به گزارش پارس به نقل از رجا نیوز ،وقتی محمد خاتمی دوم خرداد 76 به پیروزی رسید معروف است تا دو سال اول دوران ریاست جمهوری وی هیچ کس جرات کوچکترین انتقادی را به رئیس جمهور وقت نداشت چرا که روزنامه های زنجیره ای دوم خردادی بصورت هماهنگ شخص منتقد  را خشونت طلب ، افراطی ، لباس شخصی و . . . معرفی و صد ها برچسب و تهمت روانه او می کردند.
 
روح کلی حملات آنها یک در یک جمله خلاصه می شد و آن این پیام بود: گویا هنوز عده ای پیام دوم خرداد را درک نکرده اند!
 
این مقدمات  از آن جهت بیان شد که کمتر رئیس جمهور بصورت تمام قد خودش را هزینه پاسخگویی به منتقدین می کرد. در واقع یک تقسیم کاری بین خاتمی و  اتاق فرمان مطبوعاتی حامی وی انجام گرفته بود تا در صورت انتقاد از رئیس جمهور روزنامه های دوم خردادی فردایش آن منتقد دلسوز را به زنجیر بکشند.
 
این روزنامه ها طوری با منتقدین رفتار می کردند که نوبت به اظهارنظر خاتمی در مورد منتقدین کمتر می رسید.
 
جدای اینکه اینگونه رفتارهای قبلیه ای روزنامه های دوم خردادی و اصلاح طلبان با منتقدینشان مذموم و خلاف شعارهای آنان بود. اما یک نکته  که در آن میان به چشم می خورد این بود که شخص رئیس جمهور با این تقسیم کار سعی در حفظ پرستیژ و جایگاه ریاست جمهوری خود داشت .
 
حال اگر نگاهی به این یکسالی که دولت جدید بر سرکار آمده است بیندازیم، خواهیم دید در طول این مدت شخص آقای روحانی تمام قد وارد میدان شده و عملکرد خود و دولتش متعصبانه حمایت می کند.
 
بطوری که ایشان کمترین طاقت را در برخورد با منتقدینش داشته و در یک فضای التهاب ساز منتقدانش را به بی سوادی، کم سوادی، افراطی، تغدیه شده از یک جای خاص و دارای تفکر عصر حجری متهم می کند و در آخرین مورد از سلسله توهین های رئیس جمهور ، ایشان خطاب به کسانی که از مذاکرات هسته ای نگران هستند ابرازداشت:« عده‌ای شعار سیاسی می‌دهند اما بزدل سیاسی‌ هستند هروقت مذاکره می‌شود، می‌گویند می‌لرزیم؛ به جهنم، بروید جای گرم که نلرزید.»
 
این نوع رفتار به جای اینکه ما را به یاد یک رئیس جمهور بیندازند، بیشتر فضای ذهن را به سمتی می برد که انگار یک دانشجو در یک تریبون دانشجویی در حال ارائه مطالبش با حرارت تمام میباشد یا نهایتا یک کاندیدای انتخاباتی در حال نطق است.
 
اما فراتر از این مسائل ، علت مواجهه ی سرهنگ منشانه آقای روحانی با منتقدان را در کلید واژه دولت یعنی "اعتدال" باید جستجو کرد.
 
به اعتقاد نگارنده ضعف در  چیستی و چرایی اعتدال و عدم درک صحیح و واحد حتی از سوی ارائه کننده گان آن به جامعه ، نخبگان را دچار یک ابهام بزرگ کرده که واقعا چارچوب اعتدال که آن را تبدیل به یک گفتمان حاکم کند هنوز تعریف نشده است. بنابراین برخلاف دوران دوم خرداد و دوران احمدی نژاد، دولت روحانی از نداشتن یک پایگاه اجتماعی ایدئولوژیک در جامعه و نخبگان دانشگاهی رنج می برد.
 
جدای چند همایش دولتی که هیچ دستاوردی در تعریف اعتدال نداشتند، هیچ کس و از جمله دانشگاهیان هم سلیقه با دولت هم حاضر به تعریف اعتدال نشده اند و فراتر از آن اعتمادی به مصادیق ارائه شده  از سوی دولت به عنوان یک نمونه موفق حاصل بگارگیری اعتدال ندارند. برای مثال وقتی دولت توافقنامه ژنو را یک پیروزی بزرگ حاصل  بکارگیری اعتدال می داند ، هیچکدام از دانشگاهیان حاضر به دفاع از این توافقنامه نشدند که این مساله  حتی واکنش اعتراضی شدید رئیس جمهور را  در پی داشت و از آنان خواست از توافقنامه ای که متنش را ندیده اند دفاع کنند! لذا شخص رئیس جمهور مجبور است خود جور دانشگاهیان و نخبگان را به دوش بکشد و به تنهایی و با تلخی از خود دفاع کند.
 
 اگر نگاهی به تذکراتی که دولت در این مدت یکسال از مجلس دریافت کرده است بیندازیم ، خواهیم دید شخص رئیس جمهور بیشتر سهم را از تذکرات داده شده به اعضای هیئت دولت را دریافت کرده است که اکثر آنها واکنشی به اظهارات تند و خلاف مصالح ملی و حتی غیر اعتدالی رئیس جمهور بوده است.
 
به نظر می رسد دولت محترم و شخص رئیس جمهور اگر خواهان حاکم کردن گفتمان اعتدال در جامعه هستند بیش از هر اقدامی باید دست به تعریف صحیح همراه با یک درک واحد بین طرفدارانشان از اعتدال در عرصه های مختلف بزنند تا همه آن را میزان قرار داده و عملکرد دولتمردان را با آن بسنجند. نه اینکه مداوم مجبور شوند با زور و توهین به منتقدان ، اعتدال سینوسی را بر جامعه تحمیل کنند. در واقع می توان اینطور نتیجه گرفت روحانی بیشتر از اینکه از منتقدان ناراحت و عصبانی باشد ، از حامیانش دلخور و رنجور شده است. زیرا در خصوص نقدهای وارد شده به عملکرد دولت مخصوصا در حوزه سیاست خارجی به جز تعدادی انگشت شمار هیچ کس جرات دفاع از این عملکرد را ندارد. زیرا افراد کمتر حاضر به دفاع از چیزی که نمی دانند چیست می شوند!