به گزارش پارس به نقل از ایسنا، « روز جمعه گذشته ویکتور یانوکوویچ و مخالفان دولت وی در اوکراین با یکدیگر توافقی را امضا کردند که ظاهرا قرار بود به اعتراضات مرگبار در شهر کی یف با وعده یک قانون اساسی جدید و انتخابات زود هنگام پایان دهد اما فرستاده رئیس جمهوری روسیه به اوکراین از امضای این توافق سر باز زد چرا که آن را حکمی از جانب مخالفان تحت حمایت غرب در اوکراین می دانست. »

دیمیتری ترنین در مطلبی که در روزنامه نیویورک تایمز در تاثیر وقایع اوکراین بر روسیه منتشر کرده، می نویسد: « در حالی که مسکو از پایان خشونت ها در اوکراین استقبال می کند اما اساسا توافق امضا شده در این کشور را یک حکم تحمیل شده از جانب مخالفان تحت حمایت غرب در اوکراین می دانست.

مخالفان اوکراینی در شهر کی یف قدرت را تصرف کرده و مسکو نگران است که این بحران تا مدت ها ادامه پیدا کند: برخی گروه های افراط گر در اوکراین همچنان سلاح در دست دارند؛ در جامعه اوکراین اختلافات سیاسی، فرهنگی و منطقه ای عمیقی وجود دارد؛ نخبگان سیاسی اوکراین دچار آشفتگی هستند و وضعیت اقتصادی این کشور به سرعت رو به وخامت است.

این آشوب تا حد بسیار زیادی متعلق به اوکراین است و روسیه تاکنون برخلاف آنچه که عمدتا گفته شده تاثیر چندانی بر آن نداشته است.

عمومی ترین افسانه ای که درباره نقش مسکو در بحران اوکراین گفته شده، این است که یانوکوویچ عروسک خیمه شب بازی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه است، اما در واقعیت پوتین بسیار از همتای اوکراینی خود ناخرسند است! برای پوتین یانوکوویچ یک فرد غیرقابل اعتماد است که تا ابد میان روسیه و اتحادیه اروپا مردد باقی می ماند. اکنون وی تبدیل به یک نیروی سوخته برای پوتین شده و از شهر کی یف به شهر خارکوف که یک شهر روس زبان در شرق اوکراین است فرار کرده است.

مسکو به خوبی می داند که میلیاردرهای اوکراینی که اغلب آنها از یانوکوویچ حمایت می کردند عمدتا مخالف روسیه هستند. اگرچه آنها عملا بر اوکراین حکمرانی می کنند اما نگران هستند که غول های تجاری ثروتمندتری که در همسایگی آنها هستند بر آنها غلبه کنند. حتی آن دسته از میلیاردرهایی که سرمایه های خود را در روسیه به دست آوردند نظیر پترو پروشنکو، حامی مالی اعتراضات اوکراین، ترجیح می دهند سرمایه خود را در غرب حفظ کنند.

اعتراضات اوکراین هنگامی بالا گرفت که یانوکوویچ از امضای توافق نامه به اصطلاح همکاری میان اوکراین و اتحادیه اروپا که براساس آن قرار بود اقداماتی نظیر ایجاد منطقه تجارت آزاد میان دو طرف انجام شود خودداری کرد. به رغم آنچه که یانوکوویچ ادعا می کند این کرملین نبود که او را مجبور به این کار کرد.

مسکو سال گذشته میلادی با اعمال تحریم های غیر رسمی بر محصولات اوکراینی صراحتا این پیام را داد که نمی خواهد کی یف توافق با اتحادیه اروپا را امضا کند. اما در نهایت یانوکوویچ تابع محاسبات خود و نه توصیه ها و تذکرات پوتین بوده است. علت اساسی اینکه یانوکویوچ تردید داشته نگرانی در خصوص اینکه وی در صورت امضای این توافقنامه در سال ۲۰۱۵ بار دیگر به ریاست جمهوری نرسد، بود.

وی در مقطعی فهمید که این توافق منجر به هیچ گونه حمایت مالی از جانب اتحادیه اروپا نخواهد شد و راهی را نیز برای تعدیل کاهش اجتناب ناپذیر تجارت اوکراین با روسیه و یا جلوگیری از ضربه به صنایع سنگین اوکراین که متعلق به دوران شوروی سابق هستند باقی نخواهد گذاشت.

در جریان مناقشات چند ماهه در شهر کی یف برخلاف آنچه که جریان شایعات در این شهر و یا رسانه های بین المللی تبلیغ می کردند نقش عملی مسکو در این مناقشه ها چندان برجسته نبود.

میخائیل زورابوف، سفیر روسیه در اوکراین به طرزی آشکار در این کشور از انظار عمومی غایب بود. همچنین کرملین به همه نمایندگان مجلس دوما دستور داد تا از اظهارنظر درباره اوکراین خودداری کنند.

دیمیتری روگوزین، معاون نخست وزیر روسیه و از سفرای سابق روسیه در ناتو که سابقه اظهارنظرهای جسورانه درباره غرب را داشته عمدتا در خصوص تحولات اوکراین ساکت بوده است.

تنها مقام روسی که علاقه ای مداوم در خصوص اوکراین از خود نشان داد سرگئی گلازیف، مشاور امور یکپارچگی اوراسیای ولادیمیر پوتین بود که طی کنفرانس ها و مقالاتی که نوشته است در خصوص هزینه های فراوان روی آوردن اوکراین به اتحادیه اروپا هشدار داد.

مسلما پوتین چندین بار از جمله در سوچی و مسکو پذیرای یانوکویوچ بوده است. در ماه دسامبر نیز روسیه پیشنهاد داد تا ۱۵ میلیارد دلار از اوراق قرضه دولت اوکراین را خریداری کرده و قیمت فروش گاز خود به اوکراین را تا یک سوم کاهش دهد. این پیشنهادها هرگونه کمک مشروطی که اتحادیه اروپا ممکن بود از طریق صندوق بین المللی پول به اوکراین بدهد را تحت الشعاع قرار می داد. این حمایت مالی بدون هیچ قید و شرطی ارائه شد در حالی که هدف دوگانه آن کمک به اوکراین در اجتناب از قصور در پرداخت بدهی و ایجاد حسن نیت به منظور روابط اقتصادی نزدیک تر بین دو طرف در آینده بود. با این وجود این پیشنهاد با توجه به بی ثباتی های سیاسی در شهر کی یف یک پیشنهاد پرریسک بود.

همانگونه که ولادیمیر پوتین شخصا ابراز کرده اقدام مسکو در حمایت از اوکراین براساس این اعتقاد بود که اوکراینی ها و روسی ها مردمی واحد هستند. این اعتقاد صراحتا اعتقادی غلط است چرا که خود اوکراینی ها نیز دست کم تا حال حاضر هنوز مردمی واحد نبوده اند. شما تنها می توانید دو شهر" لووف" و" سواستوپل" را با یکدیگر مقایسه کنید.

مناطق غربی اوکراین که در دوران استالین به اتحاد شوروی سابق ملحق شدند شدیدا ضد روس هستند در حالی که مناطق شرقی و جنوبی آن دوستدار روسیه بوده و شبه جزیره کریمه عمدتا متشکل از قومیت روس است. برای اکثریت نخبگان اوکراینی استقلال این کشور از اتحاد جماهیر شوروی سابق فراتر از هر چیز، به معنی استقلال از روسیه بود. در اوکراین عملا هیچ سیاستمداری وجود ندارد که بتوان او را هوادار روسیه نامید. چنین چیزی برخلاف طبیعت ملی اوکراین است.

بنابراین پیشنهاد پوتین برای آنکه اوکراین و روسیه از طریق اتحادیه گمرکی همگرایی اقتصادی نزدیک تری برقرار کنند برای بسیاری از اوکراینی ها خوشایند نبود.

این پیشنهاد همچنین به صورت بالقوه برای روسیه خطرناک بود. براساس این طرح مسکو باید پول زیادی را به اوکراین تزریق می کرد و به این کشور در نهادهایی نظیر کمیسیون اقتصادی اوراسیا اختیارات بیشتری را می داد در حالی که تضمین چندانی وجود نداشت که اوکراین به مجرد بازیابی خود از وضعیت بد مالی فعلی، دوباره از روسیه جدا نشود.

انقلاب فوریه اوکراین را می توان یک موهبت در لباس مبدل برای مسکو دانست چرا که این گفته را که روسیه نمی تواند بدون اوکراین به عنوان شریک جزء خود یک قدرت بزرگ باشد بی اعتبار می کند. مسکو نیاز ندارد که بر مردم بیشتری حکومت کند بلکه نیاز دارد تا وضعیت تحصیلات، بهداشت و استانداردهای شغلی زندگی مردم خود را ارتقا دهد. به رغم آنچه که برخی از اوکراینی ها به آن سوء ظن هستند بعید است که مسکو به دنبال تجزیه اوکراین باشد تا بخش های جنوبی و شرقی آن را به خود ملحق کند. چنین اقدامی به معنی جنگ داخلی در همسایگی روسیه خواهد بود و روسیه بسیار از چنین چیزی انزجار دارد.

در حال حاضر بهترین گزینه مسکو این است که کنار ایستاده و منتظر باشد و به صورت کاملا آرام حامی تمرکززدایی از قدرت در اوکراین شود.

اگرچه فدرال کردن اوکراین در کی یف و غرب اوکراین به عنوان گامی به سوی تقسیم نهایی این کشور ارزیابی می شود اما چنین چیزی می تواند به حفظ وحدت در اوکراین کمک کند.

مناطق متنوع اوکراین در صورت داشتن خودمختاری فرهنگی و مالی بیشتر می توانند به آسانی بیشتری زندگی کرده و در کنار یکدیگر همزیستی داشته باشند و تعادل را میان خود حفظ کنند.

حمایت از تمرکززدایی قدرت در اوکراین یک راهبرد واقع گرایانه و بلند مدت برای روسیه خواهد بود هرچند که مسکو تاکنون چنین راهبردی را در پیش نگرفته است. »