مقام معظم رهبری مرجع تقلیدی هستند که در ریزترین مسائل سیاسی تعیین تکلیف می‌کنند و راهبرد نشان می‌دهند، آن هم مبتنی بر قرآن و حدیث. باید دید اگر پشت سر این رهبر حرکت نکنیم، نزد خدا چه حجتی داریم؟

پس شما راه فرهنگسازی انقلابی در شهرها را منحصر در ترویج دیدگاه‌های رهبری می‌دانید؟

 

مسلماً. ایشان مرجع تقلیدی هستند که در ریزترین مسائل سیاسی تعیین تکلیف می‌کنند و راهبرد نشان می‌دهند، آن هم مبتنی بر قرآن و حدیث. باید دید اگر پشت سر این رهبر حرکت نکنیم، نزد خدا چه حجتی داریم؟کسی که این رهبر را کنار بگذارد و دنبال یک تحلیل یا اندیشه سیاسی که از جای دیگری آمده است برود، در درگاه اقدس امام زمان(عج) چه توجیهی را می‌تواند اظهار کند؟تکلیف شرعی و وظیفه دینی ما ترویج مبانی رهبری است که البته همان مبانی دینی است. آقایان باید اندیشه‌ها و راهبردهای رهبری را به گونه‌ای ترویج کنند که در جامعه یک حاکمیت و نفوذ قوی پیدا کند. دراین باره، شخص بنده یا شخص دیگری مطرح نیستیم. نتیجه‌اش این است که در مردم انگیزه حرکت به سمت اهداف مقدس انقلاب ایجاد می‌‌شود و اساساً مردم انقلابی می‌شوند و این جامعه یک جامعه درپی آرمان‌های دینی خواهد بود.

 

ارزیابی شما از ترکیب مجلس آینده خبرگان چیست؟ طرف مقابل در انتخابات خبرگان به این رفتارها دست یازید تا اینکه یا در کار رهبری خلل ایجاد و نوعی نظارتِ مزاحم برای رهبری درست کنند یا اگر لازم شد رهبری را انتخاب کنند، رهبری از جنس خودشان برگزینند! با توجه به نتایج انتخابات، از نظر شما آنها چقدر توانستند به این نتیجه برسند؟

 

خوشبختانه فضای خبرگان با این کار‌ها به هم نخورد. آنچه مسلم است، 80 درصد خبرگان از لیست «جامعتین» انتخاب شده‌اند. ممکن است لیست جامعتین از طرف جریان‌های دیگر سیاسی هم تأیید شده یا نشده باشد، ولی 80 درصد کسانی که انتخاب شدند در لیست جامعتین بودند. وقتی شورای نگهبان صلاحیت افراد را تصویب کرد، آقایان هم در جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین شخصیت ولایی اینها را ارزیابی و معرفی‌شان کردند و 80 درصد ترکیب مجلس از این افراد است در مجلس قبلی 90 درصد از این افراد بودند. طبیعی است فضای حاکم بر این مجلس، فضای تعامل و همگامی با رهبری خواهد بود، ضمن اینکه به هرحال وظایف قانونی خود را هم انجام خواهند داد.

 

خاطرم است در دوره قبلی مجلس صحبتی در‌باره نحوه رهبری مقام معظم رهبری و مدیریت ایشان نسبت به نظام شد. در روزی که آقایان پس از رحلت حضرت امام به رهبری ایشان رأی دادند، آرای مثبت 63 درصد بود، اما در چند سال پیش که در‌باره رهبری آینده نظام زمزمه‌هایی شد، صددرصد به آقا رأی دادند و حتی خود آقای ‌هاشمی هم این مطلب را شخصاً صراحتاً ابراز کرد. اعلام شد که گزینه رهبری برای نظام در حال حاضر، صد‌در‌صد منحصر به ایشان است. الان حتی سخت‌ترین دشمنان آقا که به ایشان انتقاد هم دارند، گزینه‌ای بهتر از ایشان را برای رهبری نظام نمی‌شناسند. الان ما در کشور در شرایطی هستیم که درست مثل زمان حضرت امام، برای رهبری گزینه دومی نداریم! خود مقام معظم رهبری پس از رحلت امام فرمودند:‌«همه برای امروز ما نقشه داشتند، خود ما نداشتیم!» چرا؟ چون برای رهبری گزینه‌ای غیر از امام نداشتیم. الان هم همین‌طور است. یعنی حتی جریانات سیاسی مخالف ایشان هم معتقدند که گزینه‌ای بهتر از ایشان وجود ندارد، چه رسد به خبرگانی که بخواهند رهبر دیگری را مشخص کنند...

 

دستاویز عده‌ای برای ایجاد تزلزل در جایگاه رهبری، طرح مسئله شورایی کردن آن است. اگرچه آقای ‌هاشمی از طریق یکی از سخنگویانش، فعلاً این حرف را پس گرفته است، اما هرازگاهی آن را مطرح می‌کند و فضای جامعه را تست می‌زند. دیدگاه شما دراین باره چیست؟

 

این حرف‌ها مفهوم ندارد. اولاً: روایاتی داریم در نفی شورا برای رهبری. البته این غیر از مشورت‌پذیری رهبری است که در هرحال وجود داشته و دارد. سخن اینجاست که شورای رهبری، مانع روایی دارد. ثانیاً: الان واقعا کدام شوراست که بتواند مثل مقام معظم رهبری این بحران‌های عظیم سیاسی را مهار کند و تمام جریانات فتنه دشمن را شکست بدهد؟ کدام شوراست که چنین قدرتی داشته باشد و به طور مشخص قدرتش بالاتر از قدرت کنونی مقام معظم رهبری باشد؟خبرگان مجتهد، فقیه و بصیر هستند. اگر خدای ناکرده کسی یا گروهی بخواهند بیایند و در مقابل مقام معظم رهبری بایستند، چقدر باید بی‌عقل و بی‌دین باشند و چطور ممکن است بتوانیم تصور کنیم فضای مجلس خبرگان، خدای ناکرده از یک عده آدم‌های بی‌عقل و بی‌دین تشکیل شده است.

 

یکی از مسائل مهم خبرگان آینده انتخاب رئیس است. در انتخابات اسفندماه، رئیس قبلی را با تبلیغات از میدان به در کردند، گرچه تفکر آن ریاست همچنان در مجلس آینده تسلط دارد. گزینه‌هایی که بین اعضا مطرح است چه کسانی هستند؟

 

تا مجلس خبرگان تشکیل نشود، اینگونه مسائل همه حدس و گمان است. به نظر من تنها جایی که نمی‌شود برای آن با گمانه‌زنی تعیین تکلیف کرد، خبرگان است. در مجلس شورای اسلامی می‌شود با گمانه‌زنی... با لابی‌گری...

 

لابی‌گری‌ها که در همه جا مؤثرند، ولی نمی‌شود در مورد خبرگان با گمانه‌زنی کاری کرد، چون ماهیت کارهای آخوندها اصلاً قابل پیش‌بینی نیست! حتی برای دشمن هم قابل پیش‌بینی نیست. تنها نقطه ضعفی که دشمنان ما در برابر ما دارند همین است که ماهیت آخوندها قابل پیش‌بینی نیست. (با خنده) یکی از دوستان ما می‌گفت: تو رفیق خوبی هستی و همه جا هم با آدم می‌آیی، اما یکمرتبه انگشتت را در چشم آدم می‌کنی!...بنابراین اینها خیلی قابل پیش‌بینی نیستند و غالباً تابع تکلیفند. تکلیف هم در هر روزی اقتضایی دارد. ممکن است از نظر سیاسی با آقایی مخالف و حتی با او مبارزه هم کرده باشند، ولی وقتی پای تکلیف در میان می‌آید، به او رأی بدهند! در خبرگان دوستی داشتیم که با آقایی خیلی بد بود. بعد دیدیم در مسئله ریاست خبرگان رفت و به همان آقا رأی داد! از او پرسیدیم:‌«چرا به او رأی دادی؟» پاسخ داد:‌«چند نفر آمدند و از من عهد شرعی گرفتند که به این آقا رأی بدهم و من برای اجرای عهد شرعی‌ام، به او رأی دادم!» بنابراین رفتار افرادی را که این‌جور با یک عهد شرعی مقید می‌شوند، نمی‌توانید پیش‌بینی کنید.

 

گزینه‌های خود شما چه کسانی هستند و تصور می‌کنید چه کسانی بیشتر در معرض انتخاب برای این هستند؟

مواضع بنده کاملاً روشن و مواضعِ ولایی محض است. هر فرد و جریانی که به رهبری وابسته باشد، بنده به او ارادت دارم. هر جریانی که با رهبری زاویه داشته باشد، بنده با او زاویه دارم. حالا بنا نداریم فردی را مشخص کنیم. با توجه به اینکه بنده آدم موضع‌داری هستم، اگر پشت سر یک فرد بروم، از فردا همه کسانی که با موضع‌ من مخالف هستند، آن فرد را تخریب می‌کنند! آن بنده خدا چه گناهی کرده‌ که بنده او را در مقابل یک عده از جریانات سیبل کنم؟

 

یعنی با این اظهارنظر شما، ممکن است موجی از حملات علیه شخص مورد نظرتان به راه بیفتد؟

بله، این چه کاری است که مسلمانی را که به او ارادت داریم، در مقابل دشمنان سیبل کنیم. بنابراین بهتر است دراین‌باره حرفی نزنم.

 

از مسئله خبرگان که بگذریم، چند مسئله مربوط به شخص شماست که بسیار مهم هستند. قبل از هرچیز، یک شبکه گسترده که عمدتاً درفضای مجازی فعال است، به بازتاب سخنان شما علاقه زیادی نشان می‌دهد منتها به شکل تحریف شده و منقطع! آخرین موردِ آن هم این بود که شما گفته‌اید: بی‌حجابی از اختلاس بدتر است! که البته بعداً تکذیب کردید. آیا تا به حال پیگیر شده‌اید که این جریانات را چه کسانی اداره می‌کنند و چرا از دروغ پردازی دست بردار نیستند؟ چون اگر دائماً تکرار شود، هم برای نماینده ولی‌فقیه در مشهد نامطلوب خواهد بود و هم برای نظام. آیا دستگاه‌های اطلاعاتی دراین‌باره کارخاصی انجام داده‌اند؟

 

ما که وظیفه نداریم تعقیب کنیم و اساساً امکان تعقیب هم برای ما نیست. دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی باید پیگیری کنند. به بنده بارها تهمت زده‌اند. بنده در سخنرانی‌ای که شما به آن اشاره کردید، مطلقاً کلمه «اختلاس» بر زبانم جاری نشده است! بنده در آن جلسه سوره ناس را تفسیر می‌کردم و درباره «اَلْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» توضیح می‌دادم. آن جلسه تفسیرم 50 دقیقه طول کشید و در آن مدت مطلقاً از لفظِ اختلاس استفاده نکردم. من نمی‌دانم این حرف را از کجا برداشته‌اند؟ اساساً مسئله مقایسه و صحبت بد و بدتر مطرح نبود. سخن این بود که بنده در تفسیر «اَلْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» گفته‌ام که: «گناهان بر دو قسم هستند، یک وقت انسان گناه می‌کند و دراین میان تنها اتفاقی که افتاده این است که معصیتی را انجام داده و نافرمانی خدا را مرتکب شده است. یک وقت گناهی را مرتکب می‌شود و شیطان آن گناه را ابزاری برای گنهکاری دیگران می‌کند تا مثلاً به‌وسیله گناه من دیگران را منحرف سازد.» مثال بنده بی‌حجابی بود. یک زن بی‌‌حجاب با رعایت نکردن حجاب گناه می‌کند، چون یک واجب شرعی را ترک کرده است...

 

ولی تالی فاسد دیگر هم دارد...

اما داستان به اینجا ختم نمی‌شود، بلکه گناه را ابزار می‌کند برای اینکه دیگران را منحرف و جهنمی کند و چه بسا انحرافی که دیگران در نتیجه این گناه پیدا می‌کنند، به مراتب شدیدتر از خود گناه است. بحث ما این بود.

 

بحث اختلاس که مطرح نبود

نه، من حرفی از اختلاس با معنای عرفی و متعارف آن نزدم. گفتم:‌«یک وقت هست بنده ضربه اقتصادی به کسی می‌زنم یا مال یک نفرمسلمان را می‌خورم، یعنی به مال او تجاوز کرده‌ و فعل حرامی را هم انجام داده‌ام، ولی دامنه گناهم فقط تجاوز به مال یک نفر است، اما دامنه انحراف یک زن بی‌حجاب ممکن است حتی جمع کثیری را در برگیرد.» این کل بحث بنده بود.

 

پس بخش اقتصادی و اختلاس را خودشان درست کرده‌اند؟

بله، اگر جا پیدا کنند، تهمت می‌زنند. نتوانند حرف‌های بنده را می‌گیرند و اول و آخرش را می‌زنند! درست و البته بلاقیاس مثل کاری که شیاطین با قرآن می‌کنند. می‌گویند: قرآن گفته است نماز نخوانید! راست هم می‌گویند. قرآن می‌گوید:‌«لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَه»(1) ولی پشت سرش گفته است:‌«وَ أَنتُمْ سُکَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَ لاَ جُنُبًا إِلاَّ عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّىَ تَغْتَسِلُواْ وَ إِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مِّنکُم مِّن الْغَآئِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ».(2) این بخش را حذف می‌کنند و می‌گویند قرآن به ما دستور داده است نماز نخوانید! ممکن است به قرآن تهمت نزده باشند، ولی قرآن را تقطیع کرده‌اند. همین معامله را با حرف‌های خیلی‌ها و از جمله بنده می‌کنند!

 

آیا در دیدارهایی که با رهبری داشته‌اید و سخنانی که به شما گفته‌اند، خطبه‌های شما در مشهد، بازتابی هم داشته است؟ نظر رهبری در باره کارکرد، بیان و موضع‌گیری‌های شما چیست؟ البته نظر ایشان در ماه اخیر که بسیار آشکار بود و حکم نمایندگی خودشان را به شما دادند و در آن حکم، تعابیر جالبی را هم درباره شما به کار بردند. با این همه قطعاً در خیلی از دیدارها دراین باره نکاتی را به شما گفته‌اند که شنیدن آن در این بخش از گفت‌وگو برای ما مغتنم است.

 

مقدمتاً باید عرض کنم روزی که آقا به بنده فرمودند: به مشهد برو و نماز جمعه را بخوان، من آدم ناشناخته‌ای نبودم و حداقل در تهران غیر از مسئولیتی که در دانشگاه امام صادق(ع) داشتم مواضعم در فضای دانشگاهی وآکادمیک کشور کاملاً مشخص بود...

 

در مجامع زیادی سخنرانی‌هایی هم داشتید.

بله، سخنران معروف شهر تهران بودم. بنابراین مواضعم کاملاً معلوم و آشکار بود و حضرت آقا با توجه به این مواضع، به بنده تکلیف کردند امامت جمعه مشهد را به عهده بگیرم. حکمتِ مقام معظم رهبری یک امر ثابت شده و در عرض این حکمت قدرت مدیریت ایشان کاملاً مشخص است. یکی از ویژگی‌های فوق‌العاده برجسته مقام معظم رهبری، مدیریت برکلیت ِ نظام مستقر است چه رسد به مدیریت بر مجموعه‌هایی که زیرمجموعه خودشان است. بنده سرباز آقا هستم و هر وقت موضعم ضد ایشان باشد، خواهند گفت بس است و کنار برو!

 

با این همه گاهی اوقات از رهبری نقل قول‌هایی در باره مواضع شما می‌شود که البته بیشتر به شایعه می‌ماند. دراین باره هم قدری توضیح دهید.

 

تا حالا چند نفر آمده و به من گفته‌اند آقا نسبت به حرف‌های شما یا موضع‌گیری‌های شما، نظر مساعد ندارند یا گلایه دارند! خدمت آقا که عرض کرده‌ام، فرمودند: چنین حرفی نزده‌‌ام! حتی گاهی بعضی از بزرگان این حرف را به من زده‌اند که: آقا از فلان موضع‌گیری شما ناراحت شده‌اند. خدمت ایشان عرض کردم که: فلانی آمده و به من گفته است که شما در یک جمع چنین انتقادی از بنده داشته‌اید. ایشان فرمودند: من حرف کسی را تکذیب نمی‌کنم، ولی خودم چنین چیزی یادم نیست!یا مثلاً یک بار یکی از مسئولان سیاسی می‌گفت: خدمت آقا رفتم و عرض کردم به مشهد و نماز جمعه رفتم و فلانی خطبه‌های خوبی خواند! آقا فرمودند: الحمدلله یک نفر هم آمد و از ایشان تعریف کرد، هر کسی که می‌آید شکایت می‌کند! در مشهد خدمت آقا رسیدم و عرض کردم: این آقا به من گفته که خدمت‌تان آمده است و شما گفته‌اید عمدتاً نزد شما از من گلایه می‌شود. آقا فرمودند: یادم نمی‌آید چنین حرفی زده باشم، کسی از شما پیش من شکایت نکرده است، من هم چنین حرفی نزده‌ام! دو سه بار به این شکل اتفاق افتاده است.

 

بنابراین تمامی آنها شایعه بوده است، اینطور نیست؟

آیا می‌توان پذیرفت مقام معظم رهبری که دارد دنیای اسلام را اداره می‌کند ـ در مدیریت جهان اسلام که همه ایشان را قبول دارند ـ زیرمجموعه خودشان، یعنی نمایندگی یا امامت نماز جمعه مشهد را نتوانند اداره کنند؟ آن هم در جایی که خودشان به شخص حکم داده‌اند؟بعضی از دوستان آمدند و گفتند: شما برای آقا هزینه‌ساز شده‌اید! نگفتند آقا ناراحت هستند، بلکه گفتند برای آقا هزینه‌ساز شده‌اید!گفتم:‌«‌بنده آدمی هستم که جز برای خدا و اسلام، برای هیچ‌کس و هیچ چیزی هزینه نمی‌دهم. اعتقادم به آقا هم این است که آقا به خاطر قاطعیت و صلابتش برای‌ منِ طلبه که هیچ، برای بزرگ‌تر از من هم هزینه نمی‌دهد، هزینه‌ای که می‌دهد برای اسلام می‌دهد، چون نیروی آقا بالاتر از این است که برای جریان و عنصری غیر از اسلام هزینه شود، چه رسد به یک فرد. یعنی چه که من هزینه‌ساز شده‌ام؟ بنده جز درباره رهنمودها و راهبردهای رهبری در باره چه چیزی حرف زده‌ام؟»

 

به هر حال مسئله نهی از منکر و جبهه‌گیری در برابر جریان‌های غیر ارزشی و به تعبیر خودم پدافند فرهنگی، طبیعی است که آثار و برخوردهایی را به دنبال دارد. وقتی به امیرالمؤمنین(ع) هم می‌گویند: چرا با وجود کمیل بن زیاد، مالک اشتر را فرمانده کردید؟ حضرت می‌فرمایند: جنگ آدم خودش را می‌خواهد! ایستادن در برابر منکرات شرعیه و مقابله کردن با اندیشه‌های ضد انقلاب، ضد نظام و ضد شرع، درگیری می‌خواهد و در درگیری و برخورد هم حلوا و نخودچی و کشمش خیر نمی‌کنند! سنگ و چوب می‌زنند و سر هم را می‌شکنند. نمی‌شود بگوییم می‌خواهیم به جبهه برویم، اما هیچ تیری هم به ما نخورد!

 

سؤال بعدی‌ام در باره صحبتی است که در دوران بیماری مرحوم آیت‌الله طبسی کردید و گفتید:‌«‌پس از ایشان وضعیت مشهد مبهم است.» الان شما منهای تولیت آستان قدس، در جایگاه خود ایشان نشسته‌اید، چون بیشترین حیثیت مرحوم آقای طبسی، ایفای نقشِ نمایندگی حضرت امام و مقام معظم رهبری بود. الان چقدر در این جایگاه، بر اوضاع مسلط شده‌اید؟

 

ابهامی که بنده اشاره کردم به خاطر دو مسئله بود. یکی اینکه نمایندگی رهبری و تولیت آستان قدس و مدیریت حوزه خراسان، همگی در یک نفر جمع شده بود. گستره شخصیتی ایشان از نظر ریشه و سابقه‌ای که در انقلاب داشت، کم‌نظیر بود و لذا این سه جریان در یک نفر جمع بود و طبعاً هماهنگ مدیریت می‌شد. داخل پرانتز عرض کنم که آستان قدس در کشور ظرفیت کم‌نظیری است. حوزه علمیه خراسان هم 24 هزار طلبه دارد و سومین حوزه مهم جهان شیعه است و مدیریت سومین حوزه مهم شیعه جهان و مدیریت کم‌نظیرمجموعه آستان قدس به اضافه نمایندگی رهبری دراستان خراسان، در یک نفر جمع شده بود که با آن سابقه، شخصیت و نبوغ فوق‌العاده‌ای که مرحوم آقای طبسی در مدیریت داشت، اگر بخواهیم مصداق کاملی از مدیریت اسلامی را نشان بدهیم، بی‌شک مصداق آن ایشان است. سؤال بنده این بود که پس از رحلت ایشان، چه کسی می‌تواند این سه بعد را به شکل هماهنگ مدیریت وجمع کند؟ همین حرفی را که من زدم، مقام معظم رهبری دقیقاً با رفتارشان نشان دادند.

 

منظورتان تقسیم این وظایف بین افراد مختلف است؟

بله، ایشان با تقسیم مسئولیت‌های آقای طبسی به سه بخش و محول کردن به سه نفر، توانایی و قدرت بالای آقای طبسی را به‌‌‌خوبی نشان دادند. تولیت آستان قدس را به یک نفر و نمایندگی خودشان را به یک نفر دادند و برای اداره حوزه علمیه هم شورا تعیین کردند. در همه جا نماینده مقام معظم رهبری مدیر حوزه مرکز استان هم است، ولی در مورد خراسان به دلیل پهنه عظیم حوزه، این کار را نکردند و برای اداره حوزه شورای عالی تعیین کردند. این تصمیم‌گیری مقام معظم رهبری همان حرف بنده را اثبات می‌کند که در آن ایام گفتم: آیا پس از مرحوم آقای طبسی فردی پیدا می‌شود که بتواند همه این کارها را بکند؟

 

آیا به عنوان نماینده ولی‌فقیه در جایگاه ایشان تسلط وافی و کافی به شهر پیدا کرده‌اید؟

حکم آقا، افتخاری بر مفاخر بنده افزود و اعتماد ایشان برای بنده اعتباری شده است. در این بحثی نیست، ولی از نظر اجرای این برنامه‌ها، بنده قبلاً همه این کارها را می‌کردم. به خاطر اینکه مرحوم آقای طبسی در آخر عمرشان دچار نقاهت شدید جسمی شده بودند و وضعیت جسمانی‌شان به همه ریخته بود. گرفتاری‌های آستان قدس هم زیاد شده بود. در مسائل حوزه هم از بنده کمک می‌خواستند و طبعاً در خدمت ایشان بودم. مراجعات به نماینده ولی‌فقیه عمدتاً از طرف مردم و به ارجاع خود آقای طبسی به بنده بود، هم در عرصه گرفتاری‌های شخصی مردم، هم در مشکلاتی که آنها در ادارات و دستگاه‌های دولتی داشتند، هم در هماهنگی بعضی از دستگاه‌های مدیریتی استان و هم در مسائل سیاسی. مراجعات عملاً به بنده بود، چون گرفتاری‌های جسمانی‌ ایشان در حدی بود که نمی‌توانستند به طور کامل در دسترس همه مردم باشند. طبیعتاً ما چون در دسترس مردم بودیم، مردم هم مراجعه می‌کردند و حتی کاری هم نداشتند که ما نماینده ولی‌فقیه هستیم یا نیستیم! مردم می‌خواستند و می‌خواهند که مشکلشان حل شود. ما هم که سرباز آقا بودیم و باید سربازی می‌کردیم. لذا بنده این کارها را قبلاً هم انجام می‌دادم و بعد از حکم آقا عملاً چیزی بر وظایف من اضافه نشده است. دو سه نهاد بود که قبلاً به بنده ارتباط نداشت و تقریباً جنبه تشکیلاتی دارد؛ یکی مرکز رسیدگی به امور مساجد است که شورای مسئول دارد و خودش اداره می‌کند، دیگری نهاد امور اهل سنت استان است که درآن نماینده ولی‌فقیه هست و خودش تشکیلاتی دارد و بخش عمده‌اش مربوط به نهادی در دفتر خود مقام معظم رهبری است و یک بخش مربوط به اجرائیات ماست. آن هم تشکیلات است که وضعش مشخص است و چیزی نیست که بگوییم برای ما کار بیشتری تولید کرده است. پس عملاً داریم همان کاری را که می‌کردیم، ادامه می‌دهیم. فقط توقع مردم به اعتبار حکم آقا بیشتر شده است و اینکه مردم از ما ناراضی نشوند، هدف ماست. بنده چون سمتی نداشتم و کار مردم را راه می‌انداختم، مردم در گوشه و کنار عمدتاً راضی بودند. فقط باید تلاش کنیم طوری باشد که آنها همچنان از ما راضی باشند. ان‌شاءالله‌

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

من هم از شما ممنونم. مطبوعات ارزشی ما وظیفه خطیری بر عهده دارند. امیدوارم شما و سایر جراید انقلابی، بتوانید به این وظیفه در این دوره حساس عمل کنید. والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته