به گزارش پارس به نقل از انتخاب ، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در اجلاس سراسری دبیران کل و برخی از اعضای شورای مرکزی و دبیران استانی سه تشکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، حزب مؤتلفه اسلامی و جبهه پایداری انقلاب اسلامی با اشاره به این که خداوند متعال انسان‌ها را به دو دسته تقسیم کرده است، اظهار داشت: یک عده کسانی هستند که خداوند آن‌ها را بدترین جنبندگان و حتی پست‌تر از چهارپایان دانسته است و دسته دیگر کسانی هستند که خداوند آن‌ها را مورد تکریم قرار داده و برخی از آن‌ها را، اولیاء الله نامیده است.

آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، با اشاره به این که خداوند به انسان به عنوان اشرف مخلوقات دو امتیاز نسبت به سایر موجودات داده است، ادامه داد: امتیاز اول این که خداوند متعال، قدرت فهمیدن را به انسان عطا کرده است، در حالی که حیوانات نمی‌توانند بفهمند؛ البته طبیعی است که اگر کسی قدرت فهم داشته باشد و در عین حال از آن برای فهمیدن استفاده نکند، از حیوانات نیز بدتر خواهد بود و لذا خداوند نیز چنین کسانی را بدتر از چهارپایان دانسته است. امتیاز دوم نیز، وجود انگیزه در رفتار انسانی است که البته ریشه در همان قدرت فهم دارد. رفتار حیوانات بر اساس غریزه است؛ اما در انسان هر چند نیروهای غریزی وجود دارد، اما رفتار انسان باید بر اساس انگیزه‌های دیگر باشد؛ در غیر این صورت تفاوتی با حیوان نخواهد داشت.

عضو خبرگان رهبری با اشاره به این که رفتارهایی که از اولیای الهی، مجاهدان و ایثارگران سراغ داریم، برخاسته از همین عقل و انگیزه‌های رفتاری است، ادامه داد: باید توجه داشته باشیم که لزوما هر به ظاهر انسانی محترم و شریف نیست، بلکه برخی از آن‌ها به فرمایش خداوند متعال، بدترین جنبندگان هستند.

اهم اظهارات وی از این قرار است:

** تنها وجود عقل و قدرت فهمیدن برای فاصله گرفتن انسان از حیوانات، کافی نیست. گاه افرادی با سوء استفاده از همین عقل، از حیوانات بدتر می‌شوند؛ لذا علاوه بر عقل، خداوند متعال وحی را فرستاد و دین را معرفی کرد تا انسان به اختیار خودش آن را انتخاب کند. البته خداوند هرگز کسی را مجبور به هدایت نمی‌کند، بلکه زمینه انتخاب را برای فرد، فراهم می‌کند.

** انسان همواره اهل اختلاف خواهد بود، مگر این که خداوند او را مورد رحمت قرار دهد، و اختلاف بین افراد، گاه به خاطر جهل است، اما برخی از اختلافات بعد از استفاده از عقل و فهم دین و اتمام حجت پدید می‌آید که به خاطر سرکشی و برتری‌طلبی است.

** اختلاف بین انسان‌ها همیشه وجود دارد و ریشه آن ها، هوی و هوس‌ها، و بدعت‌ها دو عامل مهم در پدید آمدن اختلافات است.

** خداوند متعال، انسان را برای رحمت خلق کرده است و نه اختلاف. برای این که مورد رحمت خداوند قرار بگیریم تا اختلاف ایجاد نشود، باید اولا معرفت را کامل کرده و حق را بشناسیم، چرا که یکی از عوامل اختلاف، جهل است و لذا با کسب معرفت، بدعت‌ها نمی‌تواند سبب اختلاف شود. اما مسئله مهم تر، این که انسان باید قلب و دل خود را اصلاح کرده و انگیزه وی، رسیدن به حق باشد تا همواره تابع حق باشد، نه تابع هوس. وگرنه هر روز با استفاده از اسم‌های زیبایی مانند آزادی، دموکراسی، پیشرفت و توسعه و نظایر آن، به دنبال رسیدن به هوی و هوس خواهد بود.

** هرگز نمی‌توان بر سر دین، مصالحه و تعامل کرد؛ پیامبر اکرم (ص) اگر می‌خواستند با مشرکان مصالحه کنند، هرگز کار به این جنگ‌ها و کشتارها نمی‌کشید؛ حتی قرآن می‌فرماید « وَدّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنون »؛ یعنی مشرکان دوست داشتند که پیامبر (ص) مقداری چرب زبانی کند و کوتاه بیاید، تا آن‌ها نیز کوتاه بیایند؛ یعنی این آروزی مشرکان بود و البته می‌توانست از خونریزی هم جلوگیری کند؛ اما اسلام اجازه چنین کاری را نمی‌دهد.

** حتی در صدر اسلام و در زمانی که مسلمانان در ضعف قرار داشتند، عده‌ای حاضر بودند نه تنها دست از بت‌پرستی بردارند، بلکه ایمان آورده، خدا را پرستیده و حتی در جنگ‌ها، جان و مال خود را فدا کنند، البته به شرطی که از سجده کردن در نماز، معاف شوند. طبیعی است که اگر چنین پیشنهادی به هر یک از سیاستمداران، در آن اوضاع می‌شد، قطعا دست به تعامل سازنده می‌زد؛ اما هنوز پیامبر (ص) تصمیم نگرفته بود که آیه قرآن نازل شد که اگر بپذیری هم در دنیا و هم در آخرت، تو را دو برابر عذاب می‌کنیم و هیچ کس نمی‌تواند یاور تو باشد. چرا که سر دین نمی‌توان، مصالحه کرد و کوتاه آمدن به اندازه سر سوزنی، مجازات دارد. خداوند متعال به عزیزترین و گرامی ترین مخلوقش، چنین نهیب می‌زند که اگر کوتاه بیایی، خداوند تو را در دنیا و آخرت عذاب می‌کند؛ لذا دین، جای مصالحه و تعامل سازنده نیست.

** اختلافات در میان بشر، وجود دارد، اما اختلافی که دشمن آن، خدا، پیامبر و اولیای الهی هستند، اختلافی است که بر سر دین باشد؛ این اختلافات هرگز قابل مصالحه و تعامل نیست. اما اختلاف در امور دنیایی، قابل صلح و حتی قابل گذشت است. گاه در مقابل دشمنان دین، بر سر دین مصالحه می‌کنیم و چنین توجیه می‌کنیم که شاید زمان پیغمبر (ص) هم این گونه نبوده یا شاید امروزه، وضع تغییر کرده و چه بسا وقتی امام زمان (عج) بیایند نیز به گونه‌ای دیگر رفتار کنند، چرا که احکام، یک سری امور اعتباری است؛ و آن چه امروز اهمیت دارد، پیشرفت است؛ ما نیاز به تکنولوژی پیشرفته داریم تا از دیگران عقب نمانیم؛ حال اگر یک ذره، دین ضربه خورد، خیلی دلواپس نباشید!

**عده‌ای وقتی که می‌بینند، نمی‌توان سیره امام (ره) را مخفی کرد، توجیه می‌کنند که بالاخره امام (ره) که معصوم نبوده است؛ اما در قرآن کریم، آیات متعدد بر این امر دلالت می‌کند که دیگر نمی‌توان آن را توجیه کرد. بگذریم که عده‌ای، ته دلشان این است که قرآن هم، خیلی اعتباری ندارد و برای زمان خود بوده است.

**باید اصالت را به دین بدهیم و ببینیم حرکت هایی که در اجتماع می‌شود، کدام سبب تثبیت حقایق دینی، احکام دینی و ارزش‌های دینی می‌شود و در آن جهت، تلاش کنیم؛ ولو به دنیای ما، لطمه وارد شود، نه این که خدای ناکرده تمام همّ و غم ما، وجود تحریم‌ها باشد و ببینیم چه کنیم تا این تحریم‌ها برداشته شود.