وی همچنین تصریح کرده است: برخی رسانه‌ها در وصل شدن بانک‌های غیر تحریمی ایرانی به سویفت ایجاد تردید و تشکیک می‌کنند. همین رسانه‌ها یک نماینده معرفی کنند، ما هم با بانک مرکزی و دوازده بانک مرتبط دیگر هماهنگ می‌کنیم که این نماینده را به بخش پیام‌رسانی سویفت در تمامی بانک‌ها ببرند و وصل شدن به سیستم سویفت را به عینه به ایشان نشان دهند!

 

*در اشاره به اظهارات بعیدی‌نژاد بایستی یادآوری و تأکید کرد که قرار بود برجام «حاوی دستاوردهای ملموس» باشد، سبب «ارتقای فوری سطح معیشت» شود و برای بیکاران «اشتغال» به همراه بیاورد. (بر طبق نصّ و تأویل کلام مقامات دولتی)

اما اینکه در حال حاضر کسانی مثل آقای بعیدی‌نژاد بیان می‌کنند که «مگر همه چیز پول است»؟! و ایضاً اینکه «برای مشاهده وصل بودن سوئیفت نماینده بفرستید»! جملگی مصداق ضرب‌المثل قدیمی «کافه را به هم ریختن» است.

ضمن اینکه فعالان اقتصادی و کارشناسان مالی کشور صراحتاً عنوان کرده‌اند که خبری از گشایش سوئیفت نیست و پیش از این هم توسط کارشناسان بیان شده بود که مسئله سوئیفت به این دلیل که جزو تحریم‌های اولیه آمریکاست؛ بواسطه برجام حل نخواهد شد.

از سوی دیگر این چه برجامی است که برای مشاهده دستاورد ناملموس آن باید یک رسانه نماینده‌ای بفرستد و آن نماینده به همراه نمایندگان 13 بانک کشور مشغول بررسی شوند تا بتوانند دستاوردی سوئیفتی برجام را کشف کنند؟!

آیا همین مسئله در کنار هزار توی متن برجام گویای آن نیست که برجام به هیچ وجه آن «لوبیای سحرآمیز موعود» و «باغ سبز» وعده داده شده، نبوده و نیست؟!

و اما در اشاره به این بخش از اظهارات بعیدی‌نژاد مبنی بر اینکه تیم مذاکرات دولت درباره برجام هیچگاه دروغ و یا حرف غیر واقع نگفته، گفتنی‌هایی وجود دارد.

گفتنی‌هایی که رافع عزم خدمتگذارانه مقامات دولت محترم نیستند اما به هر حال در صفحات تاریخ ثبت شده‌اند و ما در جهت تنویر افکار عمومی بصورتی گذرا به آنها اشاره می‌کنیم.

یکم: محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت مدتی قبل از توافق موقت ژنو در سال 92 طی اظهاراتی در یک سفر خارجی عنوان می‌کرد که ایران به غنی‌سازی 20 درصدی نیاز دارد اما پس از امضای توافق موقت بیان کرد که ایران به این غنی‌سازی نیازی ندارد!

 

دوم: از ابتدای امر قرار بود بوسیله مذاکرات ملال‌آور هسته‌ای «همه تحریم‌ها» لغو شود و رئیس‌جمهور روحانی این مسئله را به صراحت مورد اشاره و بیان قرار می‌داد. اما بعدها این همه‌ی تحریم‌ها تبدیل شدند به تحریم‌های صرفاً هسته‌ای و بعدتر نیز این تحریم‌های صرفاً هسته‌ای مجدداً تقلیل یافته و به تحریم‌های صرفاً هسته‌ای ثانویه بدل شدند.

دولت محترم هیچگاه نسبت به این تنازل آشکار توضیحی را به مردم نداد.

 

سوم: قرار بود بواسطه توافق موقت ژنو، بواسطه بیانیه لوزان و بواسطه چیزی به نام برجام، دیگر هیچ تحریم جدیدی از سوی آمریکا و اذناب وی علیه مردم ایران اِعمال نشود. اما پس از تمام این توافقات و معاهدات، تحریم‌های جدیدی به وفور علیه مردم ایران تصویب و اجرا شدند که دولت محترم یا در مورد آنها سکوت اختیار کرده و یا عنوان می‌کند که تحریم‌های جدید خلاف روح توافقات هستند (یعنی خلاف متن آنها نیستند!)

 

چهارم: بر اساس دستور 9 بندی مقام معظم رهبری پیرامون برجام قرار بود رئیس‌جمهور آمریکا و سران اتحادیه اروپا تعهد کتبی بدهند که تحریم‌ها لغو می‌شوند و هرگونه اظهاری مبنی بر این‌که ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به‌منزله‌ی نقض برجام است.

اما شوربختانه بایستی اشاره کرد که رئیس‌جمهور آمریکا و سران اتحادیه اروپا نه تنها چنین تعهد و اعلامی را نداشتند بلکه آمریکا پس از برجام باز هم ایران اسلامی را تحریم کرد.

 

پنجم: اعلام اخیر چهره‌هایی همچون «علی‌اکبر صالحی» و «علی لاریجانی» مبنی بر اینکه غرب در اجرای تعهداتش پیرامون برجام تعلل و اِهمال دارد بصورت واضحی نقض برجام محسوب می‌شود اما دولت و مذاکره کنندگان در این باره سکوت اختیار کرده‌اند.

 

و ششم: مقامات دولت و جریان سیاسی خاص طی 2 سال گذشته بارها از مردم خواستند که برای برگزاری چیزی به نام «جشن هسته‌ای» به خیابان بیایند.

همچنین بخشی از رکود فعلی اقتصاد کلان ایران نیز به دلیل وقوع پدیده «انتظار ارزانی» رخ داده است. به این معنی که به اذعان کارشناسان و حتی به اعتراف برخی وزرا، وعده‌های دولت درباره دوران پسابرجام سبب شده است که مردم به منظور وقوع دوران ارزانی، از خرید، داد و ستد و آوردن نقدینگی به بازار امتناع کنند.

آیا همین دو دلیل کافی نیست که اکنون افکار عمومی بخواهند دولت و مذاکره‌کنندگان هسته‌ای را مؤاخذه کنند مبنی بر اینکه دستاوردهای برجام پس از دو سال مذاکرات طولانی و ملال‌آور کجا هستند و در کدامین سو نشسته‌اند؟!

جالب آنکه شخص آقای بعیدی‌نژاد زمانی در اشاره به برجام اظهار کرده است «مگر همه چیز پول است»؟!