پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد حسین زاده- در آغاز سال نو میلادی و در حالی که رسانه های سخن پراکنی بین المللی با اخبار جشن های آغاز سال 2016  و خطر عملیات های تروریستی از سوی داعش افکار عمومی را جهت می دهند، رژیم آل سعود از این فرصت بهره برد و روحانی انقلابی آیت الله نمر را به شهادت رساند.

آیت الله نمر اگر چه اولین قربانی جنایت های این رژیم نبوده است ولی او را می توان نماد مقاومت در مقابل استبداد و خفقان سردمدار اسلام آمریکایی در منطقه دانست. شیخ شهید بارها توسط سعودی ها تهدید و بازداشت شده بود و تنها جرم او زبان افشاگر و ظلم ستیزش بود؛ سعودی ها هم سرانجام نتوانستند تاب تحمل زبان حقگرای شیخ را بکنند و او را به شهادت رساند.

سعودی ها در طول سالهای سال سعی کردند با استفاده از قدرت دلارهای نفتی و همراهی و همکاری با آمریکایی ها و صهیونیست ها در منطقه ،تفکر وهابیت را اشاعه دهند و سکوت غرب را قبال سلطنت دیکتاتوری و نقض مکرر حقوق اولیه بشر در عربستان و لشکرکشی به دو کشور همسایه خود یعنی یمن و بحرین را بخرند.

تفکر انحرافی-آمریکایی وهابی با استراتژی اختلاف افکنی بین شیعه و سنی در صدد انزاوی شیعیان در منطقه برآمد و اهل سنت را تحریک به گرایش به سلفی گری و تکفیرگرایی می نمود. با این حال این ظاهرسازی دینی هیچ گاه نتوانست اهداف مشترک صهیونیست ها و سعودی ها را در پس پرده نگاه دارد. سعودی ها چه در جنگ غزه و چه در جنگ 33 روزه لبنان با صهیونست ها هم آهنگ بودند و یک ساز می زدند. تحرکات سعودی از غزه و لبنان گرفته تا امروز سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، بحرین، یمن تا مصر و نیجریه نشان می دهد آنچه برای شاهان و شاهزادگان سعودی در این سالها مهم بوده است نه شیعه است و نه سنی؛ بلکه محور مقاومت است در مقابل صهیونیست ها. دلیل این مدعا این است که هیچ کدام از این همه دخالت و جنایت در این گستره از جهان اسلام هیچ کدام نه تنها امنیت اسراییل را به مخاطره نیانداخته است بلکه به تامین امنیت صهیونیستها کمک کرده است. در طول تمام این سالها نمی توان اقدامی را از سوی سعودی ها چه مالی، چه فرهنگی و چه سیاسی پیدا کرد که علیه رژیم اشغالگر قدس باشد، ولی صدها و شاید هزاران مصداق را می توان شمرد که در راستای تضعیف و یا بهتر بگوییم حذف تفکر و جریان مقاومت بوده است.

آنچه جای تاسف است موضع دوگانه ی  غرب و سازمان های بین المللی و حقوق بشری است که از سویی تلاش می کنند در سوریه رییس جمهور قانونی را سرنگون کند و از سویی دیگر در کشوری مثل عربستان که شیوه حکومتی آن  سلطنتی دیکتاتوری  است با سکوت خود، سرکوب مردم توسط سعودی ها را تایید می کنند.

نسبت به دفاع نظام قانونی سوریه از تمامیت ارضی کشورشان در مقابل تروریست های بین المللی تکفیری موضع گیری می کنند ولی نسبت به لشکرکشی به یمن و کشتار مردم کوچه و بازار سکوت می کنند.

سعودی ها در تمام این سالها تلاش کرده اند پرچم رهبری جهان اسلام را البته با تعریف انحرافی که از اسلام ارائه می دهند بلند کنند. برای همین است که هر جا وضعیت دیکتاتور و شاهی  به خطر می افتد به دفاع بر می خیزند. پناهگاه دیکتاتور تونس می شوند و اولین حامی مبارک مصری. هر کشوری هم که راهی به غیر از آنها در پیش بگیرد مقصد تروریست های صادراتی سعودی می شود. دلارهای نفتی سعودی ها تبدیل به تفکر خشک و منجمد تکفیری می شود و در لباس انتحاری در منطقه ی غرب آسیا به مثابه باد سرد و برگ های پاییزی از میان مردم  قربانی می گیرد.

در حالی که می شد این سرمایه عظیم مسلمانان در سرتاسر جهان و خصوصا غرب آسیا به مقابله با صهیونیست ها برآید تبدیل به درگیری های خونین در کشورهای اسلامی شده است؛ بر همین اساس است که تحولات امروز منطقه را می توان حاصل وحدت سه ضلع غربی ها، صهیونیستها و مرتجعین سعودی دانست که آتش نفرت و کینه را می خواهند در میان مسلمانان به پا کنند و قدرت نرم جهان اسلام را در نطفه خفه کنند.

اعدام شیخ نمر تکه ای از همین پازل است و اگر هزینه ی این اقدام برای حاکمان سعودی بالا نرود باید منتظر خبر شهادت شیخ سلمان در بحرین و علامه الزاکزاکی در نیجریه باشیم. متاسفانه باید اذعان کرد عینک خوش بینی نسبت به آل سعود که متاسفانه علی رغم تذکرات مکرر امام راحل که می فرمود از آل سعود نخواهیم گذشت، در دوران سازندگی بر چشمان عده ای از مسوولین سیاسی و دیپلمات گذاشته شد، هنوز هم ادامه دارد. دشمنی سعودی با ایرانی ها محدود به یک جنگ نفتی و افزایش تولید و کاهش قیمت نبوده و نیست بلکه دشمنی آنها با جمهوری اسلامی ایران ایدئولوژیک و بر سر محور مقاومت است و برای ایرانی ها سرنوشتی غیر از آنچه بر سر شیخ شهید، آیت الله النمر آورده اند آرزو ندارند، که کینه و نفرت جاهلی خود را یکبار در ماجرای حج خونین دهه شصت به ایرانیان نشان داده اند.

با چنین دشمنی نمی شود با زبان عطوفت صحبت کرد و برایش نامه ی برادری نوشت، اگر واکنش دولت و دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی هم وزن این جنایت نباشد و به بیان چند جمله ی محکومیت دیپلماتیک بسنده کند باید منتظر شنیدن خبرهایی مصیبت بار تر از این هم بود. نباید فراموش کرد اگر تهدید جدی و به دور از ابهام رهبر انقلاب در ماجرای منا نبود هنوز وضعیت پیکر حاجیان  در گذشته مشخص نبود و سعودی با فراخوان سفیر وکاردار قدم از قدم بر نداشتند که تجربه نشان داد بر نمی دارند.

آیت الله نمر به شهادت رسید و سندی دیگر بر جنایات سعودی ها شد. خون شیخ شهید قطعا جریان مقاومت در شرق عربستان، بحرین و یمن را مصمم تر خواهد کرد ولی آیا فرصت آن نرسیده است که دستگاه دیپلماسی ما هم در نوع نگاه خود به سعودی ها تغییر جدی ایجاد کند؟