عده‌ای که اتصال خاصی به جریانهای قدرت و ثروت نامشروع و نجومی دارند و از سویی بر فن‌سالاری(اصطلاحا تکنوکراسی) سعی میکنند وحشی‌گری داعش را نتیجه تفکرات برخی متفکرین قدیم چون سیدقطب جلوه دهند.

علت سم‌پاشی از سوی جریان مذکور بر علیه سیدقطب، ریشه در ارادت خاص رهبرانقلاب به وی  دارد. تا جایی که چندین کتاب از سیدقطب توسط ایشان به فارسی ترجمه شد. به زبان ساده‌تر بازی دوقطبی «افراطی- معتدل» نیازمند اینست که هردوسوی آن دارای مصادیق عینی شود.

زمانی که سیدقطب به عنوان منشا تکفیری‌گری در اهل سنت معرفی شود و جریانهای سازشکاری چون ترکیه نماد تعقل و اعتدال شوند، در تفکر شیعه هم افکار نزدیک به سید قطب یعنی رهبرانقلاب را افراطی و منشا تکفیری‌گری شیعه معرفی می کنند. و خود را نماد عقلانیت و اعتدال می خوانند که سایه تهدید جنگ از سر مردم ایران دور کرد!

بخشی از شعارهای سید قطب کاملا با شعارهای انقلاب اسلامی نزدیک است. خیلی از تعابیر وی در زمینه مسائل روابط جهانی اقتصاد و سیاست داخلی، نحوه حاکمیت اسلامی، مفهوم جهاد و شهادت این نکته را به ذهن متبادر می کند گویی که حرف های امام(ره) را شنیده و خوانده است.

سیدقطب می‌گوید:

«آمریکایی‌ها دوباره به فکر اسلام افتاده اند. آن اسلامی که اینها می خواهند گسترش دهند، اسلامی است که نه با استعمار و استبداد و حکومت های مستبد حاکم بر جهان اسلام، بلکه فقط با کمونیست ها مبارزه کند! آن ها اسلامی را می خواهند که حکومت نکند. اسلام منهای حکومت را می خواهند. نه تربیت اسلامی، نه قدرت اسلامی.»

سید قطب نامه‌ای به آیت االله کاشانی می نویسد:

« اجازه ندهید مارک ملی‌گرایی روی نهضت نفت بخورد. این نهضتی است اسلامی با رهبری روحانی که شخص شما هستید، برای قطع ید اجانب و کفار از سرزمین اسلامی ایران و گامی در جهت استقرار حکومت اسلامی. استعمار غرب می داند اگر امت اسلامی یکپارچه شوند، چه قدرت عظیم سیاسی، نظامی و اقتصادی در جهان متولد خواهد شد.کمونیسم همپای سرمایه داری هر دو می خواهند اسلام را غیر عملی نشان داده و بگویند اسلام تمدن ساز نیست .»

سید از حکومت شورایی اسلامی (نه دموکراتیک)سخن می گوید. . وی می گوید اصلا من معتقدم ازکلمات فلسفه سیاسی غرب هم استفاده نکنیم چون پشت همین کلمات، فلسفه سیاسی خوابیده و پیش فرض هایی پشت اینهاست. معتقد است چرا از تعابیر قرآنی استفاده نمی کنید؟ امام خمینی(ره) هم از کلمات غربی استفاده نکرد؛ مستکبرین، مستصعفین، امت، امام، جهاد، شهادت، استکبار بجای امپریالیسم.

دو نکته برای روشن شدن فاصله سید با تکفیری ها وجود دارد؛: سید می گوید «یکی از مشکلاتی که بر سر جهان اهل سنت یعنی جهان اسلام آمده، اینست که اجتهاد متوقف شد.» تکفیری ها اساسا اجتهادی نیستند. وهابی ها با تمام این چهار مذهب شافعی، حنفی، حنبلی و مالکی مشکل دارند و مذهب پنجمی به نام وهابیت تأسیس کردند.وهابی میگوید ظاهر حدیث با قطع نظر از سند هر چه دیدی همان است؛ حتی اگر ضد عقل هم هست. معتقدند «السؤال بدعۀ»؛ سید هرگز چنین حرفهایی نزده و مدام در آثارش سوال مطرح میکند.

دوم اینکه درد حال حاضر جریانهای وهابی این است که راجع به عدالت اقتصادی دربسیاری از کشورهای اسلامی اصلا حساس نیستند و روی برخی ظواهر اسلامی، هزار درجه حساسند مثل حجاب و روی احکام قطعی اقتصاد اسلامی هیچ کاری نمیکند.

در حالی که سیدقطب میگوید اسلام هیچ موضوعی را مثل اختلال در تساوی اقتصادی منفور نمیداند. اسلام تفاوت در طاقت و قدرت افراد را انکار نمیکند اما این را شرط میکند که امکانات و میزان عمل باید برای همه یکسان باشد. اسلام نظام طبقاتی را از بنیاد خراب و اعلام میکند تفاوت افراد تنها از ناحیه اختلافهای ذاتی و موهبت های خدادادی قابل پذیرش است نه هیچ تفاوت دیگری.