پایگاه خبری تحلیلی «پارس» - «مجتبی شاکری» عضو چهارمین دوره شورای شهر تهران و از اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی فیش های حقوقی نجومی، نقش برادر رئیس جمهور در این اتفاقات و همچنین چگونگی حل مشکل اشرافی گری مدیران که از دوران کارگزاران آغاز شده است، نوشت:

چرا دولت در موضوع رسیدگی به فیش های حقوقی نجومی، سستی می کند؟ مطرح شدن حقوق های نجومی که نهصد و پنجاه نفر از مدیران ارشد از این حقوق ها استفاده می کردند، ضربه سنگینی بود که بر عاطفه ملت ما وارد شد و به نوعی ارزش ها را زیر سوال برد و اصلا قابل انتظار و باور نبود که کسانی در جایگاه مدیریت نظام برداشت های  غیرقانونی و پنهانی داشته باشند؛ به طوری که افشای آن برای این افراد بسیار سنگین باشد. امری که هم نامشروع و هم خلاف قانون است و بایستی این اموال به بیت المال برگردد و این افراد نیز بایستی به نوعی از کار خویش برکنار شوند.

سر دادن شعار «غارتگر بیت المال اعدام باید گردد» شعار بسیار معناداری است که بایستی به آن توجه کرد؛ لذا به نظر می رسد که این موضوع را نباید یک امر عادی تلقی کرد. اگر رئیس جمهور و مشاورین وی به این پدیده نپردازند و با نهصد و پنجاه نفر برخورد نکنند، این موضوع ضربه بزرگی به دولت و ارزش های نظام وارد خواهد ساخت.

گفتنی است که نسبت های فامیلی نیز در نظام جمهوری اسلامی اصلا مطرح نیست. به عنوان نمونه غائله-ای که در زمان امام خمینی (رحمه الله علیه) در مشهد به وجود آمده بود و به امام خبر داده شد که نوه ایشان در مقابل مأمورین نظام ایستاده است، در مقابل امام فرموده بود که وی را دستگیر کنید و اگر مقاومت کرد بزنید؛ یعنی امام حتی با نوه خود (فرزند آقا مصطفی) چنین رفتار می کند. نمونه دیگر اعدام فرزند آیت الله مشکینی است که ایشان طی نامه ای بابت این اقدام تشکر کردند که فرزند وی با دیگری تفاوتی ندارد. به عبارت دیگر مانایی و استواری نظام به برقراری عدالت است. فرزند آقای هاشمی هم با دیگری تفاوتی ندارد؛ لذا فائزه و مهدی هم به زندان می روند.

نظام بایستی اقتدار خود را نشان دهد. چطور می توان ادعا کرد که همه مردم مساوی هستند و رأی همه آن ها ارزشمند است و در عین حال آقازاده ها وضعیت متفاوتی داشته باشند؟ همین مساله برای آقای فریدون هم برقرار است. زمانی که حسن آقا می بیند که برادرش این طور رفتار می کند؛ همان طور که بر طبق اسناد سازمان بازرسی، وزارت اطلاعات و کمیسیون اصل نود مشهود است، شخص وی با دیگری تفاوتی ندارد؛ اینکه حسین آقا برادر حسن آقا است، تفاوتی ایجاد نمی کند. شخص رئیس جمهور نیز به نظر نمی رسد که به خاطر نسبت برادری از این قضیه چشم پوشی کنند؛ اما اگر نسبت به این امور دقت نکنند، مشروعیت جایگاه ایشان زیر سوال می رود. خواندن خطبه های نهج البلاغه حضرت امیر (علیه السلام) که فقط بر فراز منبر نیست، برای جاری شدن در رفتارها و اقدام عملی هم هست.

مانور تجمل کلید واژه ای است که از آقای هاشمی در خطبه نماز جمعه 18 آبان سال 1368 بی پروا بیان شده است. وی در آن دوره بیان می کند که رفتارهای درویش‌مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده که مسئولین ما به “مانور تجمل” روی آورند. بعد از این قضیه وزرا، مدیران و استانداران به سمت رمز عملیاتِ مانور تجمل تغییر رفتار دادند و خسارت سنگینی را بر ارزش های انقلاب وارد ساختند. مبنای این موضوع از آن موقع شروع شد و رده به رده نیز پیش رفت. آقای هاشمی با این اقدام هم به خانواده خود جفا کرد؛ چرا که آن ها نیز در این مسیر قرار گرفتند و هم به مدیرانی که می توانستند ساده زیست باشند جفا شد و این روحیه پلشتی رفتاری را در جامعه ایجاد کردند.

تمام کسانی که تریبون در دست دارند؛ اعم از رسانه ملی، رسانه های دیداری و شنیداری و مجازی بایستی این موضوع را مورد مذمت قرار دهند. مذمت خوی اشرافی گری را می توان از راه های گوناگون شعر، داستان، رمان، تئاتر و سینما به انجام رساند تا مقابل این هجمه فرهنگی به طور جدی گرفته شود و الا آفت بزرگ تمام مکتب ها عبارت است از این که روحیه اشرافیت و کاخ نشینی در آن ها نطفه ببندد.

حقوق دریافتی یکی از مولفه های درآمد افراد محسوب می شود. همان طور که در صحن شورا نیز تذکر دادم، حقوق های نجومی یکی از شاخصه های آشکار است؛ به طوری که به صورت مکتوب قابل مراجعه است. کاخ واره ها، مراسمات و تفریحات نامتعارف این افراد نیز بایستی مورد رسیدگی قرار گیرد. کسی که سمت مدیریتی دارد، نمی توان صرفا به فیش حقوقی وی اتکا کرد. این افراد زمانی که چندین سفر خارج از کشور همراه با خانواده دارند، هزینه های این سفرها کم از ارقام فیش حقوقی آن ها نیست که اصلا به حساب نمی آید.

در مجموع این موارد بایستی رسیدگی شود تا تصویر واقعی از اشرافیت این افراد به دست آید. بایستی نوعی شفافیت ایجاد شود که افراد دیده شوند و این خوی کاخ نشینی که سم مهلک و آفت بزرگ روزگار ماست، از جامعه ما رخ بربندد.