به گزارش پارس ، سال گذشته و بعد از انتخابات پرشور و حماسه ی سیاسی ایرانیان، دولت اعتدال سرمست از پیروزی با اختلاف زیاد! به دنبال اجرایی کردن شعار انتخاباتی اش و در پی جمع آوری مردان مدبر و معتدل برای گزینه ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی جنتی را معرفی کرد. سابقه ی وی خبر از مشی فرهنگی و سیاسی وی میداد. پست هایی نظیر عضویت در شورای نظارت بر صدا و سیما، معاون وزیر، سفیر و ... جای انتقادی بر کارنامه اش نمی گذاشت. اما انتخاب وی توسط دولت تدبیر آن هم بعد از مطرح شدن گزینه ی مسجد جامعی در محافل خبری، خبر از حقایقی پنهان می داد. گذشت زمان و اقدامات جناب وزیر یک یک پرده های ابهام را کنار می زد و روز به روز به حقایق مکشوفه می افزود. این حقایق تا آنجا آشکار شد که وزیر از مجلس کارت زرد گرفت و یک شکایت از وی به دلیل آنچه روند رو به گسترش هجمه به مقدسات خوانده شده بود، به کمیسیون اصل90 رفت. یک سال از جلوس جناب جنتی بر مسند وزرات فرهنگ و ارشاد میگذرد و این یک سال عرصه ی پر تلاطم فرهنگ کشور خبر از عملکرد سینوسی وزیری می دهد که گفته بود نخستین اصل سیاستهای فرهنگی ام ترویج ارزشهای اصیل دینی و معنوی و اصلاح سبک زندگی، اصلاح فرهنگ عمومی و زندگی بر اساس الگوی اسلامی ایرانی است. حال اینکه تا کنون دقیقا کدام یک از فعالیت های وزارت تحت تکفل ایشان به این امور اختصاص یافته است خود مساله ایست در خور تحقیق و تفحص. اما درست یکسال پیش همین سخنان و چندی دیگر از این قبیل سخنان در صحن مجلس غوغایی بپا کرد و نمایندگان ملت مجاب شدند زمام وزارت را به علی جنتی بسپارند آن هم  تنها وزارتی که نام اسلامی بر خود دارد. "اضافه شدن ارشاد اسلامی به فرهنگ، نشات گرفته از جهان بینی اسلامی است. یکی از وظیفه های اصلی این وزارتخانه هدایت و سمت دهی اسلامی در سطح متعالی آن، در تمامی کارهای فرهنگی کشور است" باوجود این انتظار از وزارت ارشاد حال باید پس از یکسال به این سوال بپردازیم که آیا وزیر محترم توانسته اند مجموعه ی خود را به این جهت سوق دهند یا خیر.


فتوای جناب وزیر !
 
یکی از حواشی علی جنتی مساله تک خوانی زنان بود. قطعا ایشان که فارغ التحصیل مدرسه حقانی و با مسائل حوزوی آشناست خوب میداند که صدور فتوا چه مراحلی دارد و چگونه صورت می گیرد. اما در پی سوالی درباره تک خوانی زنان پاسخ داد: طبق نظر مراجع اگر صدای تک خوانها موجب مفسده نباشد ایرادی ندارد. البته بلافاصله مراجع عظام به انتقاد از این کلام پرداختند و آن را بی سابقه خواندند. گرچه علما به این اظهار نظر پاسخ قاطع دادند و آن را رد کردند اما جالب آنکه مسئولان ارشاد ظاهرا  با دریافت فتوای وزیر آن را تبدیل به قانون کرده و در قالب بخشنامه ایی به سایر بخشها ابلاغ کردند. بر خلاف دیگر بخشنامه ها ی وزراتی این بخشنامه به سرعت مورد استقبال برخی مسئولین در برخی شهرها قرار گرفت و اینگونه شد که برگزاری یک کنسرت با صدای تک خوانی زن اعتراض به عملکرد وزارت ارشاد در مجلس را به دنبال داشت. گرچه در ابتدا عده ایی کوشیدند تا با رد آنچه شایعه می خواندند قضیه را سریع حل کنند ولی پخش تصاویر و فیلم این کنسرت در  فضای مجازی جای هیچگونه عذری برای آنان باقی نگداشت.


سهولت ارتباطات یا سهولت جاسوسی
 
هنوز درست مشخص نشده سایت های اجتماعی از قبیل فیس بوک را باید در مقوله ی تدبیر صحیح دانست یا اعتدال در هر صورت دولت تدبیر و امید از ابتدای شروع به فعالیتش به دنبال آزادی فعالیت آنها بوده است و البته شاید بتوان حضور در آن را از معیار انتخاب وزرا دانست چرا که برخی وزیران دولت تدبیر فعالیت چشمگیری درآنها دارند. علی جنتی نیز یکی از همان وزرای اجتماعی دولت  است که به جدیت به دنبال آزادی استفاده از برخی فضاهای مجازی بوده است. البته ایشان اینکه همین شبکه های به ظاهر عمومی توسط سرویسهای اطلاعاتی امنیتی برخی کشورها اداره می شوند را قبول دارند و حتی اینکه این شبکه ها به راحتی تمام اطلاعات را در اختیار دشمنان قرار می دهند و حتی اینکه همین اطلاعات می تواند بر علیه ما مورد استفاده قرار بگیرند، اما ایشان با یک منطق قاطع به این ابهامات پاسخ می دهند که: وقتی تلفن خانم مرکل شنود می شود و اطلاعاتش در می آید، دیگر شما چه چیزی را می خواهید پنهان کنید؟ البته اگر کشور بخواهد با این استدلال و برهان قاطع جناب وزیر اداره شود وجود برخی سازمانها و برخی وزارتخانه ها را باید منتفی دانست و برای کم شدن زحمت سرویسهای جاسوسی دشمن خودمان اطلاعات را در اختیار آنان قرار دهیم بهتر است. نکته ی دیگر این است که دولتی که خود مجری قانون است چطور می تواند افرادی را که نقض قانون کرده به نقض قانون دعوت می کنند، مجری قانون و کارگزار خود بداند؟ البته جناب جنتی درپاسخ به این اعتراض فرموده بودند" که عده ایی می گویند چون فیلتر است غیر قانونی است اما به هر حال ما سعی می کنیم به قانون احترام بگذاریم ! دیر یا زوداین محدودیت که برای استفاده از فیسبوک برقرار شده است باید برداشته شود". اگر فیلترینگ مردم را از دسترسی به برخی تارنماها باز می دارد چه عاملی سبب می شود برخی افراد در جایگاه دولتی به راحتی آن را نقض کنند ؟ البته جناب جنتی ورود پدیده های جدید را ناگزیر می دانند و معتقداند نمی شود با پارازیت جلوی آنها را گرفت ولی سوال اصلی اینجاست که به جای ارائه ی طرح جایگزین پارازیت و طراحی شیوه ی مدیریت فضاهای جدید به جای وفق دادن پدیده ها با خود، باید خود را با آنها وفق دهیم و تسلیم و خاضع تنها به ورودشان نگریسته و به عدم توانایی در برخورد با آنها اعتراف کنیم؟


برخورد خطی با آزادی
 
این اصل که در جامعه ی اسلامی هر فرد باید آزادی اندیشه داشته باشد، اصلی قابل احترام است. اما به سبب آنکه بیان در فضای عموم باعث وجود آمدن ذهنیت ها و جهت گیری ها می شود، باید بر روی آن نظارت داشت.رسانه ها نیز از این اصول مستثنی نیستند. انتقاد یکی از رسالت های رسانه است و این انتقاد است که سبب پیشرفت و حرکت روبه جلو می شود چرا که سعی در نشان دادن نقاط ضعف داشته و بدین ترتیب مقدمات اصلاح آن را فراهم می کند. از طرفی بیان مطالب خلاف واقع و نادرست،و مغایر با ارزشهای جامعه و اخبار کذب به سبب آنکه سبب ایجاد تردید؛ ایجاد شک و بد بینی در جامعه می شود توسط رسانه ها ممنوع است. قانون مطبوعات نیز به روشنی بر این امور استدلال می کند. در این میان دولت به عنوان مجری قانون، مسئول رسیدگی به این تخلفات است که باید بدون در نظر گرفتن وابستگی های حزبی و جناحی رسانه ها به فعالیت آنها نظارت داشته باشد. اما به نظر می رسد وزارت ارشاد و شخص وزیر علاوه بر قانون در نظارت بر مطبوعات برخی عوامل دیگر را نیز دخیل می دانند. یکی دیگر از حواشی دوران وزارت علی جنتی نیز به همین عوامل شریک قانون در نظارت بر مطبوعات باز می گردد. وزیر ارشاد در جهت گیریهای خود در این مقوله در برخورد با برخی رسانه های حامی دولت در قالب فردی خیرخواه ظاهر شده که خواستار جذب حداکثریست و نهایت مهربانی و عطوفت را به خرج می دهد و با نهایت حسن ظن به وقایع می نگرد ولی دربرخورد با رسانه های منتقد دولت در قالب مردی غیر قابل انعطاف ظاهر شده که کوچکترین مماشاتی را تاب نمی آورد و انتقاد را به مثابه ی تضعیف دولت می داند. در این بین کم نبودند مطبوعات و رسانه هایی که وزیر ارشاد با نهایت مماشات و رافت اسلامی با آنها برخورد کرد در حالیکه شایستگی چنین برخوردهایی را نداشتند. روزنامه هایی که با حمله به ارزشهای جامعه اسلامی  حال و هوای دوران انحطاط اصلاحات را به اذهان مخاطبان متبادر می کردند. از جمله ی مطبوعات می توان روزنامه قانون را نام برد که در توهینی آشکار احکام بانوان را توهین جنسیتی نامیده بود یا چشم انداز ایران که وقیحانه به حضرت زهرا (س) جسارت کرده بود یا روزنامه آسمان که حکم قصاص را غیرانسانی خوانده بود و در آخر روزنامه ی بهار که در عید ولایت، مساله ولایت و امامت را مورد شبهه قرار داده بود و البته جناب وزیر برای توقیفش اظهار تاسف کرده بود. در منطق علی جنتی اگر در این روزنامه ها مطلبی در ضدیت با ارزشها منتشر شود عمدی نبوده است و ما باید به آنها فرصت جبران دهیم و نباید به خاطر اشتباه یک نفر یک مجموعه تاوان دهد ولی جالب اینجاست که همین وزیر محترم وقتی صحبت از رسانه های منتقد دولت به میان می آید چنان با جدیت و پشتکار پیگیر بسته شدن آن رسانه است چنان که گویی خطایی نابخشودنی از آنها سر زده است که مستحق شنیدن کلماتی همچون  سخیف و لمپنیسم از وزیر محترم هستند چنانچه هفته نامه یا لثارات که شکی در انقلابی بودنش و دلسوزی مسئولانش نیست، با این الفاظ مورد خطاب وزیر قرار می گیرد و نه دی نیز از برخوردهای وی بی نصیب نمیماند و جالب اینجاست آن هم فقط به خاطر گناهی به نام انتقاد از دولت.......


انتصابات با رنگ اصلاحات
 
بی شک یک وزیر برای اجرای برنامه ها و طرح های خود در یک وزارتخانه نیاز به معاونین و مدیرانی دارد که علاوه بر همسویی فکر و عمل با آنها، دارای حسن مدیریت باشند. وزارت ارشاد به عنوان یکی از متولیان فرهنگ کشور طبعا به مدیرانی نیاز دارد که علاوه بر جهتگیری های درست سیاسی فرهنگی توانایی اجرای سیاستهای کلی نظام در عرصه ی فرهنگ را داشته باشند. اینکه مدیران ومعاونین جناب جنتی توانایی اجرا دارند یا نه به کنار. در انتخاب همکاران، وزیر محترم به چنان گلچینی دست زده اند که اکثر قریب به اتفاق فعالان فرهنگی و دلسوزان این عرصه در جهت گیری های آنان حرف های نگفته ی زیادی دارند. مدیران و معاونینی که اغلب سابقه ی درخشانی در دوران اصلاحات و بعضا در دوران فتنه داشته اند و هنوز معلوم نیست معیار وزیر محترم (یا شخصی که آنها را انتخاب کرده است) در انتخاب آنان چه بوده است. با این مدیران و آن عکس جناب مهاجرانی در دفتر وزیر امروزه وزارت ارشاد مشابهت های زیادی با وزارت ارشاد دوران اصلاحات دارد. از خیل مدیران اصلاحات که در این دوره به وزارت بازگشته اند می توان به مرتضی کاظمی اشاره کرد که در دوران مهاجرانی و مسجد جامعی معاون هنری بود و در ماجرای تحصن نمایندگان اصلاح طلب مجلس هفتم تهدید به استعفا کرد و در دولت نهم و دهم به سمت حراج آثار هنری رفت که امروزه ما وی را در قامت مشاور اقتصادی جنایب جنتی مشاهده می کنیم. یا کامران فانی که به ریاست هیات خرید و انتخاب کتاب رسید همان پستی که در دوران مسجد جامعی داشت و یا علی مرادخانی که تا دوره دوم اصلاحات مدیر مرکز موسیقی وزارت بود و از جمله کسانی بود که در ماجرای استعفای مهاجرانی همراه با وی استعفا کرد که ایشان نیز اکنون دارای چندین سمت در وزارت فخیمه ی ارشاد هستند. و باید اشاره داشت به حسین ملک احمدی که در دوران مسجد جامعی دبیر کل نهاد کتابخانه های عمومی بود و امروز در همین پست مشغول به خدمت است که در آخرین آنها با دستوری سفارش خرید 500 دوره از مجموعه 14 جلدی خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی را داد که قیمت هر دوره آن 400 هزار تومان بود و بعد از آن به بهانه ی کمبود بودجه ی تجهیز کتابخانه ها سفارش خرید دیگری نداشت. همچنین علی اصغر سیدآبادی که در بسیاری از روزنامه هایی که به دلایل مختلف توقیف شد، فعالیت داشت و امروز بر مسند مدیر کلی دفتر مطالعات و برنامه ریزی فرهنگی و کتابخوانی تکیه زده است. البته ناگفته نماند  انتصاب جهانبخش خانجانی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی و محکوم فتنه ی 88 در سمت مسئول انتصابات استانها و به عبارت دیگر به عنوان فیلتر ورود افراد به وزارتخانه ی فرهنگ و ارشاد که این امر خود  جای بسی تامل دارد. کسی که خود در فیلتر فتنه و آزمایش سال 88 نمره ی قبولی را کسب نکرد و به معنای دیگر مردود شد، چگونه می تواند افراد مناسب برای این وزارتخانه ی حساس را غربال کند و قطعا نتایج چنین غربالی توسط چنین شخصی از قبل معلوم است. البته برخی از اعمال و گفتار وزیر می تواند در رمزگشایی چنین انتصاباتی راهگشا باشد مخصوصا کلام جناب جنتی در مراسم استودیوی ضبط صدای موزه موسیقی که بعد از تشکر از مسجدجامعی گفت: امیدوارم با این کمک ها ادامه دهنده ی راهی باشیم که با آقای خاتمی شروع شد!  و در ایام نوروز دیدار نوروزی علی جنتی با شیخ عبا شکلاتی بسیاری از ابهامات موجود را حل و بسیاری از گمانه زنی ها را به واقعیت تبدیل کرد هر چند انتشار تصاویر این دیدار به خواست وزیر نبود ولی گلشهای بزرگی را پیش پای او نهاد

.
اظهار نظرهای خاص
 
شاید بتوان یکی از اصلی ترین موارد حاشیه ساز وزیر محترم را اظهارنظرهای گاه و بیگاه و مرتبط و غیرمرتبط ایشان در حوزه های مربوط و غیر مربوط دانست. اظهار نظرهایی که بعضا گریبانگیر وی شده است. یکی از این اظهار نظرها در مصاحبه با الجزیره انگلیسی بیان شد. البته اینکه چرا دولتمردان تدبیر و امید رسانه های بیگانه را محرم خود می دانند و برخی واقعیت ها را مردم ایران باید در لابه لای مصاحبه های مسئولان با آنها جستجو کنند جای بسی تامل دارد. در این مصاحبه جناب وزیر در سخنانی تامل برانگیز اعلام کردند بع توجه به تغییر دولت در ایران و دیدگاه جدیدی که این دولت در مقایسه با دولت قبلی داشته، لازم است قوه قضاییه ایران نیز با تغییر رویه ی لازم خود را منطبق با شرایط جدید جامعه گرداند. جنتی ابراز امیدواری کرد که افکار عمومی ایران بتوانند بر روی قوه ی قضاییه و قوه ی مقننه تاثیر گذار باشند و موجب تغییر رویه ی این دو نهاد حکومتی ایران شوند. البته اینگونه اظهار نظر از وزیر ارشاد دولتی که شکننده ترین پیروزی تاریخ انتخابات ریاست جمهوری را بدست آورده شاید مناسب نباشد. و تمام اینها در حالی است که خبرنگار الجزیره انگلیسی شورای نگهبان را محافظه کاران مخالف آزادی بیشتر می داند و از عناصر تندرو و افراطی سخن می گوید. البته این تنها اظهار نظر دور از واقعیت جناب وزیر نبوده است. چندی پیش در 23 دی ماه 92 جناب جنتی در گفتگو با ایرنا پرده از اسرار برداشته و اعلام کرد که در دولت گذشته هم ممنوع القلم داشتیم و هم لیست سیاه و بعد از این اظهار نظر جالب وزیر که خوراک خوبی برای رسانه های معاند نظام ایجاد کرد تلاشها برای دستیابی به لیست سیاه و لیست ممنوع القلم ها ناکام ماند تا جنتی پس از چندی و بعد از جنجال های بسیار اعلام کند که دستورکتبی در کار نبوده و دستوری شفاهی بوده و البته هر عقل سلیمی می داند که این اظهار نظر با عدم توانایی در اثبات حرف ابتدایی هیچ تفاوتی ندارد. مستند من روحانی هستم، نیز به آشکار شدن موضع گیری های عجولانه ی جناب جنتی افزود چرا که جناب وزیر که هنوز مستند را ندیده بود در اظهار نظری جالب از مستندی که هنوز آن را ندیده انتقاد کرده و خواستار برخورد با عوامل آن شد چرا که معتقد بود در این مستند دیده نشده دروغهای فاحشی به امام (ره) و رییس جمهور نسبت داده شده است، البته بماند که مثل بعضی امور دیگر بعد از مشاهده ی این مستند موضع جناب جنتی چرخشی آشکار داشت و دیگر سخن از دروغهای آشکار به میان نمی آورد. البته در این نوع اظهار نظرها نمی توان از آمار 71 درصدی مردم تهران که به گفته ی وزیر از بینندگان برنامه های ماهواره هستند و اظهار نظر ایشان درمورد رفتار خلاف عرف و عادت و شرع بازیگر زن سینمای ایران در جشنواره کن چشم پوشید. البته به گفته وزیر در مورد فقره ی آخر، رفتار ایشان با اینکه خطا نیست ولی قابل دفاع نیز نیست و در کل به وزیر ربطی ندارد که هنرمندان این سرزمین که خواسته یا ناخواسته نماینده ی مردم این کشور هستند چه اعمالی انجام میدهند و به وزارت ارشاد مربوط نیست که چهره ی ایرانیان در مجامع جهانی چگونه نمایش داده می شود به دست عده ایی به ظاهر هنرمند...
 
البته این اظهار نظرها گاهی در مورد اتفاقات پیش آمده در حوزه ی اعمال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده اند که در این موارد نیز شاید نتوان کارنامه ی خوبی از جناب جنتی مشاهده کرد. شاید عجیب ترین اظهار نظر وزیر محترم را بتوان در حوزه ی ممیزی دانست. حوزه ایی که جناب جنتی شعارهای زیادی درمرد آن داده بود. ایشان در بیاناتی گفته بودند که ممیزی باید بعد از نشر صورت گیرد ولی چند روز بعد و احتمالا بعد از کمی تامل در مورد این حرف، اعلام کردند که همان قبل از نشر صورت بگیرد. البته ایشان شعارهای دیگری نیز داشتند. علی جنتی کمی از انتخاب شدن به عنوان وزیر گفته بود اجازه نمی دهد افرادی جلوی اکران فیلمی را بگیرند. البته با سیاستهای وزارت ارشاد برخی از همین فیلم ها که وزیر مدافعشان بود، برای جنتی دردسرهایی نیز درست کردند. فیلم های آشغال های دوست داشتنی و عصبانی نیستم در جشنواره فجر، با اینکه برای کم شدن حساسیت در داوری شرکت نکردند ولی باز هم حواشی را به جشنواره فیلم انقلاب آوردند. فیلم رستاخیز نیز با اعتراض گسترده ی علما و مردم مواجه شد. البته آنچه در این جشنواره بیشتر به چشم آمد، این بود که بر خلاف رهنمود مقام معظم رهبری بر حمایت از جریان های فرهنگی و مومن و انقلابی و تشویق سازندگان فیلم های خوب، از فیلم های خوب توسط مجموعه ارشاد تقدیری به عمل نیامد که هیچ با برخوردهای نادرست و خطی، بر خلاف رهنمود مقام معظم رهبری که فرموده بودند آثار هنری که تاثیر ویرانگر اخلاقی به دنبال دارند به هیچ وجه قابل پاسخگویی نیستند و باید با جدیت تمام مانع از انجام آن شد و این همان ممیزی واجب است، به دفاع از چنین آثاری پرداخته شد. دعوت از شاعر هتاک به امام (ره) و انقلاب از دیگر عواملی بود در بهار انقلاب دل دوستداران این نظام را به درد آورد. و در اخر ایشان در حوزه ی عفاف و حجاب با خوب بودن کارهای صورت گرفته! تصریح کرده بودند که باید انتظاراتمان را قدری با واقعیت خارجی متناسب کنیم و ببینیم چقدر برآورده شده و چقدر نشده است. البته انتظارات ایشان در جای خود محترم است ولی انتظار نظام اسلامی و مردم مسلمان ایران طبعا این وضعی نیست که امروز در جامعه شاهد آن هستیم.


نمایشگاهی با حواشی فراوان
 
بهار کتاب می آمد تا  نوید دهنده ی جبران کمبود ها و مشکلات گذشته ی وزارت ارشاد باشد چرا که می توانست در سایه ی برگزاری نمایشگاه کتاب از حجم انتقادات وارده بر این وزارنخانه کاسته شود. اما نه تنها اینگونه نشد بلکه در سایه ی برخی بی تدبیری ها به انتقادات افزوده شد. تا کنون 27 دوره نمایشگاه کتاب برگزار شده است. مقام معظم رهبری که این نمایشگاه از فرمایشات ایشان است تا کنون به جز 8 دوره در زمان مهاجرانی و 2 دوره که همزمان شد با سفرهای ایشان به استانهای کشور، در 19 دوره ی گذشته وقتی را برای بازدید از نمایشگاه اختصاص داده اند. اما امسال نه تنها وقتی را برای این کار اختصاص ندادند بلکه نماینده ی خودشان را نیز به نمایندگی از خود به این نمایشگاه نفرستادند. البته این عدم حضور شاید بی دلیل نباشد. شاید بتوان حضور برخی کتابهای مغایر با ارزشهای جامعه یا ورود برخی انتشارات مساله دار به نمایشگاه را یکی از عوامل آن دانست. از جمله این انتشارات که در زمان ریاست جنتی توانستند فعالیت خود را از سر بگیرند می توان به نشر چشمه اشاره کرد. نشر چشمه که از جمله مروجین فساد اخلاقی و آثار موهن بوده است قصد انتشار نمایشنامه "روز حسین" نوشته ی محمد رحمانیان را داشت. در این نمایشنامه ضمن تحریف واقعه ی کربلا، در کمال وقاحت به ساحت مقدس حضرت ام البنین (س) توهین شده بود. نشر کویر نیز با انتشار کتاب "لبخند ستیزان" اقدام به توهین به روحانیت کرده بود.قسمتی از مقاله ی لبخند ستیزان "لبخند ستیزان همواره در کار محو هر آن چه که بتواند خنده بر لبان مردم بنشاند هستند. آنان دل بسته ی غم و درد و رنج اند. روانشان با شادی و نشاط بیگانه است. تلاششان صرف ایجاد شرایطی می شود که عزا و ماتم را در جامعه بگسترد. خماریشان به هنگام شور و نشاط است و نشئه گی شان در عزاداری. با مفهوم (زندگی) بیگانه اند و از مظاهر آن بیزار. بسشتر به (مرگ) عشق می ورزند و اگرچند صباحی حرفی از (مرگ) در میان نباشد، (مرگ) آفرینی می کنند، تا از خماری درآیند. چرخیدن در قبرستان را به تفریح در پارک و باغ و بوستان و نظاره ی گل و آب و سبزه و طبیعت ترجیح می دهند. از هرچه زیبایی هست متنفرند و آن را از مظاهر شیطان می دانند... "
 
در این میان وزیر محترم به 78 کتاب توقیف شده نیز مجوز اعطا کرد تا با این کار بار دیگر معنی اعتدال در حوزه ی فرهنگ برای همگان آشکارتر شود. از جمله کتابهای کثیری که مشمول لطف وزارتخانه ی ارشاد شدند نیز می توان به کتاب "کلنل" اشاره کرد که روایت وارونه ایی را از انقلاب اسلامی مردم ایران تصویر می کند

.
آخر سخن
 
شاید این کارنامه دیگر مجالی برای نتیجه باقی نگذارد. شاید آن قدر گفته اند و شنیده ایم از اهمیت فرهنگ که دیگر این کارها به دل نمی نشیند. شاید.... شایدهای بسیاری ذهن مردم را درگیر کرده است و لی به نظر دیدبان آنچه قطعی است صنفی نبودن فرهنگ است. فرهنگ را مردم می سازند، مردم به پیش می برند و مردم مدیریت می کنند پس عمومی است. فرهنگ هیچگاه خصوصی نمی شود. خرده فرهنگ ها اگر به حساب می آیند به خاطر وابستگی آنها به فرهنگ عموم است. آنچه قطعی است اینکه با شعار نمی توان فرهنگ سازی کرد. با سخن نمی توان حرکتی در جامعه ایجاد کرد. فرهنگ نیازمند عزمی ملی و مدیریتی است جهادی. عزم آن با مردم است و مدیریت آن با دولت. هردو مکمل هم هستند و به هر دو نیاز است. و قطعا دولتی که منتخب مردم است باید بتواند با یاری آنها پاسخگوی عزم راسخ آنها باشد. ولی اگر نتواند باید خود را سرزنش کند نه مردم را. مجموعه اقدامات جناب وزیر را تا کنون قطعا نمی توانیم مصداق مدیریت جهادی بدانیم. اما در فرصت باقی مانده انتظار می رود آنچه جناب وزیر در پاسخ به مطالبات رهبری فرمودند اجرایی گردد و شاهد مدیریتی جهادی در عرصه ی فرهنگ آنطور که شایسته ی نام و تاریخ و عظمت این مردمان است باشیم.