پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مصطفی دری- رصد، پس از حمله ظالمانه عربستان سعودی به یمن، شعار «مرگ بر آل سعود» در نماز جمعه شهرهای مختلف کشور مطرح شد. این سؤال دوباره از سوی جریان روشنفکری طرح شده است که آیا اساسا سر دادن شعارهایی مانند: «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل» و … که هر یک متضمن آرزوی مرگ برای شخصیتی حقیقی یا حقوقی است امری مشروع و اخلاقی است یا نه؟

آیا دشنام دادن، رفتاری اسلامی است؟
این سؤال وقتی قوی تر می شود که بدانیم دین اسلام، دین رحمت و منادی اخلاق مداری بوده و همواره مسلمانان را به دوری از عصبانیت و رفتارهای پرخاشگرایانه در مقابل دشمنان و دشنام دادن به ایشان دعوت کرده است. آیه «و ما أرسلناک إلا رحمۀ للعالمین»[۱] که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به عنوان پیامبر رحمت معرفی می کند یا توصیه امیر مؤمنان در جنگ صفین که سپاهیان خود را از «سب» و دشنام دادن به ایشان نهی می نماید[۲] همگی گواه بر روش اخلاق مدارانه و توأم با آرامش دین اسلام است. در رابطه با احکام «حدود و دیات» نیز روایات فراوانی وارد شده است که مجرم را تنها مستحق اجرای حد می داند و مجریان حکم را از تحقیر یا دشنام دادن به او منع می کند. رفتار کریمانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) با قاتل خود نیز حاکی از سیره عملی معصومین (علیهم السلام) در مقابل بزرگترین دشمنانشان است. قرآن کریم در برخی آیات خود، حرمت دشنام دادن به مخالفان را امری عقلایی دانسته و دلیل آن را جری شدن ایشان برای توهین به مقدسات مسلمانان می داند: «کسانی که به غیر خدای شما ایمان دارند را دشنام ندهید؛ چرا که موجب می شود آنان نیز از روی دشمنی به خدای شما و مقدساتتان دشنام دهند.».[۳] علاوه بر قرآن، در روایات نیز به روشنی، دشنام دادن به عنوان حرامی از محرمات الهی شمرده شده است: «خداوند بهشت را بر کسی که دشنام می دهد حرام کرده است».[۴]

آیا آرزوی مرگ، دشنام است؟
آنچه تا به حال گفته شد دلایل حرام و نامشروع بودن دشنام و فحش در شریعت اسلام بود. اما سؤالی که در اینجا می بایست به پاسخ آن پرداخت، این است که آیا آرزوی مرگ برای دیگری، از مصادیق فحش و «سب» است؟ در این رابطه هم می توان به عرف مراجعه کرد و هم آیات قرآن و کلمات معصومین (علیهم السلام) را مورد بررسی قرار داد.

اما در رابطه با عرف، به نظر می رسد که بین فحش و دشنام و آرزوی مرگ یک ظالم تفاوت وجود دارد. شاهد این مطلب، این است که وقتی مظلومی تقاضای مرگ ظالم را می کند تا از ظلم او رهائی یابد، هیچ کس او را مؤاخذه نمی کند که چرا به وی دشنام دادی؟ بلکه این را حق طبیعی و فطری او می دانند که وقتی دست نکشیدن ظالم از ظلمش را مشاهده می کند، به ناچار، آرزوی مرگ او را داشته باشد. اما وقتی همین مظلوم، فحشی را نثار ظالم بکند و مثلا او را «حرام زاده» بخواند، می توان او را نصیحت کرد که مقابله با دشمن، ملازمه ای با فحش دادن به او ندارد.

در قرآن کریم نیز که دربردارنده کلمات خالق اخلاق است، خطاب به ظالمان گفته شده است که: «موتوا بغیظکم»[۵]: از عصبانیت بمیرید.

عبارت «ثکلتک أمک»[۶] که امام حسین (علیه السلام) وقتی با ممانعت سپاه حر بن یزید ریاحی مواجه شدند در مورد او به کار بردند نیز با بیان آرزوی به عزا نشستن مادر حر، عبارت دیگری از آرزوی مرگ برای وی بود. این عبارت به کرات از جانب سایر معصومین (علیهم السلام) در رابطه با دشمنانشان به کار رفته است.[۷]

این ها همه شاهد بر این هستند که آرزوی مرگ برای ظالم، فحش و دشنام به او محسوب نشده و خارج از ادله حرمت می باشد.

آیا لعن هم نوعی دشنام است؟
مطالبی که در بالا در رابطه با «آرزوی مرگ برای ستمگران» گفته شد، در مورد لفظ «لعن» نیز جاری است. برخی به گمان اینکه «بیزاری جستن از دشمن» از مصادیق «سب» و دشنام به او محسوب می شود، این امر را نادرست انگاشته و آن را مخالف با اخلاق اسلامی می دانند، در حالی که بیزاری جستن از دشمن، نه تنها در عرف و شرع، دشنام نیست؛ بلکه یکی از راه های محکوم کردن رفتار وی نیز به شمار می آید. در قرآن کریم نیز بارها ظالمین و مشرکین مورد لعن قرار گرفته اند، تا آنجا که سوره ای از سوره های قرآن به نام «برائت» نام گذاری شده است. در آیات متعددی از قرآن کریم، کتمان کنندگان حق، مشرکین، دروغ گویان و ظالمین مورد لعن و بیزاری خداوند قرار گرفته اند.[۸] زیارت عاشورا که حدیث قدسی خداوند است نیز سرشار از اعلام برائت از دشمنان خدا و جانشینان اوست.

طرفه اینکه، روشنفکرانی که لعن و بیزاری جستن از دشمن را امری ناگوار انگاشته و با فریاد «وا اخلاقاه»، متدینین را به ترک آن سوق می دهند، محکوم کردن رفتارهای حکومت های ظالم توسط مجامع بین المللی نظیر سازمان ملل را بی اشکال می دانند، در حالی محکوم کردن یک رفتار، در حقیقت نوعی «بیزاری جستن» از آن رفتار است که در زبان عربی، از آن به «لعن» تعبیر می شود. ایشان احتمالا تنها با عبارات عربی زیاراتی مانند زیارت عاشورا مشکل دارند، وگرنه ترجمه فارسی آن را اخلاقی می دانند!

باری، ضعف علمی و جهل نسبت به تفاوت های بین عناوین «سب» و «لعن»، موجب غیر مشروع و غیر اخلاقی دانستن برخی شعارها و زیارات از جانب برخی روشنفکران شده است، در حالی که اگر بیزاری جستن از دشمن و آرزوی مرگ برای وی بی اخلاقی بود، هیچ گاه نمی بایست از جانب خالق اخلاق و شارع احکام در کتابی که برای هدایت مردم نازل کرده است به کار می رفت.

حاصل اینکه بیزاری جستن از دشمن، رفتاری اخلاقی در میانه دو بی اخلاقی است: دشنام دادن به ظالم و بی تفاوتی نسبت به آن.

[1]. انبیاء، ۱۰۷٫

[۲]. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶٫

[۳]. انعام، ۱۰۸٫
[۴]. بحار الأنوار، ج۶۰، ص۲۰۷٫
[۵]. آل عمران، ۱۱۹٫
[۶]. وقعۀ الطفّ، ص۱۷۱٫
[۷]. تفسیر قمّی، ج۱، ص۲۵۵٫
[۸]. بقره، ۸۸، ۸۹، ۱۵۹، ۱۶۱؛ آل عمران، ۶۱، ۸۷؛ نساء، ۲۵، ۴۶، ۴۷، ۵۲، ۹۳، ۱۱۸؛ مائده، ۱۳، ۶۰، ۶۴، ۷۸ و …