تاج سرم، دیشب از یه سربالایی شدید با ماشین باید عبور می کردم که ماشین در حین بالا رفتن ترمز برید و به عقب بازگشت ،ترس و خوف همه وجودم رو فرا گرفت ،می دونی همیشه فوبیا دارم نسبت به چنین شرایطی در فراز و فرودهای زندگی،همون لحظه در خواب "صلوات "فرستادم و یهو خودم رو در میان درختان انبوه و سر به فلک کشیده ای دیدم که شاخسارشون با نقش و نگار شگفت انگیزی در هم تنیده شده بود ،هوا گرگ و میش بود و من محو تماشای این همه شکوه و عظمت از آدمها می پرسیدم ،اینجا کجاست ؟چرا تا امروز اینجا نیومدم
تعبیر خوابم تویی،رضای من از همه ثانیه ها تویی
رئوف ،هر روز تماشایت می کنم و دلم پر می کشه برایت
محمد من ،علی و زهرای من تویی،همه رو در نگاه درخشانت می نگرم و در هیاهوی این روزهای تاریک سرزمینم دلم را به تشعشع وجودت روشن می کنم
دستم بگیر یا مولا
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
دوستانم این عکس برای روز شهادت حضرت دلبر هست نه الان