پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- اميرحسين يزدان پناه- در روزهايي که ديگر بايد گفت ساعات پاياني ضرب الاجل براي دستيابي به يک توافق هسته اي بين ايران و 1+5 است، خبرها از موانع مهم در مذاکرات حکايت دارد. موانعي که به گفته يکي از اعضاي تيم مذاکره کننده، باعث شده پرانتزهاي مهم همچنان پابرجا باشند. يکي از اين موارد اختلافي، موضوع تحريم هاست.

تحريم ها از 2 جنبه براي دو طرف به خصوص ايران و آمريکا حائز اهميت است. براي ايران برداشته شدن تحريم ها يکي از مهم ترين اهداف مذاکرات است. از سويي دولت برداشته شدن تحريم ها را جزو وعده هاي انتخاباتي خود قرار داده و برخي تحليلگران معتقدند که دولت آن چنان که مورد انتظار است به ظرفيت هاي داخلي براي رونق اقتصادي توجهي ندارد و منتظر برداشته شدن تحريم هاست؛ نکته اي که البته دولت آن را رد مي کند. 

در سوي مقابل آمريکايي ها قرار دارند که حداقل 3 دليل(فارغ از درست يا غلط بودن) براي تحريم ايران دارند:
اول اين که تحريم ها را عامل اصلي انعطاف ايران در مذاکرات فعلي مي دانند و معتقدند ادامه تحريم ها مي تواند حتي به تغيير نظام ايران نيز منجر شود. 

دوم اين که تحريم ها را عامل اصلي مهار ايران در منطقه و جهان تصور مي کنند.

سوم هم اين که با تحريم ايران، آمريکا مي تواند متحدان منطقه اي اش همچون عربستان و اسرائيل را راضي نگه دارد. 

براين اساس زياد دور از ذهن نيست که چالش هاي اصلي مذاکرات در زمينه تحريم ها باشد. در زمينه تحريم ها اکنون 2 موضوع مطرح مي شود:
1- لغو تحريم ها اعم از تحريم هاي شوراي امنيت، اتحاديه اروپايي و آمريکا

2- بازگشت پذير بودن سازوکار لغو تحريم ها به نحوي که اگر به زعم غربي ها ايران به تعهداتش عمل نکرد، آن ها بتوانند تحريم ها را بلافاصله و خارج از سازو کار راي گيري شوراي امنيت بازگردانند. 

اخيرا آسوشيتدپرس در گزارشي به موضع بازگشت پذيري تحريم ها پرداخته و براي آن 3 مانع بر شمرده بود:
1- نحوه داوري درباره اين که ايران به تعهداتش عمل کرده يا نه

2- نحوه اعمال تحريم ها با توجه به اين که ممکن است برخي کشورهاي عضو 1+5 نظير چين يا روسيه با آمريکا همراهي نکنند

3- آني بودن بازگشت تحريم ها با توجه به ازبين رفتن جو رواني عليه ايران پس از لغو تحريم ها. 

به نظر مي رسد اين تحليل نوعي کژتابي را همراه خود دارد. چه اين که هرچند در مرحله چگونگي تصميم گيري درباره بازگشت تحريم ها(چه به شيوه حکميت و داوري و چه به شيوه اجماعي و ...) ممکن است موانعي پيش روي آمريکا باشد اما در دو موضوع ديگر يعني اعمال و آني بودن بازگشت تحريم ها اين موانع وجود ندارد. به خصوص اين که به ادعاي آسوشيتدپرس 1+5 حدود يک ماه پيش درباره سازوکار بازگشت آن به توافق رسيده اند. 

فراتر از اين توافق داخلي 1+5 براي بازگشت تحريم ها، به نظر مي رسد با اقدامات 4 سال گذشته وزارت خزانه داري آمريکا شبکه اي هوشمند عليه روابط تجاري ايران ايجاد شده و آنجايي که کشورهاي طرف معامله ايران اندک همراهي با آمريکا نداشته باشند با تنبيه هاي اقتصادي شديد مواجه مي شوند و براي اين شبکه هوشمند چندان اهميتي ندارد که مثلا بانک معروفي مانند «ب‌.ان‌.پ پاريبا» فرانسه را ۹ ميليارد دلارجريمه کند. به همين دليل در بحث توانايي براي بازگشت اين تحريم ها نبايد از نقش شبکه فعال وزارت خزانه داري آمريکا غافل شد. البته اين شبکه هوشمند نياز به مکمل هايي دارد که بتواند همچنان به لحاظ رواني ايران را مستعد تحريم يا بازگشت تحريم ها نگه دارد. به نظر مي رسد آمريکا براي اين موضوع نيز شکل دادن به يک «چارچوب رواني» عليه ايران را در دستور کار خود دارد. محل شکل دهي به اين چارچوب نيز رسانه هاي پرنفوذ غربي است. بيان چند ده باره و حتي چند صدباره اين جملات که «تحريم ها به صورت برگشت پذير لغو مي شوند...»، «لزوم بازگشت آني تحريم ها»، «تحريم هاي حقوق بشري و حمايت از تروريسم عليه ايران باقي مي ماند...» و جملاتي از اين قبيل که به صورت مدام توسط آمريکايي ها تکرار مي شود در همين راستاست. البته بخشي از اين تکاپوي موضعي درباره اشتياق شرکت هاي بزرگ براي حضور در ايران است که اين شرکت ها را همچنان در فضاي معلق آمدن يا نيامدن به ايران نگه مي دارد. 

واضح است که برداشته شدن تحريم ها مي تواند باعث گشايش هاي اقتصادي در ايران شود اما سوال اين است که آيا با اين جو رواني و نيز شبکه هوشمند شکل گرفته براي اجراي تحريم ها، هيچ شرکت تجاري و اقتصادي يا بانکي در دنيا حاضر است بر فرض توافق احتمالي، به اين فکر کند که مشکل آمريکا با ايران حل شده و ديگر به راحتي مي تواند با ايران مراوده اقتصادي داشته باشد؟ به خصوص اين که آمريکايي ها با پالس هايي که از سوي برخي مقامات ايران درباره تاثير تحريم ها دريافت کرده اند (همچون موضوع استخوان پوسيده و وصل کردن بحث آب خوردن به مذاکرات و خزانه خالي و ...) شايد مبناي استراتژيکي براي لغو تحريم هاي دشمن استراتژيک خود نداشته باشند. براين اساس دو نکته را مي توان پيشنهاد داد:

الف- با توجه به ساختار اجرايي و رواني که آمريکا درباره تحريم ها شکل داده نبايد انتظار حذف يک باره اين ساختار پيچيده را داشته باشيم و به نظر مي رسد به کار بردن ادبياتي مانند اين که «ساختار تحريم ها ترک خورده...»، «ساختمان تحريم ها در حال فروپاشي کامل است و ...» در تضاد با شرايط اقتصادي و سياسي کشور است و نبايد به آن دامن زده شود.

ب- به نظر مي رسد اگر چه برداشته شدن تحريم ها که يکي از اهداف اصلي مذاکرات است مي تواند به تغيير فضاي بين المللي درباره ايران بسيار موثر باشد اما نبايد چندان به هفته ها و ماه هاي پس از توافق احتمالي دل خوش کرد. اکنون که دولت به هسته سخت تورم و نيز ساختارهاي مشکل زاي اقتصادي رسيده و کار سختي پيش رو دارد، بايد با اتکا به برنامه هاي درون زا به فکر حل مشکلات موجود باشد و قطعا در اين مسير اگر هم «توافق خوب» شکل گرفت بازهم برد با دولت و مردم ايران خواهد بود.