتنه را برای تنویر افکار عمومی تحمل نماید. آشوب های جانگداز سال 88 به این دلیل از سوی ساختارهای امنیتی نظام با مدارا رو به رو می شد که نظام اسلامی به دنبال زدودن شبهه ی خیانت به آراء عمومی در ذهن برخی از رای دهندگان بود. جمهوری اسلامی با صبری مثال زدنی در سال 88 توانست در یک دوره ی چند ماهه از خود اعاده ی حیثیت نماید و پس از آن با ظهور یوم الله 9 دی این پیروزی را به اثبات برساند.

 

امروز اما اصولا ماجرا چیز دیگری است. شاید امروز هم برای جدا شدن صف معترضان معیشتی از آشوبگران، صبر استراتژیک در دستور کار قرار گرفته شده باشد؛ اما ماهیتا خطر بی اعتمادی مردم به نظام در میان نیست. آنچه از خشونت طلبی های آشوبگران هویدا می شود این است که این حوادث ریشه در طراحی های ناشیانه ی خارجی و برخی عوامل خودفروخته ی داخلی دارد، اما خوشبختانه نسبتی با باور مردم برقرار نمی کند. و از این رو می توان آسوده خاطر بود که این حوادث مانند آشوب های سال های آغازین انقلاب اسلامی با حضور و اقتدار ملی به پایان برسد و خسارت های عمیق سال 88 را به دنبال نداشته باشد. از همین رو عبارت "آشوب" برای توصیف حوادث چند روز گذشته اصطلاح دقیق تری نسبت به "فتنه" است. در وقایع فتنه گون، حضور معترضان به واسطه ی شبهه ای که در باور آنان شکل می گیرد، گسترده تر و بر اساس یک خواست عقیدتی مانند عدم تقلب یا عدم خیانت و یا عدالت خواهی است. به عبارت دیگر باید گفت آنچه به صورت اساسی خطرآفرین است راهپیمایی سکوت با حضور مردمانی وزین و موقر است و نه به آتش کشیدن اماکن عمومی و خشونت طلبی های آشکار امروزی به دست عده ای آشوب طلب و هیجان زده.

 

از این رو اصولا مقایسه ی حوادث اخیر با وقایع و فتنه سال 88 از نظر ماهیتی و کارکردی از اساس اشتباه می نماید. این نکته آنچنان آشکار است که برخی از دشمنان نیز بدان اشاره نموده اند. امید است با تلاش مسئولین برای برطرف کردن مشکلات معیشتی و هوشیاری و حضور ملی چالش پیش رو به یکی از اوراق کتاب قطور تجربیات نظام اسلامی بدل گردد