پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محسن مهديان- رهبرانقلاب در ديدار اخير با کارگزاران نظام، به تبيين و تشريح خط قرمزهاي هسته اي پرداختند. پيشتر نيز رهبري در مواردي به بخش هايي از اين خطوط قرمز اشاره کرده بودند. سوال اينجاست که هدف از بيان خط قرمزها در ديدارهاي عمومي چيست؟ برخي معتقدند که بيان اين خط قرمزها هشدار به تيم مذاکره کننده است؛ اينکه چون اين خط قرمزها را رعايت نکرده اند رهبري نسبت به آن تذکر مي دهد.

قائلين به اين نگاه پس از ديدار اخير رهبرانقلاب با کارگزاران نظام دچار ابهام و دوگانگي شدند؛ چرا که رهبري در اين ديدار به صراحت از تيم مذاکره کننده با عناوين باغيرت و مومن و امانت دار و پرتلاش و شجاع نام بردند و چطور مي شود چنين تعابيري را براي کساني به کار برد که خط قرمزها را شکستند؟

اين ابهام و آشفتگي تحليلي ناشي از يک برداشت غير دقيق از بيان علني رهبري در تبيين خط قرمزهاست. مخاطب اصلي بيان علني خط قرمزها تيم مذاکره کننده نيست. البته منظور اين است که همه اقدامات تيم هسته اي تطابق عمل با خطوط قرمز داشته است. حتي مي توان مدعي شد در مواردي تيم هسته اي برخي خطوط را نتوانسته رعايت کند. منظور اين است که مخاطب اصلي اعلام علني خطوط قرمز تيم هسته اي نيست. چرا؟ روشن است. اگر تخطي از خط قرمز صورت گرفته است انذار و هشدار دليلي ندارد علني باشد. مسيرهاي ساده تر و موثرتري وجود دارد. همان طور که رهبري فرمودند اين تذکرها در جلسات خصوصي مطرح مي شود و جاي اصلاح رويه مذاکرات در صورتي که خط قرمزها شکسته شده باشد، در نشست هاي علني نيست. رهبري ابزارهاي لازم را براي اصلاح رويه هاي انحرافي دارد و نيازي هم به بيان علني نيست. به قدر کافي مسئله روشن است.پس هدف چيست؟ هدف از بيان علني و تاکيد چندباره خط قرمزها با توجه به دو طيف مخاطب است. مخاطب داخلي و مخاطب خارجي.

اول مخاطب خارجي است. بخشي از مخاطب رهبر انقلاب در بيان خطوط قرمز طرف غربي است. طرف غربي به روشني متوجه مي شود که در بالاترين سطح تصميم گيري در نظام جمهوري اسلامي حدود و ثغور مذاکرات تاکجاست. طبيعي است که خودش را با همين معيار تنظيم مي کند.

اما مخاطب دوم و اصلي رهبري داخل کشور است. اين بخش نياز به توضيح بيشتر دارد. 

يک نکته کليدي را بايد در سبک هدايت رهبري توجه کرد که رهبر اساسا ملاک تصميم گيري هاي راهبردي اش کل امت است. به تعبيري هرحرکت اصلاحي و تغيير و توصيه اي نيازمند شکل گيري فهم اجتماعي است. رهبري امت اسلامي، برپايه رشد جامعه تصميم مي گيرد. بنابراين اصل براين است که هر تصميمي با توجه به حضور مردم و فهم و نقش آنها اتخاذ شود. از اين جهت لازم است خط قرمزهاي هسته اي از حالت حکم حکومتي خارج و تبديل به مطالبه و خواست اجتماع شود.اين کار يک هدف روشن دارد و آن اينکه خط قرمز را از خط قرمز رهبري به خط قرمز اجتماعي و ملي تبديل مي کند. بيان خط قرمزها در نشست هاي عمومي کمک مي کند که مردم نسبت به حجيت و استدلال آن مطلع و مهمتر اينکه همراه با مسئولين شوند. طبيعي است که در اين چارچوب تيم مذاکره کننده با قدرت چانه زني بيشتري پاي مذاکرات مي رود. 

طرف غربي، تکليفش روشن و متوجه مي شود که مقابل يک خواست ملي ايستاده است و در نهايت اينکه وقتي خطوط قرمز تبديل به مطالبه اجتماعي شد، جابجايي مديران و مسئولين اجرايي نيز تاثيري بر آنها ندارد. گروه هاي سياسي هم خود را با مردم تنظيم مي کنند. 

بنابراين تقليل دادن بيان علني خط قرمزها به تذکر رهبري به تيم هسته اي هم خلاف منطق و تدبير رهبري است و هم هدف گذاري اصلي از بيان خط قرمزها را به حاشيه مي برد.