به گزارش خبرنگار سیاسی پارس، به نظر می رسد پای امری مهم تر از خویشاوندی و گمان های پیش پا افتاده در میان است. تا آنجا که زبان حال احمدی نژاد را گوشه ای از غزل حافظ می یابیم:

دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم

اگرچه درپی ام افتند هردم انجمنی

اسفندیار رحیم مشایی، مردی ۵۱ ساله متولد روستای" مشا" از توابع رامسر است. او تحصیل کرده در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه صنعتی اصفهان بوده و مثل خیلی از سیاستمداران در معیت احمدی نژاد با ادامه تحصیل در سال ۶۵-۶۶ مدرک مهندسی خود را ارتقا داده است.

مشایی از سن ۱۵ سالگی به آموزش های دینی در مجالس و محافل اطراف محل زندگیش مشغول بود و در نوجوانی به خوبی قرآن را تلاوت می کرد. در زمان انقلاب نوجوانی ۱۸ ساله بود که با انقلاب اسلامی همراهی می کرد و امروز با طرح سوال مکتب ایرانی مسیر جدیدی را در پیش گرفته است تا آنجا که مراجع، علما، روحانیون و حتی رهبرانقلاب اسلامی در مقابل او مواضع صریح و بدون اغماض گرفته اند (رجوع شود به ماجرای معاون اولی وی در دولت دهم و نامه رهبری) .

گذشته از بقیه جنجال ها و بحث ها پیرامون کردار ضد ونقیضش که چرا یک روز خود را دوست مردم اسرائیل معرفی می کند و یک روز به خاطر اظهارش در مجلسی در مکه (که اسرائیل باید نابود شود) مورد شکایت این رژیم به سازمان ملل قرار می گیرد (برای شنونده تیزبین این سوال مطرح می شود که چرا از بین انقلابیون و سیاستمداران ایرانی فقط از اسفندیار دولت باید شکایت شود؛ آیا سردمدار مبارزه با صهیونیسم است) باید پرسید که چه ضرورت و خطری بود که حتی رهبر انقلاب در برخوردی کم نظیر با حکم حکومتی خواستار عزل وی از پست معاون اولی رئیس جمهور شد؟

احمدی نژادی که با رای مردم به قدرت رسید اکنون پا در باتلاق جریانی گذاشته که حتی حامیانش امیدی به بازگشت او ندارند. از آنجا که بیشتر حامیان سابقش احمدی نژاد منهای مشایی را می خواستند اکنون به مخالف و یا منتقدش مبدل شده اند. در بررسی حیات سیاسی و مدیریتی مشایی حرکت خزنده ی اجرایی و سیاسی او به طور خلاصه چنین است: اوایل انقلاب در اطلاعات سپاه رامسر به فعالیت پرداخت سپس به کردستان رفت تا در ‏ سمت معاون اطلاعات واحد کومله اطلاعات سپاه شروع به فعالیت کند. مقارن با ‏ فرمانداری محمود احمدی نژاد در ماکو، او عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی بود. وی با نام مستعار" مرتضی محب الاولیاء" در مناطق کردنشین به ‏ اقدامات امنیتی-اطلاعاتی دست زد. او با نام اصلی ‏ اش یعنی اسفندیار رحیم مشائی عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی نیز بود. پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۳، رحیم مشائی « مسئول تدوین استراتژی ‏ نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی» بود. ‏ در زمان تصدی « محمد محمدی ری شهری» بر وزارت اطلاعات، وی مسئولیت « مناطق بحرانی کشور» را عهده دار ‏ بود. سپس به وزارت کشور رفت و در دوران تصدی علی محمد بشارتی مدیرکل اجتماعی وزارت کشور شد و از آنجا ‏ به رادیو پیام و سپس به شهرداری منتقل شد.

احمدی نژاد به قول خودش افتخار آشنایی با مشایی را از ۲۷-۲۸ سال قبل دارد. مشایی از آغاز دولت نهم تا کنون همچون غلامحسین الهام چیزی بیش از ده مسئولیت از ریاست دفتر رئیس جمهور گرفته تا ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد را تجربه کرده است طوری که نمی توان حساب احمدی نژاد را از مشایی جدا دانست و بهه جرات می توان لقب" دوقلوی سیاسی" را بر آنها نهاد.

پله سوم نردبان قدرت دولت کیست؟

در انتخابات سال ۸۴ احمدی نژاد شانه های رقیب خود هاشمی رفسنجانی را نردبانی بس مناسب یافت تا به پشت بام ریاست جمهوری برسد و اینگونه شد. مشایی در آن ۴ سال از سمتی به سمت دیگر خزید و خزید، و از ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گرفته تا رییس مرکز مطالعات جهانی شدن، جانشین رئیس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، ‏ عضو شورای نظارت بر صداوسیما، عضو شورای فرهنگی دولت، نماینده رئیس جمهور در شورای نظارت بر ‏ سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، عضو کمیسیونهای اقتصاد و فرهنگی دولت و در آخر ریاست کمیته ‏ عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران- پاکستان- هند، از جمله این مسئولیت ها بود. رحیم مشائی همچنین عضو هیأت ‏ مدیره موسسه « رایانه شهر» نیز بود. ولی تا آن زمان هنوز بحث برانگیز و حاشیه ساز نشده بود.

در انتخابات پرسر و صدای سال ۸۸ احمدی نژاد توانست به جز حمایت قاطبه اصولگرایان و نقاط قوتی که برای ریاست جمهوری داشت به کمک قدرت رسانه ای و توان مباحثه اش پا بر شانه اصلاح طلبان و سه رقیبش بگذارد، البته نبود هاشمی در انتخابات به این معنا نبود که احمدی نژاد نامی از وی به میان نیاورد. در مناظرات تلوزیونی بار دیگر پای فرزندان هاشمی را به مباحث عمومی باز کرد که نتیجه اش حرکت آرا از سوی جریان رقیب به سوی رییس دولت دهم بود.

اختلاف احمدی نژاد با اصولگرایان از چه زمانی آغاز شد؟

نسیم اختلافات با اصولگرایان و حاشیه ها از ۲۷ تیر ۸۸ که مشایی معاون اول رئیس جمهور شد وزیدن گرفت. پس از خودداری احمدی نژاد از اجرای دستور رهبر اعتراضاتی در جلسه هیئت دولت نیز ایجاد شد و پس از آنکه احمدی نژاد اداره جلسه را به مشایی سپرد، وزرا در اقدامی هماهنگ جلسه دولت را ترک کردند. سرانجام در روز جمعه ۲ مرداد ۱۳۸۸ دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، متن دستور رهبر خطاب به احمدی نژاد در مورد لزوم برکناری رحیم مشایی از سمت معاونت اول رئیس جمهور را منتشر کرد. این نامه تاریخ ۲۷ تیرماه را داشت و شش روز پیش از انتشار به احمدی نژاد ابلاغ شده بود. ساعاتی بعد از انتشار رسمی حکم، از قول مشایی گفته شد که مطیع رهبر است و خود را معاون اول نمی داند. روز بعد در نامه احمدی نژاد به رهبری استعفای مشایی بطور رسمی اعلام شد. در ۳ مرداد، مشایی در نامه ای به رئیس جمهور، رسماً استعفای خود را اعلام کرد. چند روز پس از برکناری مشایی از پست معاونت اولی ریاست جمهوری و انتصاب به ریاست دفتر ریاست جمهوری، احمدی نژاد غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات ایران را که یکی از مخالفان مشایی در دولت بود را برکنار کرد. محمد حسین صفار هرندی نیز که از اعتراض کنندگان به معاونت اولی مشایی بود استعفای خود را تسلیم دولت کرد.

پس از موضع گیری های بسیار علیه اسفندیار دولت، در اردیبهشت ماه ۹۰، چند نفر از مرتبطین با مشایی، توسط دستگاه های امنیتی بازداشت شدند. در بین دستگیرشدگان برخی مدعیان علوم غریبه نیز وجود داشتند که این خود جای بسی بحث و تامل داشت. عباس امیری فر از نزدیکان مشایی و امام جماعت نهاد ریاست جمهوری به علت ارتباط با انتشار سی دی" ظهور بسیار نزدیک" است، بازداشت شده و از سوی دادگاه ویژه روحانیت تحت بازجویی قرار گرفت. هم چنین در بین این افراد، فردی به نام عباس غفاری به جرم رمالی و جن گیری دستگیر شد که سرنوشت پرنده آنها هنوز مشخص نشده است.

برخی منابع چیزی حدود ۱۸ مسئولیت و منصب را در دولت دهم برای مشایی برشمرده اند که از این قرارند: رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد، رئیس دفتر رئیس جمهور، ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، دبیر کمیسیون فرهنگی دولت، مسئولیت کنترل و نظارت مرکز امور حقوقی بین المللی ریاست جمهوری، عضویت در شورای فرهنگی دولت با حکم رئیس جمهور، نماینده رئیس جمهور در شورای نظارت بر صدا و سیما، جانشین رئیس جمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، رئیس مرکز ملی جهانی شدن، عضو کمیسیون اقتصادی دولت، نظارت برکار سخنگوهای دولت، نماینده ویژه رئیس جمهور در امور خاورمیانه و…

اما برخی منتقدان خشم خود را مربوط به جنجال هایی می دانند که از ۸۸ تا کنون در سخن یا عمل برانگیخت که البته یا گردن نگرفت یا از پاسخ قانع کننده دادن به معترضان شانه خالی کرد. اظهاراتی همچون « اگر حجاب الزام نداشت، چند درصد خانم ها با حجاب بودند؟ » ، « ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند. » ، « چرا نمی توانید سحرم را باطل کنید و احمدی نژاد را نجات دهید؟ ! » ، « کسی که ریاضیات را درک نکند، بهشت را نخواهد دید. » ، « ایران امروز با مردم امریکا و اسرائیل دوست است. » در پی این ماجرا ۲۰۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با امضای بیانیه ای خواستار برخورد جدی با وی شدند اما نشد.

حاشیه های آقای خاص پایان نداشت و چندی بعد فیلمی از حضور مشایی در مجلس رقصی در ترکیه منتشر شد که البته مشایی این فیلم منتشر شده توسط سعید ابوطالب نماینده مجلس را تصاویر گزینش شده از یک مجلس دو ساعته دانست و افزود: « مجلس رسمی بوده و لهو لعب هم نداشته، ضمن اینکه رقص نبوده و از دیدگاه بسیاری هنر است و آنها برخلاف ما آن را حرام نمی دانند» و سعید ابوطالب هم این ادعا را تکذیب کرد و بر عمل خود صحه گذاشت و تبرئه شد. مراسم حمل قرآن همراه با نواخت دف که با واکنش تند مراجعی همچون مکارم شیرازی همراه شد، ادغام سازمان حج و زیارت با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که با دخالت مستقیم رهبری لغو شد از دیگر اقدامات حاشیه ساز او به شمار می رود.

مشایی در مراسم اختتامیه دومین همایش ایرانیان خارج از کشور از اصطلاح « مکتب ایران» به جای مکتب اسلام استفاده کرد که موجبات اعتراض برخی سیاسیون و روحانیون همچون سید احمد خاتمی و علی مطهری شد. وی گفت: " برخی ها از من خرده می گیرند که چرا نمی گویی مکتب اسلام و می گویی مکتب ایران، اما باید بگویم از مکتب اسلام دریافت های متنوعی وجود دارد اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم" . در واکنش به این اظهارنظرها محمد یزدی گفت: « آقای مشایی به مسائلی که در حوزه تخصص او نیست وارد نشود. »

چندی پیش نیز در مراسم اهدای نشان فرهنگی به مشایی که به قول احمدی نژاد با اجازه خود مشایی صورت گرفت، بسیاری بحث ها و انتقادات برانگیخته شد. برخی تحلیلگران بر این باورند که اعطای این نشان که معادل درجه دکتری است برای رفع مشکل نداشتن مدرک دکتری مشایی برای کاندیداتوری است.

مشایی در پی انتقادات شدید معترضان بنا به صلاح دید حدود دو سال سکوت کرد و تلاش نمود به هیچ وجه خبر ساز نشود. آنگونه که از آذر ماه ۸۹ تا آذر ماه ۹۱ کمتر خبری و به صورت واقعی منتشر شده است. در آذر سال ۹۱ سخنرانی به نام مشایی منتشر شد که در آن مشایی راجع به انتخابات اظهار نظرهای تندی کرده بود. این سخنرانی از طرف مرجع رسمی دولت تکذیب شد.

مشایی هشتم آذر ماه سال ۹۱ لب به سخن گشود و طی یک سخنرانی در جمع متولیان راهیان نور انتخابات آینده را پرشور معرفی کرد. عبدالرضا داوری رییس سابق ایرنا طی یک مقاله تلاش کرد دیدگاههای مشایی را برای آینده انقلاب کارآمد نشان دهد. سخنرانی مشایی بازتاب گسترده ای در رسانه های مخالف دولت داشت. اکثر تحلیلگران این تحرکات را نشانه ورود مشایی به انتخابات ۹۲ دانستند. هوشنگ امیراحمدی فعال سیاسی و استاد دانشگاه راتگرز، دانشگاه ایالتی نیوجرسی و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه که خود نیز برای کاندیداتوری اعلام آمادگی کرده بود می گوید « مشایی قطعا هنوز هم رویای رییس جمهور شدن را در سر می پروراند. فکر می کنم احمدی نژاد خیلی دلش می خواهد که مشایی رییس جمهور بعدی باشد. »

چندی پیش سایت روزنامه ایران مدعی شد که اسفندیار رحیم مشایی محبوب ترین چهره سیاسی کشور است! مطرح کردن مشایی به عنوان چهره محبوب سیاسی هرچند پشتوانه منطقی ندارد اما دوباره بحث حضور پرحاشیه ترین فرد سیاسی در رقابتهای ریاست جمهوری را داغ کرد. دلیل آن شاید این است که عده ای می خواهند با پر رنگ کردن نام مشایی برای انتخابات ریاست جمهوری افراد دیگری را به دور از حاشیه و هیاهو برای انتخابات آماده کنند.

پوتین - مدودف

در هر صورت گویا اجرای داستان حاکمیت پوتین _ مدودف در روسیه در ایران هم واقعا در حال شکل گیری است تا آنجا که فقط بازیگر نقش مدودف تایید نهایی نشده وگرنه کارگردانان این داستان منتظر اجازه ملت برای اجرای آنند. اما آنچه مشخص است روشی است که طیف احمدی نژاد تا کنون بهره ها از آن برده اند و آن نردبانی است که از اخلاق اسلامی و چهره های سیاسی برای رساندن خود به بام قدرت می سازند.

به نظر می رسد میخ و تخته ای از جنس برادران لاریجانی برای ساخت نردبانی در سال ۹۲ مورد توجه قرار گرفته است.