به گزارش پارس ، فارس، حسین شریعتمداری در قالب نکته ای در روزنامه کیهان نوشت:

این نوشته در پی انتقاد به وزارت امور خارجه کشورمان نیست و براین باور است که احضار سفیر جمهوری آذربایجان و ابلاغ اعتراض شدیداللحن جمهوری اسلامی ایران به او، یکی از وظایف و مسئولیت های تعریف شده وزارت امور خارجه است ولی انتظار آن بوده و هست که مسئولان محترم سیاست خارجی کشورمان درک عمیق تری از شرایط داشته باشند و هیچ « فرصتی» از جمله ماجرای همایش اخیر در جمهوری آذربایجان را « تهدید» تلقی نکنند.

روز دهم فروردین ماه- ۳۰ مارس- از سوی حزب موسوم به « جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی» ! همایشی با عنوان « فردای آذربایجان جنوبی» در سالن اجتماعات یکی از هتل های باکو برگزار شد. در این همایش که علاوه بر تعدادی از اعضای این حزب برخی از مقامات و شخصیت های سابق جمهوری آذربایجان نیز حضور داشتند، ادعاهای سخیف و کودکانه ای علیه حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران مطرح شده بود و احضار سفیر جمهوری آذربایجان از سوی معاون محترم آسیا و اقیانوسیه وزارت خارجه کشورمان در اعتراض به برپایی این همایش صورت پذیرفته بود.

ایشان درباره علت احضار سفیر جمهوری آذربایجان گفته است « در حالی که جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش کرده است روابط دو کشور در مسیر پیوندهای عمیق دو ملت تداوم یابد، انجام اینگونه اقدامات می تواند آسیب جدی به روند مثبت و رو به توسعه روابط فیمابین وارد کند» … این سکه اما، روی دیگری هم دارد که نباید از نگاه مسئولان محترم سیاست خارجی کشورمان نادیده گرفته شود. بخوانید؛

۱- جمهوری آذربایجان نزدیک به ۱۰ میلیون نفر جمعیت دارد که اکثریت نزدیک به تمامی آنها مسلمان و شیعه هستند و پیوندهای عمیق فرهنگی و عقیدتی با مردم آذربایجان ایران دارند.

مردم این کشور اگر چه سال های متمادی تحت سلطه شوروی سابق بوده اند ولی علی رغم تلاش و برنامه ریزی گسترده حزب کمونیست شوروی از عقاید دینی و فرهنگ و سنت های آذری خود دست نکشیدند. آنها بعد از فروپاشی شوروی سابق خواستار بازگشت به فرهنگ و عقاید خود بودند و از آن هنگام تاکنون ایران اسلامی را قبله آمال خود می دانند.

شواهد موجود و رصدهای پیوسته کمترین تردیدی باقی نمی گذارند که مردم جمهوری آذربایجان، خود را عضو جدا شده ای از ایران اسلامی تلقی می کنند و تلاش فراوان و برنامه ریزی گسترده صهیونیست ها که بعد از فروپاشی شوروی در جمهوری آذربایجان نفوذ قابل توجهی یافته اند، تاکنون نه فقط موفق به تغییر این دیدگاه در مردم شریف جمهوری آذربایجان نشده است بلکه دشمنی و جنایات وحشیانه صهیونیست ها علیه ملت های مسلمان، اشتیاق مردم جمهوری آذربایجان را به پیوند با ایران اسلامی شتاب بیشتری داده است.

همایش مورد اشاره یکی از دهها و صدها اقدام مشترک صهیونیست ها و برخی از دولتمردان جمهوری آذربایجان برای مقابله با احساس همبستگی مردم آن خطه با ایران اسلامی و پیشگیری از فوران این احساس عمیق دینی و فرهنگی است. برپایه شواهد موجود تأسیس حزب موسوم به « جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی» ! یک اقدام ناشیانه از نوع « فرار به جلو» است که به منظور پیشگیری از خواسته مردم جمهوری آذربایجان برای الحاق به ایران اسلامی و یا تشکیل یک نظام اسلامی مشابه ایران، سازماندهی شده و تاکنون نیز کمترین موفقیتی نداشته است.

گفتنی است « وفاقلی زاده» مشاور سابق رئیس جمهوری آذربایجان در دوران ریاست جمهوری حیدر علی اف سفرهای چند باره خود به اسرائیل و رایزنی با مقامات رژیم صهیونیستی را پنهان نمی کند. او به همراه نمایندگانی از احزاب « جبهه خلق» و « آزادی و مساوات» از جمله برپا کنندگان و شرکت کنندگان در همایش مورد اشاره بوده اند.

۲- برای شناخت روحیات و بینش و فرهنگ مردم جمهوری آذربایجان می توان نیم نگاهی به مردم مسلمان، غیور و پاکباخته آذربایجان خودمان انداخت. مردمی که پایداری و فداکاری آنها در دفاع از انقلاب اسلامی و حضور همیشگی آنان در حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، مثال زدنی و کم نظیر است. مردمی که در تمامی فراز و نشیب ها و روزهای حادثه- از جمله در مقابله با رژیم طاغوت و در جریان جنگ تحمیلی- از امام راحل (ره) و خلف حاضر او به یک اشاره بوده است و از آنها در دفاع از انقلاب و میهن اسلامی، به سر دویدن.

۳- شرکت کنندگان اندک و کم شمار همایش یاد شده، اگر چه علیه تمامیت ارضی ایران اسلامی یاوه سرایی کرده اند ولی این فقط ظاهر ماجراست و در پشت این ظاهر ساختگی شور و اشتیاق وصف ناشدنی مردم مسلمان جمهوری آذربایجان برای الحاق به جمهوری اسلامی ایران موج می زند و اگر چنین نیست- که هست- اینهمه تلاش حزب صهیونیستی جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی! برای چیست؟ !

این ماجرا و دهها ماجرای مشابه دیگر کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که مردم در جمهوری آذربایجان از حضور و نفوذ آشکار و پنهان صهیونیست ها در آن مرز و بوم به تنگ آمده اند. و این دقیقاً همان پیامی است که بایستی مسئولان محترم سیاست خارجی کشورمان دریافت کنند و در پی آن برای نجات مردم جمهوری آذربایجان دست به کار شوند. چگونه؟ ! بخوانید؛

۴- مسئولان محترم کشورمان می توانند به دولت جمهوری آذربایجان پیشنهاد کنند که الحاق جمهوری آذربایجان به آذربایجان ایران را در میان مردم آن کشور به رفراندوم بگذارند. این ابتدایی ترین گام در تحقق دموکراسی و مردم سالاری است. نتیجه اما، از هم اکنون به آسانی و با قاطعیت قابل پیش بینی است و یا، خواسته واقعی آنان برای تشکیل یک نظام اسلامی شبیه جمهوری اسلامی ایران را از طریق یک رفراندوم با دو گزینه « آری» و « نه» جویا شوند. آنچه در میان مردم شریف جمهوری آذربایجان جریان دارد به وضوح نشان می دهد که آنها در گام اول خواستار الحاق به ایران اسلامی هستند و اولویت دوم را در تشکیل یک نظام اسلامی با ساختاری برگرفته از ساختار جمهوری اسلامی ایران می دانند.

۵- چند سال قبل در یادداشتی با عنوان « آوازهای کوچه باغی» ضمن ارائه اسنادی حاکی از خیانت رژیم آمریکایی شاه در جدا کردن بحرین از میهن اسلامی به شواهد و قرائن معتبری اشاره کردیم که نشانه نفرت عمیق مردم بحرین از حکومت دست نشانده آل خلیفه و اشتیاق آنان برای بازگشت به وطن اصلی یعنی ایران اسلامی بود. در آن هنگام، مفتی های درباری آل خلیفه و آل سعود فتوای قتل نگارنده را صادر کردند و رسانه های غربی و عبری و عربی درباره پیوند عمیق مردم بحرین با آل خلیفه گفتند و نوشتند ولی امروزه شاهد انقلاب اسلامی مردم بحرین برای سرنگونی رژیم آل خلیفه هستیم.

اکنون نیز همه شواهد و اسناد موجود حکایت از آن دارد که روزهای فوران شور آمیخته به شعور مردم شریف جمهوری آذربایجان نزدیک است و احزاب صهیونیست ساخته آن سامان چاره ای جز نقل مکان به تل آویو نخواهند داشت.