پارس بررسی می کند:
بررسی دو دهه رابطه اصلاح طلبان با هاشمی/ از شاخصههای رفسنجانی؛ خیلی خوب میتواند سوار موج شود

در این سالها آیا فرصتی به دست آمده که اصلاح طلبان و هاشمی به طور مفصل و دقیق، به تفاوت نگاه خودشان درباره بسیاری از مسائل از جمله آزادی، توسعه، حقوق مخالفان و منتقدان و ... بپردازند و به جامعه نخبگانی و مردم توضیح بدهند که چطور آن اختلافات ریشه دار و بنیانی را حل کرده اند؟ خیر.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- درباره روابط پر فراز و نشیب اصلاح طلبان با آقای هاشمی رفسنجانی مطالب زیادی در رسانه ها و سایتهای مختلف گفته و منتشر شده است. روابطی که گاه سرد و منفی و انتقادآمیز و گاهی مثبت هرچند از سر ناچاری بوده و گاهی هم منجر به بروز اختلافاتی در میان خود اصلاح طلبان می شود که نمونه اخیر آن انتقادات عباس عبدی به اظهارات هاشمی رفسنجانی درباره سید حسن خمینی بود که واکنش های زیادی را هم در پی داشت.
بررسی رفتار اصلاح طلبان در دو دهه گذشته نشان میدهد که آنها در زمان اصلاحات چنان مست قدرت بودند که هرچه خواستند درباره هاشمی گفتند و نوشتند و او را چنان مورد آماج حملات خود قرار دادند که راضی به ورودش به مجلس حتی به عنوان نفر سیام هم نشدند! اما افراط و تندروی اصلاح طلبان دیری نپایید، چرا که همان ها وقتی قدرت را از دست دادند، دست گدایی پیش هاشمی دراز کردند و او را یگانه منجی دوران لقب دادند. چه در سال ۸۴ و چه در انتخابات سال ۹۲ و حالا انتخابات آینده. به هرحال انگار شرایط ایجاب میکند که هر گروه و جریانی برای رسیدن به اهدافش و به دست آوردن دوباره قدرت، دست به هر کاری بزند هرچند فراموشی عمدی سوابق پیشین خودش را! اما این روزها که بسیاری از اصلاح طلبان از هاشمی حمایت میکنند و عبارات جالبی را درباره او بکار میبرند، بد نیست داستان جالب دوستی و دشمنی آنها را با هاشمی مرور کنیم:
علی شکوری راد (سخنگوی جبهه مشارکت درباره حضور هاشمی در انتخابات مجلس ششم): «حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات از شفافیت فضای انتخابات می کاهد» (روزنامه همشهری-بیست وهفتم مهر ۱۳۷۸)
علی شکوری راد: «به نظر ما «هاشمی» عامل اختلاف بین مجموعه نیروهای دوم خرداد بود و آن چه امروز به عنوان جدا شدن نسبی کارگزاران از مجموعه نیروهای جبهه دوم خرداد مطرح است، حاصل حضور آقای هاشمی رفسنجانی است. یکی از انتقادهایی که جریان چپ به آقای «هاشمی» داشت این بود که ایشان قبل از آن که به بهبود اوضاع اقتصادی بپردازد، شعار رفاه را مطرح کردند و باعث شدند که سطح توقعات مردم بالا برود و در همین راستا ما شاهد هستیم که ایشان در زمان ریاست جمهوری در حدود یک میلیارد دلار کالای لوکس وارد مملکت کردند.» (آریا، ۳/۱۱/۷۸)
مراد ویسی (عضو مشارکت): «با گذشت چهار روز از ترور سعید حجاریان، اکنون سکوت هاشمی رفسنجانی در برابر این واقعه برای بسیاری از مردم فهیم و آگاه ایران اسلامی که عادت دارند در تحلیل وقایع سیاسی هیچ چیزی را فراموش نکنند، سؤال برانگیز شده است. مردم از خود میپرسند آیا هاشمی در محکوم کردن این ترور تردید دارد و یا نگران آن است که محکومیت ترور حجاریان موضع همفکران او را تقویت کند. به راستی در شرایطی که مخالفان و موافقان حجاریان خواسته یا ناخواسته این ترور را محکوم کردهاند، سکوت هاشمی چه پیامی دارد؟ آیا هاشمی نگران آن است که محکوم کردن این واقعه موجب رنجش برخی شود؟ اگر روزی سکوت هاشمی در برابر شعار «دشمن هاشمی، دشمن پیغمبر است» اعتماد مردم را به او خدشه دار کرد، امروز او خود اصرار دارد که در همنوا شدن با غم و اندوه مردم و «وفاق سیاسی – اخلاقی» در محکومیت ترور حجاریان حتی از بسیاری از شاگردان و همفکران خود عقب بماند؟ (آفتاب امروز ۲۵/۱۲/۷۸)
علی اکبر محتشمی پور: «از نظر ما هاشمی رفسنجانی با ناطق نوری تفاوتی ندارد. زیرا اتخاذ مواضع غیر شفاف در قبال اصلاحات فرقی با مخالفت ندارد. (آریا ۴/۱۱/۷۸)
محسن آرمین: «از شاخصههای آقای هاشمی این است که خیلی خوب میتواند سوار موج شود و طبیعتاً از موج جبهه دوم خرداد هم استفاده میکند. آقای هاشمی در ۱۰ سال گذشته در امتحانات متعددی وارد شده است و به نظر من نتوانسته است نمره قبولی بگیرد. او از شاگردانی است که در تمام امتحانات بخصوص دوره چهارم مجلس مردود شده است. در مجلس چهارم حمله به جناح اصلاح طلب و قلع و قمع نیروهای این جناح توسط هاشمی رفسنجانی صورت گرفته است. بزرگترین اشتباه سیاسی هاشمی رفسنجانی در دوره چهارم بود. چرا که با حذف نیروهای اصلاح طلب و خط امامی، یک مجلس تقریباً یک دست راست، توسط آقای هاشمی به وجود آمد که بلافاصله، در مقابل خود هاشمی ایستاد و افکار و برنامههایش را به او دیکته کرد. اگر ایشان بخواهد مثل گذشته عمل کند و به جناح راست تکیه زند در اقیانوسی که خودش کشتی نجات جناح راست است غرق خواهد شد و هم خودش و هم کشتی را از بین میبرد.» (روزنامه آفتاب امروز ۸/۱۱/۷۸)
عباس عبدی: «ممکن است با ناطق نوری هم ائتلاف کنیم اما ائتلاف با هاشمی رفسنجانی را درست نمی دانیم چون ایشان بنیان های اخلاقی را در جبهه دوم خرداد به هم می ریزد… خاتمی ذره ای به قدرت و صندلی نچسبیده ولی هاشمی به شدت چسبیده اند … روندی که از فوت امام پیش آمده بود را اشتباه می دانستیم. سیاست های اقتصادی را که در مملکت به نام رفاه ترویج می دادند و روندی که بخشی از آن مشخصاً سیاستهایی بود که هاشمی رفسنجانی پیاده می کرد را مضر می دانستیم» (روزنامه آزاد-دوم آبان ۱۳۷۸)
البته انصافا آقای عبدی از جمله معدود اصلاح طلبانی است که مواضع تقریبا ثابتی درخصوص هاشمی و نسبت او با اصلاحات داشته است. عبدی همچنان منتقد هاشمی است اما ظاهرا انتقادهای اخیر او به هاشمی چندان خوشایند دوستان و قبیله اش نبوده و نیست. چرا که اخیرا او را به بهانه نقد اظهارات هاشمی، از اردوگاه اصلاح طلبان اخراج کرده اند!
جالب اینکه اخیرا یک سایت حامی دولت و هاشمی، با قرار دادن عباس عبدی در کنار اکبر گنجی، وی را متهم به حرکات زیگزاگی و متناقض کرده که هر روز برای خوشامد یک گروه و جبهه خاص تغیر موضع می دهد! این سایت درخصوص عباس عبدی نوشته است : «در این میان نباید از امثال عباس عبدی غافل شد که هنوز در اتفاقات دهه 70 خود را محبوس کرده و بغض هایی فراموش نشده ای دارند که گاه و بیگاه سر بر می آورد. این آقایان، همواره ساز اعتدال زده اند و همیشه به ساز تندروها رقصیده اند. اینان کسانی هستند که نمی خواهند نقش خود در تندروی های اوائل انقلاب و دوران اصلاحات را بپذیرند و همواره بر رویکرد غلط خود تاکید دارند» البته سایت مورد نظر که از مواضع و اظهارات متناقض افراد درخصوص هاشمی گلایه دارد، توضیح نداده که چرا چرخش ها و رنگ عوض کردن های عجیب و غریب اصلاح طلبان و بسیاری دیگر از آدمها را در خصوص هاشمی نمی بیند؟!
به هرحال مشابه چنین عبارات و تعابیر تندی را از سوی اصلاح طلبان علیه هاشمی در آن سالها به وفور میبینیم. البته هاشمی رفسنجانی هم در واکنش به حملات اصلاح طلبان، پاسخ های تندی را به آنها می داد. به عنوان نمونه، وی در مصاحبه ای با صادق زیباکلام به صراحت اصلاح طلبان و افرادی چون عباس عبدی را به عنوان یکی از تندروهای اوائل انقلاب معرفی کرد: «خیلی از کسانی که امروزه دوم خردادی شدهاند، آن روزها از فرط تندروی وضعیتی را برای ملی – مذهبی درآورده بودند که برای آنها آمدن در مجلس هم سخت بود زیرا کسانی در اطراف در ورودی مجلس علیه آنان دیگران را تحریک میکردند… شما یک بار مذاکرات مجلس را بخوانید و ببینید وقتی من تنشزدایی را در سیاست خارجی مطرح کردم، اصلاحطلبهای امروز در مجلس چه گفتند. یک بار روزنامه سلام را با این دید بخوانید… همین آقای عباس عبدی که مظهر حرکت اینها است، ببینید چه چیزهایی از سیاست خارجی و تنشزدایی نوشتند و حالا خودشان دارند، اینگونه عمل میکنند.»
با وجود این اختلافات آشکار، اما در سال ۸۴ یک دفعه ورق برگشت و اصلاح طلبان مغرور در وضعیت دشواری قرار گرفتند. شکوری راد درباره اختلاف دوستان اصلاح طلبش درخصوص حمایت از هاشمی گفته است: «در سال ۸۳ که دوره مجلس ششم تمام شد، در حزب، کمیسیون انتخابات تشکیل دادیم تا برای انتخابات ریاستجمهوری برنامهریزی کنیم. همان موقع زمزمههای آمدن آقای هاشمی هم مطرح بود و من در گفتوگو با آقای خاتمی، رییسجمهور متوجه شده بودم که ایشان نسبت به آقای هاشمی نظر مساعد دارد. بر همین اساس در حاشیه یکی از جلسات کمیسیون انتخابات به آقای دکتر (محمدرضا) خاتمی که در آن زمان دبیر کل حزب بود گفتم الان شرایط ما خوب نیست و هاشمی در این شرایط میتواند برای ما هم گزینهیی مطلوب باشد و ایشان هم تایید کرد. اما این حرف ما در سطح هواداران و بدنه اجتماعی ما حتی فرصت ابراز هم پیدا نمیکرد. اگر ما این را مطرح میکردیم خودمان طرد میشدیم.»
به هرحال با وجود این قبیل اختلافات، اصلاح طلبان در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84 در حمایت از هاشمی کم نگذاشتند، غافل از اینکه در آن انتخابات، نگاه جامعه و تودههای مردم به هاشمی و هر جریانی که از وی حمایت می کرد، چندان خوب نبود. اما این انتخابات و نتیجه آن، یعنی پیروزی احمدی نژاد بر ائتلاف قدرتمند اصلاح طلبان و هاشمی رفسنجانی، شروع دوره ای جدید در فضای سیاسی کشور بود که تبعات آن تا حالا هم ادامه دارد. (وقایع سال 88 یک نمونه بزرگ از تبعات شکست هاشمی و اصلاح طلبان در سال 84 است که آن را باید به طور جداگانه و مفصل مورد بررسی قرار داد)
در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ باز هم یگانه منجی اصلاح طلبان هاشمی رفسنجانی شد. جبهه مشارکت در بیانیه ای جالب اعلام کرد: «ضمن استقبال از حضور آقای هاشمی رفسنجانی حمایت بیدریغ خود را از ایشان در گام نهادن در مسیری که علیرغم دشواریها امید به تحول و اصلاح امور را برای ملت به ارمغان میآورد، اعلام مینماییم.»
سازمان مجاهدین انقلاب هم در بیانیه خود اعلام کرد: «در چنین شرایطی ورود آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان چهرهای فراجناحی به عرصه رقابتهای انتخاباتی میتواند در افکار عمومی امید به توقف روندهای فاجعهآفرین کنونی و امکان بهبود اوضاع را تقویت کند. ایشان در شرایط کنونی از معدود شخصیتهایی است که میتواند نقطه تعادلی برای همبستگی و همسویی همه نیروهایی باشد که با درک شرایط وخامتبار کشور، فراتر از اهداف و مواضع ویژه خود با نگاهی ملی به نجات کشور میاندیشند.»
این درحالی است که اصلاح طلبان پیش از این هم (در انتخابات سال 84 وقتی کاندیدای حزبی آنها مصطفی معین با وجود همه شعارهای تند و تحریک کننده اش، موفقیتی را بدست نیاورد) بیانیه هایی را در حمایت از هاشمی صادر کرده بودند که به طور تلویحی ناچاری آنها را به انتخاب هاشمی نشان می دهد. مثلا محمد قوچانی در مطلبی درخصوص «ضرورت رای به هاشمی» عباراتی را بکار برده بود که نشان می داد اصلاح طلبان نگاهی ابزاری و مقطعی به هاشمی دارند و بیشتر نگران موقعیت خودشان هستند تا هاشمی. به این عبارات توجه کنید: «می توان به هاشمی انتقاد داشت، می توان او را مغرور خواند! می توان بر اولویت توسعه بر دموکراسی در آرای هاشمی خرده گرفت، اما نمی توان کتمان کرد که این تنها راه و آخرین راه سیاسی است! آنچه درباره آن حرف می زنیم «هاشمی» نیست، «موقعیت هاشمی» است!»
این نگاه ابزاری و موقعیتی به هاشمی رفسنجانی، هرچند هنوز هم وجود دارد، اما ظاهرا در سال های اخیر و مخصوصا حالا، آن تاکتیک انتخاباتی تا حدودی به سیاستی راهبردی تبدیل شده و دشمنان و مخالفان سابق، به دوستانی همراه و همدل تبدیل شده اند. البته تناقضات آنها مخصوصا اختلاف نظر در خصوص بسیاری از مسائل سیاسی اقتصادی و فرهنگی همچنان ادامه دارد. در این سالها آیا فرصتی به دست آمده که اصلاح طلبان و هاشمی به طور مفصل و دقیق، به تفاوت نگاه خودشان درباره بسیاری از مسائل از جمله آزادی، توسعه، حقوق مخالفان و منتقدان و ... بپردازند و به جامعه نخبگانی و مردم توضیح بدهند که چطور آن اختلافات ریشه دار و بنیانی را حل کرده اند؟ خیر.
حقیقت آن است که ائتلاف های مقطعی که بیشتر ناشی از شرایط سیاسی و اهداف مشترک (مثلا مخالفت با احمدی نژاد یا پیروزی در انتخابات) است، اجازه نقد منصفانه دیدگاه های دو طرف را نمی دهد و هر دو گروه –هم اصلاح طلبان و هم حامیان هاشمی و روحانی- با فراموشی عمدی اختلافات خود، همچنان به اهدافی مشترک می اندیشند. به همین دلیل است که اصلاح طلبان در این شرایط ترجیح می دهند که هیچ انتقادی ولو کاملا درست و منطقی به اظهارات و عقاید هاشمی مطرح نکنند اگرچه مغایر با عقاید خودشان باشد! در حقیقت این سکوت و همدلی، به معنای حل و فصل همه اختلافات گذشته و نزدیک شدن دیدگاه های طرفین در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیست، آنها چاره ای جز قبول این شرایط ندارند، اما این روند تا کجا می تواند ادامه داشته باشد؟ ....
ارسال نظر