به گزارش پارس به نقل از بولتن، محمد غلامی نوشت:

اینها سوالات مهمی است که هرکدام از اینها مستلزم ساعت ها گفتگو و نگاشتن صدها صفحه مقاله و تحلیل است. منتها به این دلیل که ما از این مرحله عبور کرده ایم و تمامی نقاط کشور را از دست دشمنان درآورده ایم و اجازه نداده ایم تکه ای از این سرزمین به تصرف ارتش عراق درآید، برایمان ساده می انگارد اما اگر خدای نکرده، خرمشهر از ایران جدا شده بود، امروزه بزرگ ترین پرسش های ما همین سوالات فوق بود.

اهمیت این قضیه آنجا بیشتر خود را نمایان می کند که بدانیم در سال اول جنگ، تمامی عملیات هایی که کردیم با شکست مواجه شد. حتی در یک عملیات هم پیروز نشدیم. برای این موضوع نیز می توان دلایل مختلفی بیان کرد. اما مهم ترین مساله را باید در استراتژی جنگی بنی صدر جستجو کرد. بنی صدر تصور می کرد جنگ را می تواند مبتنی بر مدل های کلاسیک نظامی به پیش برد. او تاکتیک های جنگی خود را شبیه تاکتیک های جنگی ارتش امریکا ترسیم می کرد. او فکر می کرد در جنگ با عراق باید ارتش وارد معرکه شده و با طراحی های مرسوم نظامی، به مواضع دشمن حمله کند. نتیجه آنکه در تمامی عملیات ها شکست خوردیم به طوری که تحلیلگران خارجی معتقد بودند اساسا ایران توانایی پیروزی در جنگ را ندارد. بنی صدر بعد از ملاحظه شکست ها، با آنکه کشور در خاک ما بود، پیشنهاد مذاکره برای صلح را مطرح کرد که امام با درایت و هوشیاری که داشت نپذیرفت.

یکی از نشریات امریکایی نیز درباره وضعیت اسفبار سیاسی ایران، شکست ایران در جنگ را پیش بینی کرد و نوشت: «دولتمردان متعصب ایران ضعیف تر از آن هستند که اشغالگران عراقی را از خاک خود بیرون برانند و بسیاری از کارشناسان خاورمیانه معتقدند که با پایان دادن به جنگ ایران و عراق، رژیم جنگ زده آیت الله خمینی باید سقوط کند… سقوط سران حکومت خمینی گاهی بسیار به نظر می آید و رهبر رژیم کنونی با بمب گذاری های گروه مخالفان بسیار ضعیف شده است.»

از سویی دیگر، فضای جامعه ایران نیز به شدت بحرانی بود. هم شکست کشور در عملیات های نظامی موجب بروز فضای یأس و سرخوردگی در جامعه شده بود، و هم اینکه کشور با بحران های سیاسی مختلف به دلیل تحرکات گروهک های معاند مواجه شده بود. این موضوعات موجب شد تا امام به این نتیجه برسد که بنی صدر، صلاحیت لازم برای فرماندهی کل قوا را ندارد و بنابراین او را خلع کرد. بعد از آن، به دلیل بحران های سیاسی که بنی صدر در کشور کلید زده بود، مجلس شورای اسلامی، با اکثریت آراء، رأی به عدم کفایت سیاسی بنی صدر داد و او از ریاست جمهوری نیز عزل شد و پس از مدتی به همراه مسعود رجوی، سرکرده گروهک تروریست منافقین به فرانسه گریخت.

با عزل بنی صدر، و بعد از شهادت شهیدان رجایی و باهنر، کابینه آیت الله خامنه ای روی کار آمد. در این دوره، استراتژی جنگی ایران کاملا تغییر پیدا کرد. کانون مرکزی و نقطه ثقل تحول در سال دوم جنگ را بدون شک باید حضور جدی و همه جانبه نیروهای سپاه و نیروهای مردمی دانست. پیش از این شهید حسن باقری در مورد ضرورت تغییر در استراتژی جنگی ایران گفته بود: «باید به خود جرأت داد که این نوع جنگیدن به درد نمی خورد و لازم است استراتژی جنگ عوض شود.»

محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران نیز در این باره گفته بود: «استراتژی نظامی به طور کلی در ایران از هم پاشید. در اینجا استراتژی جدید نیروهای حزب الله آغاز شد. نیروهای حزب اللهی آمدند و جنگ انقلابی را تدوین کردند و بر اساس آن یک سری عملیات های محدود انجام شود.»

از این روی، استراتژی جدید جنگی ایران مبتنی بر ۵ شاخص کلی بود:

۱ - حملات پی در پی به دشمن با اجرای عملیات محدود.

۲ - تکیه بر عوامل معنوی همچون وحدت، ایمان، و عشق به شهادت.

۳ - جذب نیرو و گسترش سازمان نیروهای انقلابی با سازماندهی نیروهای بسیجی.

۴ - همکاری با نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و به کارگیری نیرو و امکانات آنها.

۵ - اتخاذ تاکتیک های جدید با اتکاء بر نیروهای پیاده و اجرای عملیات در شب.

مبتنی بر این استراتژی جدید، از اسفند ۵۹ تا مهر ۱۳۶۰ بیش از ۲۰ عملیات محدود طرح ریزی شد و اجرا شد. مشخصه اصلی این عملیات ها، تاکید بر نقش نیروهای مردمی و سپاهی بود. نتیجه آن نیز پیروزی های پی در پی ایران در عملیات ها بود. آیت الله خامنه ای هنگامی که به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع از نزدیک تحولات جنگ را پیگیری می کرد، در مورد این موضوع چنین تحلیل می کند:

«کلا تا قبل از عملیات ثامن الائمه، عملیات ما غالبا موفق نبوده است و شاید یک یا دو عملیات را بتوان نشان داد که تا حدودی موفق بوده و علتش هم این است که تا قبل از عملیات ثامن الائمه نیروهای مردمی به کار گرفته نمی شد. یعنی از بسیج و سپاه در عملیات به صورت کامل خبری نبود و سپاه امکانات نداشت و گذشته از این، مسئولان نظامی حاضر نبودند حتی سپاه را در حیطه کار نظامی راه بدهند و لذا یکی از درگیری های ما با بنی صدر همین مسأله بود.»

به همین علت ایشان در جای دیگر در مورد فتح خرمشهر چنین می گویند: «به اعتقاد من یک سال دیر برگشت چون می توانست خرمشهر در سال گذشته، یعنی یک سال پیش آزاد شود.»

بدین ترتیب، در ۵ مهرماه ۶۰، عملیات ثامن الائمه با هدف شکست حصر آبادان آغاز شد و ظرف دو روز، تمامی مواضع دشمن در هم کوبیده شد. پس از آن عملیات فتح المبین آغاز شد و در آن نیز ارتش عراق شکست بزرگ تری از قوای ایرانی خورد.

در همین چارچوب، عملیات طریق القدس نیز توسط فرماندهان عالی جنگ طرح ریزی شد که برجسته ترین ویژگی آن همان اتکاء به نیروهای مردمی بود. متعاقب آن، عملیات بزرگ «بیت المقدس» در چهار مرحله و با هدف آزادی سازی نواحی جنوبی کشور و از جمله خرمشهر کلید خورد.

ناظران خارجی در پی شروع عملیات بیت‌ المقدس و پیشروی نیروهای ایرانی به سمت خرمشهر، تحولات صحنه‌ نبرد را که حاکی از برتری قاطع رزمندگان ایرانی بود، وارونه منعکس می ‌‌کردند و ناتوانی ایران در این عملیات سخن می‌‌گفتند. در این باره، رادیو «مونت‌کارلو» بازستادن خرمشهر را با وجود موانع پدافندی متعدد عراق در منطقه‌ی عملیاتی برای ایران غیر ممکن قلمداد کرد. رادیو بی‌بی‌سی نیز ضمن تأکید بر دشواری بازپس‌گیری خرمشهر به دلیل تبدیل شهر به سنگر دفاعی مستحکم ارتش عراق، گفت: «چنانچه ایرانیان درصدد بازپس گرفتن خرمشهر برآیند، سخت ‌ترین گردو را برای شکستن برگزیده‌‌ اند.»

اما از سویی دیگر، کشورهای عربی و غربی که شاهد موفقیت های متوالی ایران در عملیات های پیشین بودند، تمامی توان خود را به کار گرفتند تا ایران در این عملیات نتواند پیروز شود. به همین دلیل بر حجم کمک های خود به ارتش عراق افزودند. از همین روی، فتح خرمشهر را پیچیده ترین و سخت ترین عملیات جنگی ایران می دانند تا جایی که رهبر انقلاب، پیروزی در آن را چیزی شبیه معجزه دانسته و می فرمایند:

«واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجان‌آور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود.»

به همین دلیل رهبر انقلاب در تحلیل چگونگی فتح خرمشهر چنین می فرمایند:

«وقتی نیروهای مسلّح ما در عملیات بیت‌المقدّس با تدبیر، روشن‌بینی، اراده برخاسته از ایمان، توکّل به خدا، استفاده‌ی از همه امکانات - یعنی نگذاشتند جزئی از امکانات هدر برود - و با تکیه به نیروی خود و اعتماد به خدای متعال حرکتشان را شروع کردند، هیچ کس در دنیا باور نمی‌کرد اینها بتوانند خرمشهر را آزاد کنند؛ اما توانستند. وقتی ما اعلام کردیم خرمشهر را پس گرفته‌ایم، تا یکی دو روز خبرگزاریهای دنیا حاضر نبودند این خبر را پخش کنند - با چشم تردید به آن نگاه می‌کردند - اما این اتّفاق افتاد و آخر هم همه مجبور شدند به این پیروزی اذعان کنند.»

پی نوشت:

این یادداشت با کمک از مطالب کتاب مفید «از آغاز تا پایان»، نوشته محمد درودیان نوشته شده است