به گزارش پارس ، محمدرضا عارف نامزد اصلاح‌طلب یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود که در آخرین روزهای منتهی به برگزاری انتخابات به نفع حسن روحانی کاندیدای طیف میانه رو کنار کشید تا شانس پیروزی روحانی را چند برابر کند و در نهایت با پیروزی روحانی در انتخابات بتواند توجه بسیاری از حامیان جناح چپ را به خود معطوف کند و پاسخ محکمی به تندروهایی که از او به عنوان "اصلاح طلب بدلی" نام می بردند، بدهد.

حالا او سودای ریاست مجلس دهم را دارد و می‌خواهد رهبری اصلاح‌طلبان در رقابت‌های انتخابات مجلس دهم را بر عهده بگیرد و کار نیمه تمام خود را در انتخابات ۹۴ به اتمام برساند.

او خود را در جبهه اصلاح طلبان به عنوان مرد خرد جمعی معرفی می‌کند و معتقد است که تاکنون به خرد جمعی احترام گذاشته‌ است و سعی کرده تا در راستای تصمیمات جمعی اصلاح‌طلبان حرکت کند.

عارف روز گذشته در گفت‌وگویی تفصیلی با روزنامه اصلاح‌طلب "قانون" به بیان نقطه نظرات خود پیرامون انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی پرداخت.

در ادامه بخش های مهم گفتگوی محمدرضا عارف با این روزنامه اصلاح‌طلب را می‌خوانید؛

بنیادامیدایرانیان ازسال ۱۳۸۶ کار خود را آغاز کرد واتفاقات افتاده را حتی مي‌توان ثمره تلاش وعملکرد ۶ساله بنیاددانست که همواره اساس وپایه آن،جوانان بوده اند. راهبرد اصلی ما دربنیاد همواره اخلاق وعقلانیت وخردجمعی بوده است. همواره سعی کرده ایم همه چیز را مبتنی بر اخلاق دنبال کنیم.حتی شعار محوری که ماداشتیم،اخلاق،عقلانیت وخردجمعی بوده است.بنای ما براین بودوهست که به این شعارمحوری خود پایبند باشیم وازآن تخطی نکنیم.اماآنچه قابل بحث است وبایددرموردآن صحبت کرد بررسی روند فعالیت اصلاح طلب هابعد ازسال ۸۸ است.بایدتوجه کنیم که ازسال ۸۸ به بعدنه فقط مخالفان باجریان اصلاحات عملاروندحذف اصلاحات را در دستورکارخودداشتند،که عملکرد بخشی از اصلاح طلبان نیزدرهمان راستا بود.آن فضای یأس و ناامیدی هم که سایه افکنده بود بیش ازپیش به این وضعیت دامن می‌زد.در واقع تلاش من در ورود به انتخابات،شکستن این فضا و این نگاه ،با تکیه کامل به جوانانی که با ما بودند،بود.

من درسال ۸۴ هم این اخطار را به صورت جدی دادم. در آن سال من معاون اول بودم و بنا به کاندیدا شدن داشتم اما با توجه به اوضاع و همین تفرقه که دیده مي‌شد تصمیم گرفتم برای رسیدن به همدلی و وحدت بیشتر از انتخابات کنار بکشم اما متاسفانه دوستان دیگر چنین عمل نکردند.

یک وقتی است که شما با افرادی مواجه هستید که خود را هم وزن مي‌دانند و به هیچ وجه حاضر نیستند به نفع کسی کنار بروند و این مسائلی است که به هر حال درهمه جبهه ها و گروه‌ها با آن مواجه هستیم.

جمع‌بندی خوبی که ما همان روزهای اول بعداز ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ به آن رسیدیم این بود که در انتخابات مهم سال ۹۴ چاره‌اي غیر از اجماع نداریم. یک مقدار باید خودخواهی‌ها و منیت‌ها و سهم‌خواهی‌ها را کنار بگذاریم و این برای ما یک راهبرد شد.

کلید انتخابات ۹۴ را از مهر ۹۲ زدیم و روی راهبردها بیشتر بحث کردیم.

ما بر این باور هستیم که با سرمایه اجتماعی که در سال ۹۲ به وجود آمد و تاکنون حفظ شده، می‌توان این راهبرد را عملیاتی کرد. ماه‌های گذشته در این مسیر حرکت کردیم و خود من در هر جمع و جلسه و هر جا که رفتم این راهبرد را مطرح کردم و خوشبختانه به خوبی هم استقبال شد و اکنون نیز همین راهبرد را ادامه مي‌دهیم و معتقدم هیچ راهی غیر از این نداریم.

(با اشاره به مطرح شدن بحث ائتلاف میان اصولگرایان معتدل با اصلاح طلبان) بخشی از نقطه نظرات، نگرش‌های شخصی افراد است. افراد نیز حق دارند نظرات خود را بیان کنند اما آنچه مهم است این است که در نهایت راهبرد جبهه اصلاحات چیست؟ بحثی از ابتدا مطرح بوده است، به عنوان حفظ هویت اصلاح‌طلبی و اینکه اجماع را در داخل خانواده اصلاح‌طلبان دنبال کنیم و با مکانیسم‌های رایج ائتلاف نسبی با رقیب داشته باشیم. اما مادامی که ما درچهارچوب هویت خودمان نتوانیم به اجماع برسیم بحث از ائتلاف با رقیب اصلامعناندارد. طبیعتا تا زمانی که راهبرد انتخاباتی به طورکامل مشخص شود کانون‌های مختلفی روی انتخابات فعالیت مي‌کنند و قابل تقدیر هم هست، اما هیچ کدام در وزن کشی برای خود نباید وزن بیشتری قائل باشند. آنچه که اهمیت دارد این است که وقتی وارد عملیات انتخابات مي‌شویم یک صدا و منسجم عمل کنیم و همین مسئله اکنون در دستور کار ما است.

اگرصداهای مختلفی در نهایت در اردوگاه اصلاح طلبان شنیده شود شکست خواهیم خورد و عامل شکست هم آنانی هستند که اجازه نمي‌دهند این اجماع شکل بگیرد.

البته فضا با سال ۹۲ متفاوت است، درسال ۹۲ انتخاب یک فرد برای یک سمت بود و در انتخابات امسال ما از انتخاب ۲۹۰ نفر سخن مي‌گوییم. باید ابتدا اجماع در جبهه خودی پیگیری شود و به نتیجه برسد، برای همه کرسی‌های مجلس و سپس مي‌شود باب ائتلاف را باز کرد و من فکر می‌کنم اگر ائتلافی برای انتخابات ۹۴ شکل بگیرد یک ائتلاف رسمی خواهد بود. یعنی ائتلافی که مشخص است در چه چارچوبی و با چه دلیلی شکل گرفته است. توجه کنید که مادامی که ما در داخل جبهه اصلاحات به اجماع حداکثری دست پیدا نکنیم ورود ما به ائتلاف از نوع دیگر، شکنندگی ما را افزایش مي‌دهد و دچار انشقاق خواهیم شد و اگر بخشی از جبهه اصلاحات به خاطر شرایط یا خواست خود بخواهد با رقیب ائتلاف کند قطعا برای اصلاحات کارساز نخواهد بود.

در کشور و بین سیاسیون قطعا افرادی را داریم که تعصب جناحی و فردی و شخصی ندارند و منافع کشور و منافع ملی برای آنان در اولویت است و بدون تردید در هر دو جبهه اینگونه سیاستمدارانی وجود دارند و می‌توان گفت که در هردوجناح موافقانی برای رسیدن به ائتلاف وجود دارد. حالا اینکه این اتفاق بیفتد یا نه و چه سازوکاری برای آن لازم است باید در مورد آن صحبت شود و زمان آن را مشخص مي‌کند.

در ۶ سال گذشته جبهه اصلاحات ازنظر سازمان دهی و بازسازی تشکیلاتی دچار بحران و فروپاشی شد و سخن شما درمورد اجماع نخست در خود جبهه اصلاحات چگونه اتفاق خواهد افتاد؟ نوعی اختلاف سلیقه و نظر به هر حال وجود دارد، اما بسیاری از ما سی و اندی سال باهم کار کرده‌ایم و بخشی ازموضع گیری ها به عقبه افراد و اختلاف نظرها بازمی‌گردد و حال بروز جبهه‌اي پیدامی‌کند. به هرحال راهبرد اصلی پیشنهادی ما اجماع در جبهه اصلاحات است.

از نظربازسازی تشکیلاتی و بازگشت اصلاحات به جامعه چقدر به وضعیت امیدوار هستید و بنیاد امید ایرانیان را کجای این روند بازسازی مي‌دانید؟ بنیاد امید ایرانیان را با رویکرد اتاق فکر و نقش راهبردی درسال ۱۳۸۶ ایجاد کردیم و با درک اینکه در کشور شرایط تحزب وجود ندارد در اساسنامه قید کردیم که در ۱۰ سال ابتدایی اجازه تبدیل شدن به حزب ندارد و بعد از ۱۰ سال هم مجمع است که تصمیم مي‌گیرد. در حقیقت نقشه راه ما، ایجاد یک نهاد جامع مردمی بود که پس از ۱۰سال خودش تصمیم بگیرد که مي‌خواهد چگونه فعالیت خود را ادامه بدهد. بنیاد تاکنون هم در این مسیر فعالیت کرده است. بعد از سال ۹۲ تقاضاهای زیادی برای تشکیل حزب فراگیر بود و ما حتی یک سال روی این موضوع هم فعالیت کردیم واکنون پیشنویس مرامنامه واساسنامه نیز آماده است. درصحبت‌ها ونشست‌های بعدی اما به این نتیجه رسیدیم که باتوجه به انتخابات سال ۹۴، شرایط برای ایجاد حزب جدید مناسب نیست چرا که هدف ماهمواره تقویت جبهه اصلاحات و همگرایی درآن بوده است و نگرانی ما این بود که شاید اگر به این سرعت اعلام تشکیل حزب کنیم باعث تفرقه درجبهه اصلاحات شود. به همین دلیل به ایجاد تشکل هایی پرداختیم که خیلی معنای حزبی نداشت. برای نمونه کانون صنفی استادان که به زودی فعال مي‌شودوکار بسیارارزشمندی است یاسازمان سیاسی جوانان که در مورد آن بسیارکار شده است.

واقعا می‌شود از طریق شورا به اجماع رسید؟ آیا دوباره ناچار نمی‌شویم از یک شخص بخواهیم که در حوزه‌های انتخابی مجبور به ورود به عرصه شود تامثلا برسر یک کاندیدا به توافق برسیم؟ قطعاحرکت درچارچوب شورا بهتر جواب خواهدداد. ببینید نگاه ما دراین انتخابات ازپایین به بالاست و محوریت اصلی کاردرحوزه است ودرخودحوزه‌ها بایداعضای تاییدصلاحیت شده به یک نفربرسند.نباید محوریت ازاختیارحوزه خارج شودومثلاازتهران دستوربدهند که یکی بماندودیگری کناربرود،سازوکار باید در خود حوزه مشخص باشد.اصلاح طلبی مبتنی برخرد جمعی است ونه تنها یک نفرنبایدتصمیم بگیرد که حتی آن شورای هماهنگی هم بایدبرای راهبردها سازوکارتعیین کندودراموراجرایی اجازه بدهد خود حوزه‌هاوشورای حوزه‌هاورود کنند.

شورای مد نظر دکتر عارف کدام است؟ شورایی که مقبول کل جریان اصلاح طلبی باشد.ترجیح مي‌دهم اسم نیاورم اینجا امامشخص است که چه کسانی یا نمایندگان چه کسانی و چه تفکراتی باید باشند. باید شورایی باشد که وقتی مطرح مي‌شود بتوان گفت همه جریان آنان را قبول دارند.

برای اشخاص غیرحزبی باتوجه به وزن و جایگاه سیاسی آنان نیز آیا راهکاری اندیشیده شده؟ قطعا باید فکر شود. در جبهه اصلاحات بخش زیادی از افراد خارج از چارچوب احزاب به خصوص در استان‌ها و شهرستان‌ها حوزه نفوذشان بسیار گسترده است و آنان را نمی توان نادیده گرفت و باید در تصمیمات برای آنان هم جایگاه ویژه‌اي قائل شد.

آیا فکر نمی کنید جامعه خواسته هایی داشت و برای این خواسته‌ها به دولت رای داد و حالا هم منتظر انتخابات ۹۴ است و اگر بعد از این انتخابات هم باز به این خواسته‌ها نرسد دچار یأس و دلسردی مي‌شود؟ همین طور است. آقای روحانی به بخشی از وعده هایی که داده، هنوز نتوانسته عمل کند. به هرحال شرایط کشور و واقعیت‌ها و اولویت‌های دولت رامی‌بینیم. دولت اولویت هایی تعریف کرده و در آن مسیر حرکت مي‌کند.

با توجه به همین اصل گفتوگو و وضعیت حال حاضر کشور فکر می‌کنید دولت یازدهم در عرصه سیاست داخلی موفق بوده است؟ اولویت دولت قطعا سیاست خارجی و حل پرونده هسته‌اي بوده است که شاید بخشی از آن باز مي‌گردد به عقبه خود رئیس دولت که فکر مي‌کردند می‌توانند این پرونده را به خوبی مدیریت کنند و به نتیجه برسانند. اولویت برای دولت موضوع هسته‌اي بوده و اکنون نمی‌توان به ارزیابی کامل وضعیت دولت در سیاست داخلی پرداخت و به نوعی سیاست داخلی به مذاکرات وابسته شده است و امیدوارم که رئیس دولت محترم دراین مورد زودتر به نتیجه مطلوب برسد تا بتواند بهتر و بیشتر به مسائل داخلی و مطالبات جوانان به خصوص در شهرستان ها و استان ها بپردازد.

فارغ از بحث سرلیستی ۲۹۰ نفره که تعارفات مرسوم است، آیا آقای عارف قرار است نامزد انتخابات باشد که حالا در مرحله بعد سرلیست اصلاح طلبان یا لیست ائتلافی قرار بگیرد؟ این موضوع به تصمیم جمعی بستگی دارد.

بخشی از این تصمیم، شخصی است. تمایل به حضور همان بخش شخصی است و اکنون هم نمی‌توان منکر صداهایی بود که از آقای عارف مي‌خواهد در انتخابات حاضر شود. تصمیم شخصی شما کدام است؟ شعار من خرد جمعی بوده است و جمع اگر تصمیم به حضور بگیرد، خواهم بود و اگر خردجمعی بگوید نباشم هم باید تمکین کنم. شعار و اعتقاد و باورما خردجمعی بوده است و تا کنون نیز به آن عمل کرده ایم.