آقای نوری مالکی دو دوره نخست وزیر عراق بود. مثل همه شخصیت‌ها، نقاط قوت و نقاط ضعفی در دولتش وجود داشت. از جمله نقاط قوت مبارزه با تروریسم، و از جمله نقاط ضعف فساد شدید مالی و اداری در سیستم حکومتی عراق بود.

نوری مالکی در دوران نخست وزیری‌اش ارتباط خوبی با سایر گروه‌ها و احزاب شیعی برقرار نکرد و بر شعار اولیه‌اش که ایجاد یک دولت وحدت ملی بود،پشت کرد.

پس از پایان دو دور نخست وزیری، تقریبا همه احزاب شیعی خواستار برکناری او شدند.

سید مقتدی صدر پیشنهاد کرد که نوری مالکی یک نفر را به انتخاب خودش و از حزب خودش برای پست نخست وزیری معرفی کند، ولی خودش در این مقام باقی نماند. در این میان غائله داعش در موصل و تجزیه کردستان عراق آغاز گردیده بود.

کردها پس از ناامیدی و ناتوانی از تجزیه از عراق، شرط باقی ماندن ذیل علم دولت مرکزی را عدم انتخاب نوری مالکی برای دوره سوم نخست وزیری عنوان کردند. جریان اهل تسنن نیز با روی کار آمدن مجدد نوری مالکی مخالفت کردند. تقریبا تمام احزاب شیعه و کرد و سنی، با روی کار آمدن نوری مالکی مخالفت کردند، مگر تعدادی اندک از هم حزبی‌هایش.

اما نوری مالکی تن به برکناری از پست نخست وزیری نداد و اصرارش بر این است که شخصا قدرت را در دست داشته باشد. حتی حاضر نشد یکی از نزدیکانش نخست وزیر شود. در میان این لج‌بازی‌ها، مردم موصل قتل عام می‌شدند، مردم تلعفر از خانه‌هایشان آواره شدند، و آقای مالکی هنوز به نخست وزیری فکر می‌کرد. از بین نزدیکان نوری مالکی گزینه‌های مختلفی مطرح بودند که با انتخاب آنها هم منافع نوری مالکی تأمین می‌شد و هم جبهه مقاومت در منطقه تقویت می‌گردید که از جمله گزینه‌های جدی آقای هادی العامری بود.

اما آقای نوری مالکی با لجبازی و دعواهای شخصی‌اش باعث گردید یک گزینه دسته دوم مثل آقای حیدر العبادی انتخاب شود. در این حالت منافع حد اقلی نوری مالکی هم تأمین نخواهد شد. چرا که سران حزب الدعوه همانند حسین شهرستانی، ابراهیم الجعفری هم به او پشت کردند. و بئس المصیر.