فردا همه میآیند
کیهان نوشت:فردا سی و ششمین فجر انقلاب شکوهمند اسلامی از سپیده دم بیکران ایران اسلامی خواهد دمید. جویهای کوچک امت عاشق، از کوچه پس کوچههای شهرها به هم میپیوندند تا دریای خروشان و مواج بیداری ایرانیان عاشق اسلام و انقلاب را پس از سی و شش سال دیگر بار و پرشکوهتر از همیشه به رخ جهانیان بکشد و ثابت کند که نهضتاسلامی ما زنده و پویاست و گذر ایام نه تنها از اوج و بلندی آن نکاسته، که بلوغ و بالندگی آن را در پی داشته و نویدبخش فرداهایی روشنتر و امیدبخشتر شده است.
شاید برای هیچکس باور کردنی نبود که نهال نوپایی که سیوشش سال قبل، بدست باغبان پیرلالهها در طوفانیترین نقطه عالم و در مقابل صدها باد مخالف کاشته شد، حتی برای یکسال هم تاب و توان دوام آوردن داشته باشد. در منطق حاکم بر آن روز دنیا، ادامه حیات سیاسی، تنها منوط به تعلق به یکی از دو اردوگاه اصلی قدرت یعنی آمریکا یا شوروی بود و طبیعتا در چنین فضایی خروش یک ملت به پا خاسته بیدرنگ زیر چنگال آنها به خاموشی میگرائید و در همان لحظات و در روزهای نخست از پا میافتاد و یا در بهترین وضعیت، پس از کوتاه زمانی با انحراف از مبانی و شعارهای اصلی، به دامن یکی از 2 بلوک قدرت میغلطید و به یکی از اقمار آنها تبدیل میشد. تجربه دهها انقلاب و قیام سرکوب شده و منحرف شده در سراسر جهان، از درستی این گزاره و بر باد رفتن آرزوهای انقلابیون و پابرهنگان جهان حکایت میکرد. این رفتار درباره انقلاب ما هم با دقت و وسواس عجیب و با بکارگیری قویترین و زبدهترین عوامل صورت گرفت و البته در تمامی ابعاد ممکن. کودتاهای مختلف شورشهای به ظاهر قومی و منطقهای گوناگون و برپایی فتنههای رنگارنگ، تنها برگ کوچکی از این جنایات و تلاشها برای از پا انداختن نهال نوپای انقلاب اسلامی بود. افزون بر آنها، سازمانهای جهنمی تروریستی هم به جان مردم بیگناه و انقلابی افتادند و چون میدانستند پشتیبان اصلی این نهضت الهی، مردم پابرهنه و پاکباخته و خداجوی ایران اسلامی هستند، کوشیدند آنان را با انتقامگیری و قتل و شکنجه، از راهی که آمده بودند بازگردانند. اما چون عزم مردم روز به روز محکمتر شد و امید آنها برای براندازی کوتاهمدت بر باد رفت، جنگی همهجانبه را در 3 سالگی انقلاب تحمیل کردند. آوردگاه جنگ تحمیلی، مهمترین و در عین حال متفاوتترین نبرد تاریخ معاصر بود. معمول همه نبردهای آن ایام این بود که در اصل نبرد بین 2 ابرقدرت آن روز جهان بود اما در جنگ ما معادله به شکل عجیبی تغییر کرد. ایران اسلامی، با دست خالی همزمان با شرق و غرب عالم در نبرد بود. همان روزهایی که میراژها و سوپر اتانداردهای فرانسوی، چیفتنهای انگلیسی و لئوپاردهای آلمانی، کشورمان را بمباران میکردند، میگها و سوخوها و موشکهای اسکادبی شوروی آن روز، شهرها و جبهههای ما را زیر آتش کین و ناجوانمردی خود گرفته بودند اما باز هم جانفشانی جوانان و پیران ایران اسلامی، ورق جنگ را برگرداند و کار را به جایی رساند که متجاوزین از رشادت مردم عزیزمان به حیرت و تعجب افتادند.
اما راز این مخالفتهای گسترده و پرهزینه دشمنان و دلیل پیروزی و استقامت ستودنی و تاریخی مردم ایران چه بود؟ چه اتفاقی افتاده بود که دشمنان انقلاب را تا این حد سراسیمه کرده بود و چه شده بود که ایرانی که تا قبل از انقلاب، کشوری عقبمانده و شکستخورده در همه عرصهها بود، به کشوری مقاوم و استوار در برابر شرق و غرب بدل شده بود؟
عصر انقلاب اسلامی و روزگار پرشکوه پیروزی ما، روزگار سلطه و غلبه گفتمان مادیگرایی بود و این گفتمان غالب در جهان آن روز بود. اما انقلاب اسلامی در آن روزگار، حرفی نو و ایدهای تازه به جهان ارائه کرد. گفتمانی که بیتردید، ناقوس مرگ ایسمهای پوشالی و ساختگی را به صدا درمیآورد. همین نگرانی برای آن همه دشمنی کافی بود. آنها میدانستند که جهان خسته از ستم، بدنبال راه نجاتی است تا زنجیرهای فقر و تبعیض و ناعدالتی را از پای بشریت باز کند و انقلاب و گفتمان امام، نویدبخش این راه بود.
برای فهم بهتر و کشف این راز، باید آراء و اندیشههای معمار انقلاب را مرور و بررسی کرد و فهمید در این آراء و اندیشهها، چه نکتهای بود که ملتهای مستضعف را به خود جلب کرد؟ و چه چیزی بود که دشمنان را تا این حل مستاصل و نگران میکرد؟ در بعد ایجابی، ایمان به غیب و باور توانمندیهای ملت ها و خوداتکایی، همان رمز و رازی بود که نگاه ملتهای عالم را به انقلاب، خیره کرد. اما در بعد سلبی و نگرانکننده برای استعمارگران، ظلمستیزی و قیام برای گسستن زنجیرهای ستم و بیداد و در انداختن طرحی نو، نکتهای بود که دشمنان را به وحشت انداخته بود. این دو پیام برگرفته از سروش غیبی و ندای آسمانی اسلام بود که امام راحل، تمام قد و همه جانبه بر آن تاکید و اصرار داشتند و از همان زمان، گرایش روزافزون جهانی به نسخه اسلام انقلابی امام خمینی(ره) که منطبق و برگرفته از اسلام ناب محمدی(ص) بود، در عالم رقم خورد و موجی ایجاد کرد که تا به امروز نیز ادامه دارد.
تنها تمسک به یکی از آموزههای امام (ره) راحل که بعنوان درس زندگی در دنیای پر التهاب کنونی به ما آموخته بود، برای ایجاد تحولی شگرف در جغرافیای سیاسی عالم کافی بود.
گرچه در آن روزگاران، بعید و حتی غیرممکن به نظر میرسید، اما امام(ره) نوید رهایی مستضعفان را به ما داده بود. نویدی که سالیانی پس از رحلت ایشان، مثل دیگر پیشبینیهای او به تحقق پیوست و چشم جهانیان را خیره کرد. کسی باور نمیکرد که ایران و انقلاب نوپای آن بتواند جغرافیای منطقه را عوض کند و در تعیین راهبردهای اساسی جهانی نقشآفرینی کند. اما خدا خواست و چنین شد. با آنکه خیلیها میکوشند بخاطر برخی مشکلات و ناملایمات (که باید به بهترین شکل برطرف شود) مردم را از راه آمده پشیمان کنند، اما کسی نمیتواند انکار کند که امروز، این ایرانست که حکم میکند در خاورمیانه چه شود و چه نشود. سرمایهگذاری یک قرنی غرب و بیش از نیم قرنی مستقیم آمریکا، و استخدام چندین دولت خودفروخته و مزدور، نتوانست از تأثیر انقلاب ما بکاهد و اینگونه شد که لبنان، فلسطین، سوریه و عراق یکی پس از دیگری به اردوی انقلاب پیوستند و اکنون صنعا در یمن نویدبخش بهاری دیگر در جهان اسلام است. ایرانی که روزگاری با اشاره سفیر و جانشین سفیر آمریکا و انگلیس، تمامی معادلاتش برهم میخورد، به برکت آن دم مسیحایی و قیام و ایستادگی مردمش، به الگوی حقیقی و آرزویی عزیز برای مستضعفان و مسلمانان تبدیل شده است.
اما این همه پیروزی ما نبود و این تنها یک برگ از ماجرایی بود که امام راحل(ره) آغاز کرد و خلف صالحش ادامه داد. پیشرفتهای شگرف و شگفتیانگیز در علوم و فنون پیشرفته، چیز دیگری بود که برگرفته از گفتمان امام راحل و با هدایت امام حاضر، جهانیان را خیره کرد. دستیابی به علومی که هیچگاه از اردوگاه قدرت دولتهای قدرتمند و ستمگر خارج نشده بود، رعب و وحشت را به کاخهای آنان برد و امید و غرور را به مسلمانان و مستضعفان هدیه کرد. آنگونه که پس از شلیک نخستین موشک دوربرد ایرانی یک مقام ارشد پنتاگون که سالیان طولانی از عمرش را در سازمان جاسوسی آمریکا خدمت کرده بود، با نگرانی و دستپاچگی از بیکفایتی و ناتوانی مقامات آمریکایی که نتوانسته بودند جلوی پیشرفتهای ایران را بگیرند گلایه و اظهار کرده بود هدف ایران از تولید موشکهای دوربرد، تنها افزایش توان نظامی نیست، که این امر برای آنها، خواه ناخواه بدست خواهد آمد. بلکه آنها میکوشند به تکنولوژی پرتاب ماهواره - که تنها در انحصار چند کشور متخاصم با ایران است - دست یابند. اگر چنین شود ما دیگر حتی در اتاق خوابمان هم امنیت نداریم و ماهوارههای ایرانی، همهچیز را از نگاه تیزبینشان خواهند گذراند. او البته نمیدانست که آنچه او از آن نگران است اتفاق افتاده و قطار پیشرفت ایران، بازگشتناپذیر است.
نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی همه پیروزیهای خود را روزگاری بدست آورد که به قول امام راحل «تنهای تنها بود و جز خدا کسی را نداشت و نخواسته بود که جز خدا کسی را داشته باشد» اما تهدیدهای دائمی و تمامناشدنی آمریکا و همپیمانانش، جز بر عزت و استقامت و توانمندی مردم ما نیفزود و ثمری جز ذلت بیشتر و روزافزون دشمنان این نهضت اسلامی نداشت. عزت و استقامتی که هر سال در یومالله 22 بهمن با سرفرازی و غرور به رخ جهانیان میکشند.
روز یکشنبه هفته جاری رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان و پرسنل ارتش با ایشان به اظهارات سخیف یکی از مقامات آمریکایی بدون ذکر نام -دیوید کوهن- اشاره کردند که گفته بود «ایران با دستهای بسته پای میز مذاکرات میآید» و پاسخ این گزافهگویی را به حضور پرشور و گسترده مردم در یومالله 22 بهمن موکول کرده و فرموده بودند، آن روز معلوم میشود دست چه کسانی بسته است. یعنی فردا، که مانند همه 22بهمنهای سی و چند سال گذشته، هیچکس در خانه نخواهد ماند.
ارسال نظر