به گزارش پارس،خبری که طی چند روز گذشته در خبرگزاری های مطرح دنیا بر آن تاکید می شود، کشته شدن «ابوبکر البغدادی» خلیفه خودخوانده گروه تکفیری - تروریستی داعش است. هرچند منابع رسمی به خصوص مقام های آمریکایی این خبر را تایید نکرده اند، اما شواهد حاکی از زخمی یا کشته شدن بغدادی در حمله هواپیماهای آمریکایی به محل تجمع فرماندهان رده بالای داعش است.
 
گمانه ها درباره وضعیت بغدادی همچنان ادامه دارد و باید منتظر ماند و دید در روزهای آینده داعش چه واکنشی درباره وضعیت باصطلاح خلیفه خود نشان می دهد؛ هرچند که سخنگوی این گروه تکفیری - تروریستی خبر مرگ بغدادی را رد می کند. به هر حال چه بغدادی زنده باشد و چه کشته شده باشد، آن چه اهمیت دارد مساله حضور داعش در بخش هایی از عراق و سوریه است که به عنوان یک تهدید امنیتی ساختار سیاسی و سرزمینی نه تنها عراق و سوریه، بلکه کل جهان عرب را تهدید می کند.
 
بنابراین آن چه اهمیت دارد این است که در صورت تایید کشته شدن بغدادی، چه تغییری در وضعیت داعش ایجاد خواهد شد؟
 
در پاسخ به این پرسش نخست باید گفت که حتی اگر هم بغدادی کشته شده باشد این نمی تواند به معنای پایان کار داعش باشد و مبارزه با آن همچنان ادامه خواهد داشت. بر همین پایه، در این زمینه گفتن چند نکته لازم است.
 
نخست این که، بر خلاف آن چه نیروهای موسوم به «ائتلاف بین المللی علیه داعش» در پی آن هستند، در مبارزه با داعش باید تاکید اصلی را بر حذف زمینه های رشد این گروه تروریستی گذاشت. بنابراین، باید به این مساله اصلی توجه شود که داعش با چه شرایطی توانست بر بخش هایی از خاک عراق و سوریه چیره شود. بر همین پایه، تمرکز بر مردم مناطق زیر اشغال باید در اولویت های دستور کار مبارزه قرار گیرد؛ همان کاری که دولت عراق در پی آن است و تلاش دارد از راه توافق با قبایل سنی و گروه های مردمی، ریشه های اجتماعی رشد داعش را بخشکاند.
 
دوم، هرچند حملات هوایی می تواند ضرباتی بر پیکر داعش وارد کند، اما واضح است که بدون یک نیروی زمینی پشتیبان نمی توان با چنین گروه هایی مبارزه کرد. با توجه به شرایط پیچیده منطقه و پیشینه منفی حضور نیروهای خارجی در منطقه، تنها نیرویی که قادر به مبارزه با داعش در عرصه میدانی است، ارتش عراق و گروه های عراقی است. بنابراین باید بر آموزش و تسلیح ارتش عراق و تشکیل گروه های مقاومت مردمی تاکید و هرگونه مداخله نظامی خارجی را از دستور کار خارج کرد.
 
مساله سوم توجه به این نکته است که پیشینه چنین گروه هایی نشان داده است که مرگ رهبر هرچند می تواند باعث تضعیف آن ها شود، اما باید منتظر جایگزینی آن بود. تجربه القاعده و داعش پس از مرگ «بن لادن» و «ابومصعب الزرقاوی» به خوبی نشان دهنده این موضوع است. بر همین پایه، در صورت تایید مرگ بغدادی، باید منتظر تعیین جانشین وی نیز بود. به همین دلیل باید مبارزه با این گروه همچنان در اولویت های نخست دولت ها قرار بگیرد.
 
نکته چهارم این است که مبارزه با داعش نیازمند قطع جریان های مالی، تسلیحاتی، انسانی و ارتباطی آن است. تا زمانی که این گروه به منابع مالی دسترسی داشته و از پول کافی برای خرید تسلیحاتی برخوردار باشد و همچنان به راحتی به جذب نیرو از مناطق مختلف جهان بپردازد، مرگ رهبر نیز نمی تواند باعث شکست چنین گروهی شود. پس قطع این منابع و جریان های ارتباطی داعش باید از اصول پایه ای مبارزه با این گروه باشد.
 
بنابراین در یک جمع بندی کلی باید گفت مبارزه با داعش و حذف آن نیازمند عزمی جدی و راهبردی جامع است که نه تنها زمینه های رشد این گروه را از بین ببرد، بلکه مانع از جذب نیرو و کسب کمک های مالی و تسلیحاتی توسط این گروه شود. این امر نیز نیازمند تقویت دولت مرکزی عراق و کمک به حفظ ثبات سیاسی در این کشور و توجه به نقش همه کشورهای تاثیرگذار در عراق است. بر همین پایه است که باید گفت مرگ بغدادی گرچه باعث تضعیف داعش خواهد شد، اما نابودی آن را رقم نخواهد زد.
 
منبع:ایرنا