پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «دکتر رضا سراج» کارشناس مسائل استراتژیک در تحلیل انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری طی یادداشتی اختصاصی برای پارس نیوز نوشت:

« انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری را می بایست از چند بعد مورد بررسی قرار داد چرا که تحلیل تک بعدی آن ممکن است مخاطبان را در تحلیل و جمع بندی به خطا و اشتباه بیاندازد.

از همین جهت این انتخابات را می توان در سطوح مختلفی مورد بررسی قرار داد که این سطوح عبارتند از: 1- بررسی نتایج انتخابات از نگاه دشمنان جمهوری اسلامی ایران 2- بررسی نتایج انتخابات از نگاه دولت و جریان های همسو با آن 3- بررسی نتایج انتخابات در چارچوب جریان جبهه انقلاب و اصولگرایان 4- بررسی نتایج انتخابات در چارچوب کلیات و منویات نظام

1- بررسی نتایج انتخابات از نگاه دشمنان جمهوری اسلامی ایران

دشمنان ما این انتخابات را آغاز فرآیند تغییر می دانستند و آن را فرصتی برای توسعه نفوذ می دانستند تا از طریق آن فرآیند را برای تغییرات از طریق جریان نفوذ و نفاق جدید دنبال کنند. قطعا آنها به دنبال تحقق پروژه برجام 2 بودند و می خواستند آن را با برجام 1 پیوند بزنند.

به عبارتی جریان نفوذ در پی آن بود که اجرای برجام 1 را منوط به پذیرش برجام 2 کند و بعد از آن پروژه مشروطه سازی و ایجاد دوگانگی در نظام از طریق ساخت یک خبرگان همسوی با جریان تجدیدنظر طلب را دنبال می کرد.

اما زمانی که نتیجه انتخابات را مورد بررسی قرار می دهیم در می یابیم که اهداف دشمن برآورده نشده و خبرگانی مستحکم و ولایی سر کار آمده است. این مجلس همسو با کلیات نظام بوده و از نفوذ در آن تا حدود بسیار زیادی جلوگیری شده است. بنابر این پروژه دشمن شکست خورده است.

2- بررسی نتایج انتخابات از نگاه دولت و جریان های همسو با آن

از این منظر باید توجه داشته باشیم که هر دولتی(به خصوص در دور نخست روی کار آمدن) در پی آن است که مجلسی همسو با خود را تشکیل دهد که از این حیث انتخابات آن نتیجه ای که می بایست را برای دولت به همراه نداشت.

این پیروزی پنداری نیز توهم کاذبی است که در حال ساخته شدن است چرا که نتیجه انتخابات نشان می دهد دولت در تحقق وعده های خود موفق نبوده است و نتیجه انتخابات در تهران استثنایی است که نیاز به تحلیل جداگانه دارد.

ما در تهران شاهد یک جا به جایی مشارکت می باشیم که آثار وضعی توسعه گرایی می باشد که بر اساس آن طبقات متوسط به پایین را دلسرد کرده و مشارکت آنها را کاهش می دهد و در عین حال طبقات متوسط را امیدوار به واردات، رفاه بیشتر و لوکس گرایی نموده و مشارکت آنان را افزایش می دهد. مشابه چنین شرایطی را در انتخابات مجلس پنجم و ریاست جمهوری ششم نیز شاهد بودیم.

3- بررسی نتایج انتخابات در چارچوب جریان جبهه انقلاب و اصولگرایان

اصولگرایان در این انتخابات انتظارات خود را بالا برده بودند و این انتظارات با نتیجه انتخابات ناهمگون شد. اگر اصولگرایان انتظارات خود را به خوبی تنظیم می نمودند، نتایجی واقعی تر در انتخابات حس می کردند که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.

نظرسنجی ها در تهران نشان نمی داد که اصولگرایان در تهران پیروزی حداکثری یا قطعی داشته باشند. مضاف بر اینکه در سبد آرای تهران نیز کاهش پیدا کرد. بر همین اساس سبد رای جنوب تهران 20 درصد کاهش پیدا کرد و در نتیجه یک دریچه  600هزار رایی بر روی اصولگرایان بسته شده و در مقابل همین دریچه به روی جریان دولت و جریان های حامی وی باز شد.

از آن طرف اصولگرایان نتوانستند نقد خود را برای توده مردم و به خصوص مردم جنوب و حاشیه تهران مطرح کنند. ارتباط اصولگرایان با مردم این مناطق به شکل محکمی برقرار نشد و همین موضوع کاهش ارای آنان در تهران شد. با وجود همه این نقاط ضعف، اصولگرایان در مجموع نسبت به گذشته موفق تر و منسجم تر عمل نمودند. 

4- بررسی نتایج انتخابات در چارچوب کلیات و منویات نظام

از حیث نظام هر دو انتخابات با مشارکت بسیار بالایی به پایان رسید و برای مجلس خبرگان که پشتوانه رهبری نظام است همین موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد.

در رابطه با مجلس شورای اسلامی نیز همین که پدیده «کشور فروشی» اتفاق نخواهد افتاد و پروژه برجام 2 اجرا نخواهد شد، برای نظام موفقیت بزرگی است. 

این مجلس مطلقا تکرار مجلس ششم نخواهد بود چرا که نه به لحاظ افراد مشابهتی با آن دارد و نه آن یکدستی در آنها دیده می شود. ضمن آنکه آنها از جمهوری خواهی خارج شده اند به مشروطه خواهی رسیده اند.»