به گزارش پارس، «عبدالله گنجی» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «جوان» نوشت:

در دو سال گذشته یکی از مهم‌ترین راهبردهای دشمن برای مواجهه با جمهوری اسلامی ایران ساماندهی و چیدمان شرایطی بوده است که دستگاه محاسباتی، فرمول‌ها و معادلات ایستادگی حاکمیت را به هم بریزند.

برآورد دشمن از خط ایستادگی نظام جمهوری اسلامی در مقابل نظام سلطه این است که مسئولان ایران حفظ نظام را از اوجب واجبات می‌دانند و اگر شرایط به گونه‌ای پیش رود که این اصل با خطر مواجه شود، بسیاری از اهداف و آرمان‌های خود را تعدیل می‌کنند.

البته آنچه کمتر گفته شده‌ است اینکه دشمنان شرط به هم ریختن دستگاه محاسباتی مسئولان را از مسیر به هم ریختن دستگاه محاسباتی ملت جست‌وجو می‌کنند و بر این باورند که راهبرد «استحاله از درون» می‌تواند دستگاه محاسباتی مدیریت کشور را دچار تغییر یا اشتباه کند.

بنابراین به هم ریختن دستگاه محاسباتی ملت را مقدمه و پیش‌نیاز اخلال در دستگاه محاسباتی مسئولان می‌دانند، به همین دلیل فشارهای مستمر اقتصادی را تا حوزه دارو و درمان نیز توسعه دادند.

با فشار ارزی، دارایی جیب مردم به یک دوم تقلیل یافت و.... دنیای غرب به سرکردگی امریکا بر این باور است که حفظ آن اوجب واجبات با ملت میسر است و عدم حفظ آن را نیز در همین مسیر جست‌وجو می‌کنند.

بنابراین اختلال در الگوی رفتاری- گفتمانی مردم و حاکمیت راهبرد غرب با هدف سوق دادن مدیریت کشور به سمت تصمیمات همسو با غرب است.

از جمله مواردی که غرب برای به هم ریختن دستگاه محاسباتی ملت طراحی و رسانه‌ای کرد، این بود که راه حل مشکل شما و مهار تورم، گفت‌وگوی مستقیم با امریکاست.

حل مسئله‌ای که در زندگی همه مردم نمود یافت را به مذاکره با امریکا ارجاع دادند تا اگر مذاکره انجام نشود و مشکل باقی بماند، باور به مذاکره تقویت مضاعف شود.

اما دستگاه محاسبه‌گر نظام جمهوری اسلامی در مقابل سیل رسانه‌ای دشمن دو کار را همزمان و به صورت زیبا پیش برد؛ اول اینکه مذاکره را با محوریت هسته‌ای دنبال کرد تا مدعیان حل مسائل از طریق مذاکره را خلع سلاح کند.

دوم اینکه ابتدا و به صورت پیش‌داورانه(که البته مبتنی بر تجربه از رفتار متمادی امریکاست) اعلام کرد که خوی امریکا اجازه نتیجه‌بخش بودن مذاکراتی که منافع ملت ایران را تأمین کند،‌ نمی‌دهد و برای درمان مسئله اصلی کشور راهبرد درونی ارائه کرد.

اقتصاد مقاومتی به عنوان مدلی بود که به جای به هم ریختن دستگاه محاسباتی ملت یا حاکمیت، دستگاه محاسباتی غرب را به هم ریخت.

دنبال کردن راه‌های درونی همزمان با راه‌های بیرونی باعث شد تا دستگاه محاسباتی ملت و حاکمیت همسو و همدل عمل کند و این باور در ملت تقویت شود که نظام آنان همه راه‌های موجود و ممکن را طی می‌کند، اما مرز و خط قرمز آنان عدم پذیرش تحقیر ملی است.

انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ با مشارکت ۷۳ درصدی مردم و مشارکت آنان در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ نشان داد که ملت کلید رمز دشمن را به خوبی فهمیده است و غرور و زیاده‌خواهی آن از یک‌سو و مظلومیت و حقانیت نظام جمهوری اسلامی را نیز درک کرده و با همه مشکلات، نان را با غیرت معامله نمی‌کند.

رمز این حرکت عجیب و محاسبه‌گر ملت که تمام راه‌های دشمن را مسدود کرده است را باید در این بخش از وصیت امام یافت.

کدام امام؟ امامی که فرمود: «ملت بزرگ ایران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می‌دانم و می‌شناسم» امامی که فرد فرد این ملت را می‌شناسد، می‌فرماید: «بی‌تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می‌داند و نسل‌های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن «انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی» و «اجتماع ملت» در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد است.»

گویی سروش غیبی از قلم امام جاری می‌شود که «رمز پیروزی را ملت می‌داند»‌و این راز بین ملت و امام همچنان سر به مهر مانده و دستگاه محاسباتی غرب را به هم ریخته است.

مقصد الهی مدنظر امام همان تفسیر از اسلام سیاسی است که همه ابعاد حیات آدمی را در برمی‌گیرد.

مقصد الهی باعث تحمل مشکلات و صبوری در آن می‌شود.

مقصد الهی است که فراتر از نظام جمهوری اسلامی ایران را «سراب» می‌داند.

راهپیمایی ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ که پس از طرح مسئله «مذاکره برای حل مسائل کشور» طرح شد، نشان داد که هیچ تأثیری در دستگاه محاسباتی ملت رخ نداده است.

همچنان دفاع از غرور و حیثیت ملی در اولویت مطالبات ایرانیان قرار دارد و هیچ فشاری دستگاه محاسباتی ملت را به هم نمی‌ریزد.

دستگاه محاسباتی هوشمند ملت مقوم و شارژر دستگاه محاسباتی دولت و حاکمیت است این پیوند مبارک در طول حیات ایران فقط در این ۳۶ سال قابل رؤیت و فخر و مباهات است.